پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٥٩)

بازدید
١٤,١٣٢
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازخوردهای ارزشمند

پیشنهاد
٠

او آن چنان قیافه پر ابهت و جدی داشت که من ترسیدم که چی می خواست بگوید.

پیشنهاد
٠

یه تکه طلا داخلش بود

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه خطیر و مهم ترکیب solemn duty توی بحث ها و مناظرات سیاسی خیلی استفاده میشه

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پکر به نظر میای

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مسخره بازی درنیار

پیشنهاد
٠

پسر چاق فهمید که پیشنهاد رژیم گرفتن چرند نیست.

پیشنهاد
٠

دست کم گرفتن اهمیت خواندن احمقانه است.

پیشنهاد
٠

آیا با این کلاه مسخره به نظر می رسم؟

پیشنهاد
٠

فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده بشه )

پیشنهاد
٠

باور کردن داستان ماهیگیر احمقانه بود.

پیشنهاد
٠

آنها در بالای تپه توقف کردند تا از مناظر لذت ببرند.

پیشنهاد
٠

منظره کوهستان نفس گیر است.

پیشنهاد
٠

ما چندین بار توقف کردیم تا چشم انداز زیبای ساحلی را تحسین کنیم.

پیشنهاد
٠

این شهر به دلیل مناظر خیره کننده اش، یک مقصد گردشگری محبوب است.

پیشنهاد
٠

شما برای رسیدن به آنجا از خارق العاده ترین مناظر عبور می کنید.

پیشنهاد
٠

مناظر واقعاً زیبا بود.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دیگه نمی تونه ما رو خر کنه.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

تو، ابله تمام عیار - احمق لعنتی - بیشعور نفهم

پیشنهاد
٠

من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم دیوار های مرا بریزی پایین ( خرابش کنی )

پیشنهاد
٠

من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم دیوار های مرا بریزی پایین ( خرابش کنی )

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

خرم کردی گولم زدی

پیشنهاد
٠

بیایید سکه ای بیندازیم تا تصمیم بگیریم چرخاندن: در برخی موارد، "toss" به معنای چرخاندن، شیر یا خط انداخن چیزی مانند یک سکه به کار

پیشنهاد
٠

او توپ را به دوستش پرت کرد toss= پراندن یا پرت کردن: به معنای پرتاب کردن چیزی به صورت غیر دقیق یا غیررسمی.

پیشنهاد
٠

خبر غیرمنتظره برنامه های او برای آخر هفته را دگرگون کرد toss= تغییر وضعیت: به معنای تغییر وضعیت یا موضع، به ویژه به صورت ناگهانی یا غیرمنتظره.

پیشنهاد
٠

سالاد را با سس مخلوط کن Toss=مخلوط کردن: به ویژه در مورد غذا، به معنای ترکیب یا مخلوط کردن مواد غذایی به طور

پیشنهاد
٠

گیتس با انزجار عکس ها را به پایین پرت می کند.

پیشنهاد
٠

سوزی کیفش را روی مبل پرت کرد.

پیشنهاد
٠

کاغذ را مچاله کرد و به آتش انداخت.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پرتاب کردن تاس

پیشنهاد
٠

و میشه لطفاً اینقدر موقع خواب غلت نزنی/ لول نخوری و تو خواب ت حرف نزنی؟

پیشنهاد
٠

همسرآزاری و کودک آزاری رو به افزایش است battering=خشونت علیه همسر یا کودک

پیشنهاد
٠

اشتباهش او را رسوا کرد.

پیشنهاد
٠

خانه غیر قابل استفاده اعلام شده بود.

پیشنهاد
٠

او به مرگ محکوم شده بود.

پیشنهاد
٠

او بازیکنان معلق شده را سرزنش و ملامت کرد.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

اون دوچرخه مال منه

پیشنهاد
٠

بیماری اش او را به یک زندگی تنها محکوم کرده بود.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

توده هایی از ابرهای شوم

پیشنهاد
٠

به خاطر زیاد صحبت کردن، گلویش خشک شده بود.

پیشنهاد
٠

غذا در گلویش گیر کرد.

پیشنهاد
٠

اون کنسرت خیلی تریپی/خفن بود trippy ( تجربه ی روانی – مرتبط با مواد توهم زا ) : توصیف حالتی که در اثر مصرف مواد روان گردان ( مثل LSD، ماشروم، یا DMT ...

پیشنهاد
٠

خوابی که دیشب دیدم خیلی عجیب بود. trippy ( فرهنگی – محاوره ای ) : در زبان عامیانه، برای توصیف هر چیزی که عجیب، ذهن پریش، یا غیرعادی باشه—حتی بدون مص ...

پیشنهاد
٠

تصاویر اون فیلم کاملاً تریپی بودن. trippy ( هنری – تصویری ) : برای توصیف آثار هنری، فیلم ها، یا موسیقی هایی که حس توهم، سوررئال، یا غیرواقعی ایجاد م ...

پیشنهاد
٠

ناگهان در یک وضعیت بین الابعادی قرار گرفته که در آن وضعیت زمان نقشی ندارد.

پیشنهاد
٠

عالم میان بُعدی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

قار و قور شکم

پیشنهاد
٠

ناگهان زمین با غرشی شروع به لرزیدن کرد.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

جیمی به ما توپید

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

قسمت چنین بود