ترجمه‌های محمد شکیبی نژاد (١٥٠)

بازدید
١,١٦٩
تاریخ
١ سال پیش
متن
Georgia certainly didn't seem to be a fool.
دیدگاه
٩

به نظر نمی رسید جورجا آدم احمقی باشد ( جمله با فعل و قید ایهامی مجهولی است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
A generation ago genetic codes were certainly unknown.
دیدگاه
٩

چندین دهه پیش قطعاً کدهای ژنیک نامفهوم و ناشناس بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Macmillan wrote back saying that he could certainly help.
دیدگاه
٧

مک میلان در پاسخ اطمینان داد که مساعدت خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'll certainly carry on living here for the foreseeable future.
دیدگاه
٥

مطمئنا در آینده اینجا زندگی خواهم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Eternity is not a distance but a decision.
دیدگاه
٥

تا ابدیت فاصله نیست تا ابدیت تصمیم ست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They haven't been given these rights for eternity - they should justify having them just like most other people have to.
دیدگاه
٦

کلیه حقوق حقه که در اختیار آن ها قرار دارد مادام العمر نیست. آن ها نیز مانند بمانند مردم باید شایستگی لازم را نشان دهند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Eternity is in love with the productions of time.
دیدگاه
٦

ابدیت عشق, به درازای زندگی ست. ( تولید زمان - ایهام و اشاره )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The judge spared his life but sent him to prison.
دیدگاه
٧

ریاست محکمه مجازات اعدام او را بدل به حبس کرد. ( قاضی نجات دهنده نیست - جمله مجهولی با ایهام و اشاره به مجازات اعدام دارد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٥

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از کیفر نماید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٨

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از مجازات نماید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was unable to confute the debater.
دیدگاه
١٢

مایکل توانایی رد و نقض مجادله طرف مقابل را نداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The lawyer confuted the testimony of the witness by showing actual photographs of the accident.
دیدگاه
٦

وکیل مدافع با ارائه مستندات تصادف جرح شهادت شاهد نقض کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was an accident at the junction of Highway 12 and North Creek Road.
دیدگاه
٦

بین تقاطع جاده کرایک شمالی و آزاده راه نمره ۱۲ تصادف رخ داده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was a small leak at the junction of the two pipes.
دیدگاه
٦

در مسیر اتصال لوله ها شکاف ریزی مشاهده شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The size of the crop depends on the productivity of the soil.
دیدگاه
٨

افزایش محصول متناسب ست با میزان بالای غنای باوری خاک

تاریخ
١ سال پیش
متن
A comfortable working environment will increase productivity.
دیدگاه
٥

محیط کار آرام و خوشایند باعث افزایش تعالی کار می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Under new management, productivity increased at the factory.
دیدگاه
٩

بهره وری بالای کارخانه تحت نظر مدیر جدید افزایش یافت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
دیدگاه
٦

آزادی مذهبی ست که توسط افراد درست کار و سپاس گزاری به سختی بدست می آید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Once you've told me I won't forget.
دیدگاه
٦

تو بمن گفتی: مرا فراموش نمی کنی. . !

تاریخ
١ سال پیش
متن
Once a writer, always a writer.
دیدگاه
٧

یک نویسنده همواره یک نویسنده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٧

فرانک ماهی یک بار با مادرش تماس می گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Bully for her; she made the right choice!
دیدگاه
٧

ماریا عجب انتخاب بی نقصی گرفت. . برآوو

تاریخ
١ سال پیش
متن
I read the book in translation, not in the original Norwegian.
دیدگاه
٧

کتاب ترجمه شده از زبان نروژی را خواندم نه کتاب به زبان اصلی . . !

تاریخ
١ سال پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٧

بیشتر موارد ترجمه را به مترجم های آزاد واگذار می کنند. ( مترجم رسمی نیستند )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm not interested in associating with your lowlife friends.
دیدگاه
٦

واقعاً علاقه به رفت و آمد با شما دوستان رذل و پست ندارم. ( کنایه و اشاره )

تاریخ
١ سال پیش
متن
You're not even a lowlife, scum - sucking maggot!
دیدگاه
٦

تو واقعاً در حد یه مگس و پشه کثافت هم نیستی. . ! ( ایهام و کنایه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
You lowlife offspring of Phoenixes and Imps!
دیدگاه
٥

تو یه توله جن بی شعور کوتوله هستی. . . ! ( جمله ناسزا غیر از فحش )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Clara : I saw him too, and he seemed like a white knight.
دیدگاه
٦

کلارا:منم دیدم. , به نظرم حرکت شوالیه را انجام داد. . ؟!

تاریخ
١ سال پیش
متن
He drank another mouthful of gin, picked up the white knight and made a tentative move.
دیدگاه
٦

فرانکی یک پیک از جین ( مشروب اسکاتلندی ) نوشید و با تکنیک سریع شوالیه اسب ( مهره سفید ) را جابجا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nujiang River : Completely naked beautiful woman bathhouse meeting group of pictures!
دیدگاه
١٤

رودخانه نوجیانگ . . تبلور بانوی زیبای برهنه هست. . . . . !! ( تصویر ذهنی شاعر ) ( جمله استفهام تاکیدی مجهول - مینی مال هایکو )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Should be a bathhouse originally, but he knows intermediate one word only: Water.
دیدگاه
١٥

حمام بسیار مهم است اما برای آلبرت مهم تر وجود آب هست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The takegawara bathhouse is best known for sand baths.
دیدگاه
٤

حمام های شنی ( چشمه آب گرم ) از مناطق معروف کیوشو در ژاپن هست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The police department released photos of the suspects.
دیدگاه
٤

پلیس آگاهی عکس هایی از مظنونان ( متهمان ) منتشر کرده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The landlord would not release him from his contract.
دیدگاه
٦

صاحب ملک ( مالک ) در قبال طرف مقابل قرارداد را اقاله نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Belt up, will you?
دیدگاه
٥

می شه کمربندت رو ببندی؟ ( جمله ایهامی استفهام تاکیدی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Just belt up, will you!
دیدگاه
٦

تو فقط کمربندت رو ببند. . . ! ( جمله دستوری و تاکیدی هست )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه
٥

بسیاری از بوروکرات ها با رخنه در جمع مردم آن ها را گمراه می سازند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٦

دو جناح در آخر به یک اجماع کلی رسیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
دیدگاه
٦

تئودور ( اسم بجای ضمیر سوم شخص مفرد مذکر ) تنها فردی از ( کمیته - جلسه - هیت - کمیسیون ) بود که از پیشنهاد طرفین انتقاد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The sole British runner, White Knight, was unplaced.
دیدگاه
٥

دونده انگلیسی ب مانند یک شوالیه سفید ( لژیونر قهرمان وشجاع ) آرام و قرار نداشت. ( منظور خط پایان است - معنا در خود جمله مستتر و مجهول است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
A sauna in the hotel would be a useful amenity.
دیدگاه
٦

در هتل سونا یکی از خدمات رفاهی مفید است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Clearly this was unacceptable both from an amenity point of view and for access by emergency services.
دیدگاه
٦

مبرهن هست که خدمات اضطراری از نظر خدمات رسانی در حد پایین و قابل اعتنا نبود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Heating is regarded as a basic amenity.
دیدگاه
٦

سیستم گرمایشی یکی از اصولی ترین وسایل آسایش مدنظر قرار می دهند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
دیدگاه
٦

امروزه تفرجگاه های مدرن کلیه امکانات از جمله مکان های سرگرمی مانند , کلاب, دیسکو, کازینو و مراکز خرید بصورت شبانه روزی فراهم نموده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Yvonne turned and stalked out of the room in disgust.
دیدگاه
٤

ایوان با کراهت بلند شد و با همان تنفر و تکدر سنگین ( قدم زدن با عصبانیت و ناراحتی ) از اتاق خارج شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He has been stalked by the fear and the condemnation of his conscience.
دیدگاه
٢٠

متواری شدن رافائل آمیخته با دهشت و نگرانی همراه بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He stalked off without a word.
دیدگاه
٢٢

تام ( بجای ضمیر مذکر سوم شخص - He ) بدون آن که کلامی بیان نماید سالن را ترک کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She stalked off, leaving them all staring after her.
دیدگاه
٢٣

در حالی که نگاه دیگران ( بجای ضمیر مونث - She ) گابیریلا دنبال می کردند او بامتانت از اتاق خارج شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These thieves operate with terrifying stealth - they can easily steal from the pockets of unsuspecting travellers.
دیدگاه
٥

سارقان جیب بر با زبردستی بالا هر آن چه در جیب مسافران هست را بدون توجه آن ها ( مسافران ) می ربایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Doctors say it's too risky to try and operate.
دیدگاه
٥

پزشکان اذعان می کنند: این جراحی ( عمل - فعل ) ضریب خطر بالایی دارد.