نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاق شدن قال: چاق شدن قال : [عامیانه، اصطلاح] گرم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاق کردن دعوا: چاق کردن دعوا: [عامیانه، کنایه ] دا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاق کردن دنده: چاق کردن دنده : [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاق کردن غلیان: چاق کردن غلیان: [عامیانه، کنایه ] آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاق کردن کاری: چاق کردن کاری : [عامیانه، کنایه ] ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاک دهن را چفت کردن: چاک دهن را چفت کردن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاک و بست نداشتن دهان: چاک و بست نداشتن دهان : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چاله خر کشی: چاله خر کُشی : [عامیانه، کنایه ] یک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چانه در چانه ی کسی گذاشتن: چانه در چانه ی کسی گذاشتن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چانه شل: چانه شل: [عامیانه، کنایه ] دهن لغ، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چانه لغ: چانه لغ : [عامیانه، اصطلاح] نگا. چا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چانه لغی: چانه لغی: [عامیانه، اصطلاح] راز دار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چای نیک: چای نیک: [عامیانه، اصطلاح] قوری و ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپ افتادن با کسی: چپ افتادن با کسی: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چپ اندر قیچی: چپ اندر قیچی: [عامیانه، اصطلاح] نام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپ بودن: چپ بودن: [عامیانه، اصطلاح] چپ دست ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپ بودن خواب زن: چپ بودن خواب زن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپ چپ به کسی نگاه کردن: چپ چپ به کسی نگاه کردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپ دست کسی: چپ دست کسی: [عامیانه، اصطلاح] که کا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپری امدن: چپری آمدن : [عامیانه، اصطلاح] زود آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چتولی نشستن: چتولی نشستن : [عامیانه، کنایه ] جمع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چخ چخ: چَخ چَخ: [عامیانه، اصطلاح] عیش و عش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چخ کردن: چِخ کردن: [عامیانه، اصطلاح] راندن س ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چخی: چِخی: [عامیانه، اصطلاح] سگ.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغ الله: چراغ الله : [عامیانه، اصطلاح] نگا. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغان شدن: چراغان شدن : [عامیانه، کنایه ] جشن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغان کردن: چراغان کردن : [عامیانه، اصطلاح] جشن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغانی کردن: چراغانی کردن : [عامیانه، کنایه ] جش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چراغ اول: چراغ اول: [عامیانه، اصطلاح] نخستین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغ باران: چراغ باران: [عامیانه، اصطلاح] چراغا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چراغ پا ایستادن: چراغ پا ایستادن : [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چراغ پا شدن: چراغ پا شدن: [عامیانه، اصطلاح] بر ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چراغ چشمک زن: چراغ چشمک زن : [عامیانه، اصطلاح] چر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرب کردن سبیل: چرب کردن سبیل : [عامیانه، کنایه ] ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرب و چیلی: چرب و چیلی: [عامیانه، اصطلاح] پر چر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرت بردن کسی را: چرت بردن کسی را : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرت کسی پاره شدن: چرت کسی پاره شدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرت کسی را پاره کردن: چرت کسی را پاره کردن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرتی: چُرتی: [عامیانه، اصطلاح] اهل چرت زد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرچر کردن: چرچر کردن: [عامیانه، اصطلاح] از ثرو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرچر کسی را به راه انداختن: چرچر کسی را به راه انداختن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرچری کردن: چرچری کردن: [عامیانه، کنایه ] خوردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرخ پایی: چرخ پایی : [عامیانه، اصطلاح] چرخ خی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرخ کسی را چنبر کردن: چرخ کسی را چنبر کردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرخیدن در روی یک پاشنه: چرخیدن در روی یک پاشنه : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرس رفتن: چرس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] حشیش ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرق چوروق: چرق چوروق : [عامیانه، اصطلاح] صدای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرک کردن: چرک کردن: [عامیانه، اصطلاح] عفونت ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرک گرفتن: چرک گرفتن : [عامیانه، اصطلاح] کثیف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرکمرد: چرکمُرد : [عامیانه، اصطلاح] پر چرک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرکمرده: چرکمرده: [عامیانه، اصطلاح] نگا. چرک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرک و خون: چرک و خون: [عامیانه، اصطلاح] چرک آل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرند اندر چرند: چرند اندر چرند: [عامیانه، کنایه ] پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرند بافتن: چرند بافتن: [عامیانه، کنایه ] یاوه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرند گو: چرند گو: [عامیانه، کنایه ] یاوه گو.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چروک افتادن: چروک افتادن : [عامیانه، اصطلاح] چین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چروک انداختن: چروک انداختن : [عامیانه، اصطلاح] چی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چروک خورده: چروک خورده : [عامیانه، اصطلاح] چین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چز دادن: چِز دادن روی آتش گرفتن پوست برای سو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چس افاده: چُس افاده : [عامیانه، اصطلاح] افاده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس امدن: چس آمدن: [عامیانه، اصطلاح] در حالت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسبیدن خر کسی: چسبیدن خِر کسی : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسبیدن در کون کسی: چسبیدن در کون کسی : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس بی طهارت: چُس بی طهارت: [عامیانه، کنایه ] آدم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چس خور: چس خور : [عامیانه، اصطلاح] آدم خسیس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چس خوری: چس خوری : [عامیانه، اصطلاح] خست، بخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسش دادن کاری را: چسش دادن کاری را: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چسکی: چُسَکی : [عامیانه، اصطلاح] کم دوام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس گرگی پا شدن: چس گرگی پا شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس گره زدن: چس گره زدن: [عامیانه، کنایه ] نهایت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس مال کردن: چس مال کردن: [عامیانه، کنایه ] لباس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چس محل کردن: چس محل کردن: [عامیانه، کنایه ] بی ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چس نفس: چس نفس: [عامیانه، اصطلاح] پر حرف، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چس نفسی: چس نفسی : [عامیانه، اصطلاح] پر حرفی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چسو: چسو : [عامیانه، اصطلاح] ترسو، بزدل، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چسونه: چسونه : [عامیانه، اصطلاح] پست و نال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چسی امدن: چسی آمدن: [عامیانه، کنایه ] به دروغ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسی در کردن: چسی در کردن: [عامیانه، اصطلاح] نگا. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسی درکن: چسی درکن: [عامیانه، کنایه ] آدم پر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چسی مالیات داره: چسی مالیات داره : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چش شده: چش شده ؟ : [عامیانه، اصطلاح] او را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشتان بالا: چشتان بالا : [عامیانه، اصطلاح] بالا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشته خور شدن: چشته خور شدن : [عامیانه، کنایه ] به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشته خور کردن کسی: چشته خور کردن کسی : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چش گفتن: چُش گفتن : [عامیانه، اصطلاح] جلوگیر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی اب خوردن: چشم کسی آب خوردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم از کاسه درامده: چشم از کاسه درآمده : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم باباقوری: چشم باباقوری : [عامیانه، اصطلاح] نا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم بازار را دراوردن: چشم بازار را درآوردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم به دهان کسی دوختن: چشم به دهان کسی دوختن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم به روشنایی افتادن: چشم به روشنایی افتادن: [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم پوشیدن از چیزی: چشم پوشیدن از چیزی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم چپ به کسی انداختن: چشم چپ به کسی انداختن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم چشم را ندیدن: چشم چشم را ندیدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم چیدن: چشم چیدن : [عامیانه، اصطلاح] چشم زخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم دو دو زدن: چشم دو دو زدن: [عامیانه، کنایه ] تک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم دیدن کسی را نداشتن: چشم دیدن کسی را نداشتن:: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم را بستن و دهان را باز کردن: چشم را بستن و دهان را باز کردن : [ع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم را چهار کردن: چشم را چهار کردن : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم را درویش کردن: چشم را درویش کردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم روی هم گذاشتن: چشم روی هم گذاشتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم زخم زدن: چشم زخم زدن : [عامیانه، کنایه ] چشم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم زخم میرزا مهدی خانی: چشم زخم میرزا مهدی خانی : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم زهره: چشم زهره : [عامیانه، اصطلاح] ترس.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم زهره رفتن: چشم زهره رفتن : [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم سفیدی کردن: چشم سفیدی کردن: [عامیانه، کنایه ] پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم غربال: چشم ِ غربال : [عامیانه، اصطلاح] سور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کار کردن: چشم کار کردن: [عامیانه، اصطلاح] دید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کرایه خواستن: چشم، کرایه خواستن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی البالو گیلاس چیدن: چشم کسی آلبالو گیلاس چیدن : [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی چهارتا شدن: چشم کسی چهارتا شدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی را خون گرفتن: چشم کسی را خون گرفتن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی را دزدیدن: چشم کسی را دزدیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم کسی راه کشیدن: چشم کسی راه کشیدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم گرم کردن: چشم گرم کردن : [عامیانه، کنایه ] چر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم گود شدن: چشم گود شدن: [عامیانه، کنایه ] لاغر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشمم روشن: چشمم روشن: [عامیانه، اصطلاح] از تو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم نازک کردن: چشم نازک کردن: [عامیانه، کنایه ] نا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم نداشتن برای دیدن کسی: چشم نداشتن برای دیدن کسی: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم نم نمی: چشم نم نمی : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و ابرو: چشم و ابرو : [عامیانه، اصطلاح] زیبا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و ابرو امدن: چشم و ابرو آمدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و ابرو نازک کردن: چشم و ابرو نازک کردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم واسوخته: چشم واسوخته: [عامیانه، اصطلاح] چشم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و چار کسی را دراوردن: چشم و چار کسی را درآوردن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم و چراغ: چشم و چراغ: [عامیانه، اصطلاح] شخص م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم ودل پاک: چشم و دل پاک : [عامیانه، کنایه ] کس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و دل دویدن: چشم و دل دویدن: [عامیانه، کنایه ] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و دل کسی دویدن: چشم و دل کسی دویدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم ورقلمبیده: چشم ورقلمبیده : [عامیانه، اصطلاح] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم وزغ: چشم وزغ ن: [عامیانه، اصطلاح] گا. چش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشم و گوش باز: چشم و گوش باز: [عامیانه، کنایه ] کس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم و گوش کسی را باز کردن: چشم و گوش کسی را باز کردن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشمه امدن: چشمه آمدن: [عامیانه، اصطلاح] گوشه ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشمه چشمه: چشمه چشمه: [عامیانه، اصطلاح] سوراخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چشه: چشه ؟ : [عامیانه، اصطلاح] او را چه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چغل خور: چغل خور : [عامیانه، اصطلاح] سخن چین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چفت کردن دهان: چفت کردن دهان : [عامیانه، کنایه ] خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چفت و بست: چفت و بست: [عامیانه، اصطلاح] قفل و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چفت و بست نداشتن دهن: چفت و بست نداشتن دهن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چقال: چقال : [عامیانه، اصطلاح] مهمل بقال.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چکشی جواب دادن: چکشی جواب دادن: [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چک کردن: چِک کردن: [عامیانه، کنایه ] وارسی و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چک کی: چِککی : [عامیانه، اصطلاح] فوری، به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چک و چانه زدن: چک و چانه زدن : [عامیانه، کنایه ] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چک و چیل: چک و چیل: [عامیانه، اصطلاح] لب و لو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چگور پگوری: چگور پگوری: [عامیانه، اصطلاح] خوشگل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چلاق شده: چلاق شده : [عامیانه، اصطلاح] نوعی ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چل بسم الله: چِل بسم الله : [عامیانه، کنایه ] لو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چلپ چلپ: چِلپ چِلپ : [عامیانه، اصطلاح] صدای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چل پله: چل پله : [عامیانه، اصطلاح] آب انبار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چل نکه: چل نکه : [عامیانه، اصطلاح] پارچه ای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چلچل: چلچل : [عامیانه، اصطلاح] خال خالی، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چلچلی: چلچلی: [عامیانه، اصطلاح] دیوانگی، ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چل زن: چل زن : [عامیانه، اصطلاح] زن کوتاه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چل و یک منبر روشن کردن: چل و یک منبر روشن کردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چله اش افتادن: چله اش افتادن: [عامیانه، اصطلاح] آب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چله بران: چله بُران: [عامیانه، اصطلاح] جشن حم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چله بری کردن: چله بُری کردن : [عامیانه، کنایه ] ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چله بزرگ: چله ی بزرگ : [عامیانه، اصطلاح] چهل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چله تابستان: چله ی تابستان : [عامیانه، اصطلاح] گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چله کوچک: چله ی کوچک : [عامیانه، اصطلاح] بیست ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چم کسی را به دست اوردن: چم کسی را به دست آوردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنار عباس علی: چنار عباس علی : [عامیانه، ضرب المثل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چند پیرهن بیش تر از کسی پاره کردن: چند پیرهن بیش تر از کسی پاره کردن: ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چندر: چندر : [عامیانه، اصطلاح] رگ و ریشه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چندش شدن: چندش شدن : [عامیانه، اصطلاح] حالت چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چند منه: چند منه ؟ : [عامیانه، اصطلاح] به شو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگ به دل نزدن: چنگ به دل نزدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگک شدن: چنگک شدن : [عامیانه، اصطلاح] چنگ شد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگ مالی کردن: چنگ مالی کردن : [عامیانه، کنایه ] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگول چنگولی: چنگول چنگولی: [عامیانه، اصطلاح] مجع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چنگولک: چنگولک: [عامیانه، اصطلاح] سست و ضعی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب اخر را زدن: چوب آخر را زدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب به استین کسی کردن: چوب به آستین کسی کردن: [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب به سوراخ زنبور کردن: چوب به سوراخ زنبور کردن : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب به مرده زدن: چوب به مرده زدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چوب پا: چوب پا : [عامیانه، اصطلاح] دو چوب ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب پیش کسی گذاشتن: چوب پیش کسی گذاشتن : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب حراج چیزی را زدن: چوب حراج چیزی را زدن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب حرفی: چوب حرفی : [عامیانه، کنایه ] چوب کو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب در چیزی کردن: چوب در چیزی کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب دو سر گهی: چوب دو سر گُهی: [عامیانه، اصطلاح] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب دو سر نجس: چوب دو سر نجس: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب را از پهنا پرتاب کردن: چوب را از پهنا پرتاب کردن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب زیر دم کردن: چوب زیر دم کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب سیگار: چوب سیگار : [عامیانه، اصطلاح] نی سی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چوب شدن: چوب شدن : [عامیانه، اصطلاح] ساکت و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب علی موجود: چوب علی موجود: [عامیانه، اصطلاح] چو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوبه ی اعدام: چوبه ی اعدام: [عامیانه، اصطلاح] تیر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوبی رقصیدن: چوبی رقصیدن: [عامیانه، اصطلاح] رقصی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوچول باز: چوچول باز : [عامیانه، کنایه ] دغل، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوچوله باز: چوچوله باز : [عامیانه، کنایه ] زنبا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوروک افتادن: چوروک افتادن: [عامیانه، کنایه ] چین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوروک خوردن: چوروک خوردن: [عامیانه، اصطلاح] چین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چول شدن: چول شدن: [عامیانه، اصطلاح] بور شدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چول کردن: چول کردن: [عامیانه، اصطلاح] شرمنده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چهارابرو: چهار ابرو : [عامیانه، اصطلاح] دارای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چهار پادار: چهار پادار : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چهارتا شدن چشم کسی: چهارتا شدن چشم کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش