تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری مینجایی گا یعنی گاو. به گاو ماده میگن:منیا ( در گفتار اینجور تلفظ میشه ولی در اصل منگا نوشته میشه، به دلیل نبود حرف نرم کامی خیشومی⟨ŋ⟩ د ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کا در زبان لکی نوعی پسوند برای نسبت است که به انتها کلمات می چسبد: وه ماشینیکا چم: با ماشینی رفتم هه ر مالیکا ئه رانم مه نیه:فقط خانه ایی برایم مانده ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به کدو میگن ( کۊی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( ئاوِی ) نام زیبای لکی به معنی شبنم. ئاوِی داسه:شنبم زده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستت درد نکنه در لکی میشه :دستت نیژه ولی معادل و بهتر از این جمله در لکی اینه: قه زات ئه ژِ بکوئه منه نویین پایار بویین و. . . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مَنِه در زبان لکی یعنی خسته و مانده. در لکی برای خسته نباشید به طرف مقابل میگن:مه نه نویین:خسته نباشید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به پودر برای شستن در لکی میگن ( گَرتَه ) یا ( گه رته ) ولی فاب یا تاید هم میگن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی و لری به لاک پشت ( کیسه ل ) گفته میشود. به نوعی آفت که همچون لاک پشت به ویژگی بوی بد معروف است کیسِله گفته میشود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری مینجایی به مورچه میگن ( میروژ )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی و لکی به پرستو میگن ( سیپِریسک )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناگهانی در زبان لکی :کۆت بِر، ( ناهه لمانه ) ناهه لمۆنه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُت بِر در زبان لکی یعنی ناگهانی یهویی. کُت بِر هَت:یهویی اومد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گِل گِلی، گاز گولپ در لری و لکی یعنی گاهی اوقات، برخی دفعات.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیراز یکی از فرآورده های شیری معروف در غرب کشور هست که لر های لرستان بهش میگن توف، لک ها و کرد ها هم میگن شیراز .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیدا کردن در زبان لکی:اِدی کِردِن اِدیم کرد:پیدا کردم اِدیت کرد:پیدا. کردی اِدی کرد:پیدا کرد اِدیمو کرد:پیدا کردیم اِدیتو کرد:پیدا کردید اِدیو کرد :پ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کول به لکی یعنی کوتاه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لرستان لک ها و لر ها به کوچه که ل میگن. البته لر ها بیشتر میگن کیچه ( که ل و کیچه بیشتر میگن )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکی از ویژگی های زبان لکی در خصوص صفت اشاره جداسازی انسان از حیوان و اشیا می باشد یعنی: این ( برای غیر انسان ) :یه این ( برای انسان ) :ئی آن ( برای غ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی. اِتَک یعنی کنار، به همراه. ئِه ته ک ئیو بیمِن:کنار اینها بودیم، همراه اینها بودیم، با اینها بودیم.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سا در زبان لکی به معنی توقف است و در ترکیب با واژگان هم معنی را می دهد. ساریش:بهبود یک زخم و التیام آن ( سا ریش که در لکی معنی زخم می دهد ) سارشت:ب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به دستنبو میگن شمامه. شبیه خربزه است، بوی خوشی داره اما طعم خاصی نمیده.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و کردی به دستنبو میگن شه مامه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لاره در زبان لکی یعنی شکایت کردن.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی خولک خوات، به د پتی و. . . یعنی بد اخلاقی. در یکی از ترانه های ایرج رحمانپور نیز گفته شده: لارَه پیم نَکَه، لاره کیش نی یِم خولکِ خوات نَگِر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالاوا در لکی یعنی خانه ات آباد.

پیشنهاد
٠

این حرف در گذشته در لیست حروف خط اوستایی بوده و در زبان پهلوی نیز تلفظ می شده ولی در فارسی از بین رفته و وجود ندارد. اما اکنون در بسیاری از زبان های ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی قلا دلم گیریائه ویره ئه وه م کردیه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ره ن در لکی یعنی گله رِن یعنی حقه، گول زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اِله نگ در زبان لکی یعنی عقاب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تِخ در زبان لکی و لری به معنی هیچ.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف را ( یا در برخی جملات به صورت:وا، رِ ) در زبان لکی نقشی تا حدودی مشابه با حرف دا در کردی سورانی دارد و نقش تعریف شده برای زبان فارسی ندارد و می ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( وِری ) فعل امر در لری و لکی به معنی بیا. در لکی علاوه بر این ( بوری ) هم میگن البته در جملات ( بو ) یا ( بور ) هم میگن. بو تا بچیمر:بیا تا بریم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کِینو در زبان لری و لکی به هرکدام از ( دختر/فرد کاری و اهل کار/کدبانو ) میگن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی جه مجاخ یعنی دورهمی بین نزدیکان و دوستان. البته معنی فضا و جا هم میده برای اسکان. جه مجاخ نیه:جایی نیست ( برای ماندن )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گل گل دهستانی در شهرستان کوهدشت استان لرستان. اماگه ل گه ل در لری و لکی:دسته دسته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به نوم یعنی فرد بدنام و انگشت نما.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان کردی و لکی به پیچش زلف ( خیاطه ) میگن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های کردی و لکی به هدیه خِلات گفته میشه، فکر کنم ریشه ش عربی باشه از واژه خلعت عربی اومده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی گه رت مواد مخدر گه رته:پودر شستشو گِرت، گرد یا گشت:کامل، کل، همه یا همین گِرت به صورت فعل:گرفت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کِریا در زبان لکی به معنی: ( آماده شدن، شدن به چیزی ) است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لرستان به جغد:که پوکه چی، قوقوکنک، بوف و. . . . میگن.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جوز در لری و لکی معنی امتیاز میده. ( البته در بازی محلی بیشتر میگن ) اما در اطلاح به معنی صبر، تحمل هست. جوز نِمِه:صبر نمیکند، تحمل نمی کند گردو هم ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی اِسکه یا ئیسکه، ئیسه:الان اکنون ئه سکه:قبلا، گذشته

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی در هنگام تعجب از چیزی میگن اَبِرالِه که احتمالا ریشش با برامه طالشی یکی باشه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داوِل در لکی یعنی ظاهر، قیافه، ریخت

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لکی معنی درگیر چیزی بودن یا مشغول چیزی بودن میده: مه گیژ ئه ومه:من مشغول اونم البته معنی گیج هم میده و عباراتی ازش هست بای گیژه:گردباد.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

تریسکه در لرستان یعنی پرتوی نور، پریسکه هم یعنی جرقه آتش، شراره آتش.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به دسته چیزی ده سِک میگن. گاهی به خود دست هم گفته میشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گه ز در زبان لکی برای بیان میزان فاصله بکار برده میشه و در ادبیات محاوره برابر با یک متر فرض میشه. وه ره گه ز ئاشتیه سه:برف یک متر اومده ( برف زیاد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوراب در زبان لکی میشه ( گوره می ) در لری میشه ( گورمی )