پیشنهادهای محمد راد (٦٢)
مثل بلبل. . . . . صحبت کردن: Reel something off
Hit somebody for six
زرد کردن. گرخیدن. برگای کسی ریختن
زرد کردن
Join forces
Join forces
نخ دادن
آبدیده به لحاظ اجتماعی
Give something makeover: دستی به روی چیزی کشیدن
جوان مرگ شدن
حسن نیت
خواب آشفته
Absolve oneself from responsibility
بساط شایعه پراکنی
جملات پشت وانتی
دارای شرایط مسابقه: Match - fit
Declare the patient as terminally ill *In Medical Context*
جلای وطن
Has exacerbated the situation
Swindle people out of their lands
صحت سنجی
کل کل یا رو کم کنی
بخر و ببر
آدم خوبه
Serving public good
کاهل
اهل خونه و خانواده/ اهل زن و زندگی
قهوه چی
دو دوزه باز
تیر خلاص
فرشته نجات
شانس و اقبال افراد تازه کار
Flatlet
Gospel Truth
Eating spree
Hot/Close Pursuit
موضوع حساس
تغییر مسلک/مکتب فکری/جهان بینی/ایدئولوژی فردی
کنش گر/کنش گرا/فعالانه
Prognosis
متخصص رژیم درمانی
ساختارشکنی
آداب معاشرت
Decorous
تلطیف کردن
زهر چیزی را گرفتن
زهر چیزی را گرفتن
Mistimer
فروشنده دوره گرد
Course of Disease