نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پرزخم: پرزخم ؛ زخمالو. پرریش. سخت مجروح. ز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم کار: - زخم کار ؛ تعمیر بنا و زخم بنا . ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اندر زحیر داشتن کسی را: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم تیر: زخم تیر ؛ زدن تیر. فرود آوردن تیر : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم اب رسیده: زخم آب رسیده ؛ زخمی که آب دزدیده با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم گزک زده: زخم گَزَک زده ؛ زخم آب کشیده. ( آنن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پر از زحیر: پر از زحیر ؛ سخت اندوهگین و غمزده. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم داری: زخم داری ؛ زدن زنگ. نواختن زنگ.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم گشادن: زخم گشادن ؛ مقابل بستن بود. ( آنندر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرزحیر: پرزحیر ؛ پر اندوه. پر غم. سخت اندوه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم ازمای: - زخم آزمای ؛ آنکه بکرات خسته و مجر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم رود: زخم رود ؛ نواختن رود : که جز باربد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در زحیر افکندن: در زحیر افکندن ( خود را ) ؛ در سختی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم منکر: زخم منکر ؛ زخم سخت. ( بهار عجم ) ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم کوس: زخم کوس ؛ زدن کوس. نواختن کوس : چو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم الو: زخم آلو، زخمالو ؛ ( در تداول عامه ) ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را در زحیر افکندن: در زحیر افکندن ( خود را ) ؛ در سختی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم ژوبین: زخم ژوبین ؛ زدن ژوبین. فرود آوردن ژ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمایان: زخم نمایان ؛ زخم آشکار مقابل زخم پن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم الود: زخم آلود ؛ آلوده به زخم. آنکه بر تن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم افکندن: زخم افکندن ؛ خسته و مجروح کردن. ( آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمک: زخم نمک ؛ زخم آلوده به نمک. چون خوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم انداختن: زخم انداختن ؛ خسته و مجروح کردن. ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمک بند: زخم نمک بند ؛ زخمی که برای بند شدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم باز: زخم باز ؛ ( در تداول امروز ایرانیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم یافتن: زخم یافتن ؛ زخمی شدن. زخم برداشتن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم پیرا: زخم پیرا ؛ کنایه از مرهم : آتش افرو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم زخ زدن: چشم زخ زدن ؛ چشم زدن. نظر زدن : عطا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج مصری: زجاج مصری ؛ نوعی از آبگینه مصنوعی ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم خواستن: زخم خواستن ؛ طالب زخم بودن. زخم چید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم فروبردن: زخم فروبردن ؛ خسته و مجروح شدن. ( آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشمزخ کردن: چشمزخ کردن ؛ چشم زخم زدن. نظر زدن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم داشتن: زخم داشتن ؛ زخمی بودن. رجوع به همین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زحمت بی حاصل: زحمت بی حاصل ؛ رنج بیهوده و بی ثمر. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم دامن دار: زخم دامن دار ؛ کنایه از زخم دراز و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بحر زخار: بحر زخار ؛ دریای پر. ( از تاج العرو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم لذت رسان: زخم لذت رسان ؛ ضربه لذت بخش گوارا و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زحمه ولاده: زحمة ولادة ؛ بمعنی زحمت زاییدنست و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم دجله ریز: زخم دجله ریز ؛ کنایه از زخمی که از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازشدن زخم: بازشدن زخم ؛ ( در تداول عامه ) گشود ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در زحیر: در زحیر ؛ بیمار. دچار بیماری. رنجور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم درست: زخم درست ؛ کنایه از موت. ( آنندراج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم مژگان: زخم مژگان ؛ غالباً بمعنی چشم زخم اس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اندر زحیر داشتن: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم دریدن: زخم دریدن ؛ گویا در این بیت بمعنی ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بستن زخم: بستن زخم ؛ ( در تداول عامه ) بسته ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گرز بر زخم گماشتن: گرز بر زخم گماشتن ؛ گرز را بکار اند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم رس: زخم رس ؛ جارح و نافذ. ( ناظم الاطبا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کسی را اندر زحیر داشتن: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بهم امدن زخم: بهم آمدن زخم ؛ ( در تداول عامه ) بس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون چیزی بودن: زبون چیزی ( کسی ) بودن ؛ مجازاً، مق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون کسی بودن: زبون کسی بودن ؛ مطیع او بودن. ( از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون گرفتن کسی را: زبون گرفتن کسی را ؛ او را ببازیچه گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بساط زجاج: بساط زجاج ؛ فرشی از شیشه : چنان به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج حیری: زجاج حیری ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بها: زخم بها ؛ دیه. فدیه. جریمه ایجاد جر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج رومی: زجاج رومی ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بهم امدن: زخم بهم آمدن ؛ ( در تداول عامه ) ال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 62 سوره کهف: آیه 62 سوره کهف: فَلَمَّا جَاوَزَ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج صوری: زجاج صوری ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبر اب: زبرآب ؛ پرده که بر روی آب را کد است ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبر الجبل: زبر الجبل ؛ برآمدگی در طرف بالای کو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بوجی موجی: بوجی موجی:[ اصطلاح توییتر]به بوس کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
وشاق: در زبان ترکی اوشاق گفته می شود که د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
زین: زین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
پرده دریدن: پرده دریدن: دکتر فروزانفر در مورد " ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کنتراست: کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تب: واژه ی تب از لغت هندواروپایی tap که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پرداختن: واژه ی پرداختن با واژه های Pay در ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پارسی: پارسی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بیشه: بیشه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
افکندن: افکندن به معنی رساندن و یا کشیدن " ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
الما: واژه ی آلما ( سیب ترکی ) از واژه ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
وسترن: وسترن:[سینما و تلویزیون] وسترن ، " ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عانه: زاویه عانه ؛ زاویه میان دو استخوان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عجز: زاویه عجز ؛ زاویه میان عجر و فقرات ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عقد عانی: زاویه عقد عانی . رجوع به زاویه عانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه قلبی: زاویه قلبی ، کبدی ؛ زاویه ای است حا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه قوس عانه: زاویه قوس عانه . رجوع به زاویه عانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه کشاله: زاویه کشاله ؛ خارهای خاصره یکی در خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه کفل: زاویه کفل ؛ خار خاصره ای که در داخل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه متر: زاویه متر ؛ زاویه ای است حادث میان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زاویه وجهیه: زاویه وجهیّه ؛ آن است که نشان انحدا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه وحشی: زاویه وحشی ؛ زاویه حادث در گوشه چشم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه چهره: زاویه چهره ؛ بر طبق طریقه کامپر هنر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زاد برامده: به زاد برآمده ؛ پیر. سالخورده : سود ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه حد فاصل: زاویه حد فاصل ؛ زاویه ای است واقع د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه حمل: زاویه حمل ؛ آن است که از تقابل دو م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیرینه زاد: دیرینه زاد ؛ معمر. سالخورد. سالخورد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه خنجری: زاویه خنجری ؛ زاویه حادث در دو طرف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار سوختن: زار سوختن ؛ سوختن توأم با زجر و سخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه سرین: زاویه سرین ؛ برآمدگی حرقفی در ساختم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار کشتن یا کشته شدن: زار کشتن یا کشته شدن ؛ کسی را بزاری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار گریستن: زار گریستن ؛ بزاری گریستن : درخش ار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه ضلعی: زاویه ضلعی ؛ زاویه واقع میان دو ضلع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه اکرمیه: زاویه آکرمیه ؛ زاویه حادث میان نوک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه الفا: زاویه آلفا ؛ زاویه حادث از تقاطع خط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه ارتفاع: زاویه ارتفاع . رجوع به زاویه نظر و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انعکاس: زاویه انعکاس ؛ زاویه ٔحادث از انعکا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انفتاح: زاویه انفتاح ؛ آن است که میان دو خط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انکسار: زاویه انکسار ؛ زاویه ای است حادث از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه بصری: زاویه بصری ؛ زاویه واقع میان دو خطی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه تکسیر: زاویه تکسیر ؛ زاویه واقع میان دو سط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانوی کفتار به گفتن کلوخ بستن: زانوی کفتار به گفتن کلوخ بستن ؛ مثل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زنخ بر سر زانو نهادن: زنخ بر سر زانو نهادن ؛ سر به زانوی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر به زانو اوردن: سر به زانو آوردن ؛ بحال مراقبه فرور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر به زانوی بی کسی نهادن: سر به زانوی بی کسی نهادن ؛ متفکر و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر زانو صفا و مروه است: سر زانو صفا و مروه است ، سر زانو کم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر زانو قدم دل کردن: سر زانو قدم دل کردن ؛ بحال مراقبت ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار گفتن: زار گفتن ؛ بزاری و ناله یا بعجز سخن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار مردن: زار مردن ؛ مردن بزاری : چون آتش زرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار نالیدن: زار نالیدن ؛ بزاری ، از روی عجز یا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانو به دل برنهادن: زانو به دل برنهادن . زانو بر خاک ما ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانو نشاندن: به زانو نشاندن ؛ به زانو درآوردن : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانو نشستن: به زانو نشستن ؛ دو زانو نشستن. کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانوی عزت نشستن: به زانوی عزت نشستن ؛ حالت عظمت و بر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پس زانو نشستن: پس زانو نشستن ؛ چنباتمه نشستن.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبستان سرزانو: دبستان سرزانو ؛ کنایه از آنکه حالت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پس زانوی ریاضت نشستن: در پس زانوی ریاضت [نشستن ] ؛ بحالت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش گرو دادن: ریش گرو دادن ؛ زبان دادن. پایندانی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ احقاف: ریگ احقاف ؛ ریگی است اندر جنوب بیاب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش محرابی: ریش محرابی ؛ نوعی ریش شبیه به محراب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ جفار: ریگ جفار ؛ ریگی است اندر حدود مصر، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش مورچپه: ریش مورچپه ؛ شاید ریش مورچه پی. رجو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ فرب: ریگ فرب ؛ نام رود و ریگستانی بوده ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش مورچه پی: ریش مورچه پی ؛ بسیار کوتاه زده شده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ هبیر: ریگ هبیر ؛ اندر بیابان بادیه یک ریگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش نادری: ریش نادری ؛ شاید ریش مشابه ریش نادر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم خورده: ریم خورده ؛ چرکین. ریمناک. جامه ریم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش نداشتن: ریش نداشتن ؛ کنایه از عزت و حرمت و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم دوزخ: ریم دوزخ ؛ غساق. غسلین. ( یادداشت د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشی و پشمی بهم زدن: ریشی و پشمی بهم زدن ؛ کودکی را ریش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم ور: ریم ور ؛ صاحب ریم. ریمناک : الاغثاث ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و گیس بهم بافتن: - ریش و گیس بافتن یا ریش و گیس بهم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم گوش: ریم گوش ؛ چرک گوش. ( ناظم الاطباء ) ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریو و رنگ: ریو و رنگ ؛ مکر و فریب. حیله و نیرن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دادن و ریش گرفتن: ریش دادن و ریش گرفتن ؛ متعهد شدن. ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دلی: ریش دلی ؛ دل ریشی. آزردگی خاطر.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در اسیا سفید کردن: ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ذات الریش: ذات الریش ؛ گیاهی مانند قیصوم. ( از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش از اسیا سفید کردن: ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریع دادن: ریع دادن ؛ افزون شدن. گوالش یافتن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ پیمودن: ریگ پیمودن ؛ پیمانه کردن ریگ. سنجید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در دست دیگری داشتن: ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در دست کسی داشتن: ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریگ درکفش داشتن: ریگ به کفش یا در کفش داشتن ؛ مقصودی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش سیه سپید: ریش سیه سپید ؛ لحیة لیثة. ( منتهی ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ در کفش کسی افتادن: ریگ در کفش یا موزه کسی افتادن ؛ به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش به نماز نیست: ریشش به نماز نیست ؛ ظاهراً یعنی است ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ ریزه: ریگ ریزه ؛ شن های بسیار خرد و ریز. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش درامدن: ریشش درآمدن ؛ غیر قابل انتفاع و بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ زرگری: ریگ زرگری ؛ خاک کوره زرگری که آن را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش را به خون سرش خضاب کردن: ریشش را به خون سرش خضاب کردن ؛ سرش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مال کردن: ریگ مال کردن ؛ شستن با مالیدن به آب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش فتحعلیشاهی: ریش فتحعلیشاهی ؛ ریش دراز همانند ری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مالی: ریگ مالی ؛ ریگ مال کردن. ( یادداشت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کپه: ریش کپه ( به فک اضافه ) ؛ ریش پهن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مکی: ریگ مکی ؛ حجر مکی : از این ناحیت [ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کشیدن: ریش کشیدن ؛ برقیاس ریش کندن ، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل ریگ پول خرج کردن: مثل ریگ پول خرج کردن ؛ پول فراوان و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش درامده: ریشش درآمده ؛ مبتذل شده است. نفع سا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش جوگندمی: ریش جوگندمی ؛ سیاه و سپید.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش چپرباف: ریش چپرباف ؛ ریش کلانی که مثل شانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش چغز: ریش چغز ؛ ریشی که تا آن را چاک نکنن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی بستن: به ریش کسی بستن ؛ دختری زشت را به م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش حنایی: ریش حنایی ؛ که ریش خود را به حنا خض ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش روان: ریش روان ؛ ناسور. ناصور. ( بحر الجو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی پیاز خرد نکردن: به ریش کسی پیاز خرد نکردن ؛ از او ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خر: ریش خر ؛ پرسیاوشان. لحیةالحمار. ( ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و دارو هردو به دست کسی بودن: ریش و دارو هردو به دست کسی بودن ؛ ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی نگریستن: به ریش کسی نگریستن ؛ کنایه از متوسل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خروس: یش خروس ؛ غبغب خروس. رعثه. ( یادداش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی ریش: روی ریش ؛ که روی او مجروح باشد. خرا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش نزدیک: به ریش نزدیک ؛ نوجوان. نوجوانی که ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش امدن دل: ریش آمدن دل ؛ مجروح شدن دل. به مجاز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خود را زدن: ریش خود را زدن ؛ اصلاح کردن ریش با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دل: ریش دل ؛ دل ریش. آزرده خاطر.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش بر باد دادن: ریش بر باد دادن ؛ کنایه از ریش تراش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش برکندن: ریش برکندن ؛ کندن موهای ریش. کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش به دوغ سفید کردن: ریش به دوغ سفید کردن ؛ کنایه از مرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و گیس گرو گذاشتن: ریش و گیس گرو گذاشتن ؛ ضمانت کردن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش پرباد: ریش پرباد ؛ با غرور و تکبر. ( از غی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش جوگندم: ریش جوگندم ؛ مرد میانه سال. کهل. ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شربت ریواس: شربت ریواس ؛ شربتی که با عصاره ریوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریواس دردادن: ریواس دردادن ؛ فریب دادن. گول زدن : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
زامبی: زامبی ( Zombie ) : [اصطلاح بازی کام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
دو: واژه ی " دو " با واژه های Two در ان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فرجام: فرجام: به انجام رسانیدن و به پایان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پلید: پلید :پَل در زبان لری به معنای ناپا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 60 سوره کهف: ترجمه : وَإِذْ قَالَ مُوسَیٰ لِفَتَ ...
٨ ماه پیش