پیشنهادهای آزاده (١٠,٢٦٥)
مری دختر باهوش و بلند پروازی است
دختر باهوش و بلند پروازی است
پسر باهوش و بلند پروازی است
تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچی رو نکردن
تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچی رو نکردن
تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچی رو نکردن
تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچی رو نکردن
proper caution and consideration of the circumstances
بررسی معقول بودن
lose the ability to think rationally
when i arrived
while under force
when the ultimatum is null and void
نامعلوم
بشرافتم سوگند
به روحم ( سوگند می خورم )
به قید ضمانت
دارای طرز راه رفتن بخصوص
قیطان - نوار نازک - نخی که در رنگهای مختلف ریسیده و یا بافته می شود
machine which chops into small pieces
light easy walk
slow walk
رک گفتن پرده پوشی نکردن
پرده پوشی کردن رودربایستی کردن
قیمه قیمه کردن
�برای کسی غمزه آمدن
آس و پاس شدن دار و ندار خود را باختن
�محاوره : ( کار/طرح ) خراب کردن / افتضاح کردن در
�محاوره : ( کار/طرح ) خراب کردن / افتضاح کردن در
با نظر خریداری به کسی نگاه کردن
با نظر خریداری به کسی نگاه کردن
زندگی همیشه بر وفق مراد نیست
تو گفتی و منم باور کردم
تو گفتی و منم باور کردم
تو گفتی و منم باور کردم
تو گفتی و منم باور کردم
بیا شرو ور تحویل هم ندیم
زندگی بده بستونه
زندگی همیشه بر وفق مراد نیست
�بگذار آنقدر بایستد تا زیر پایش علف سبز شود
�بگذار آنقدر بایستد تا زیر پایش علف سبز شود
�بهای زمین در نیویورک و اطراف آن بالا رفته
�بهای زمین در نیویورک و اطراف آن بالا رفته
کسی را بیچاره کردن کسی را از پا درآوردن
کسی را بیچاره کردن / کسی را از پا درآوردن
عاقل تر بودن / گول حرف کسی را نخوردن
به توپ بسته شدن و تازیانه خوردن ( تو فیلم های دزدان دریایی )
کسی را بیچاره کردن کسی را از پا درآوردن
کسی را بیچاره کردن کسی را از پا درآوردن
با پنبه سر کسی را بریدن