پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٥٩)
بزرگترین مانع
حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن/ نهایت سعی خود را کردن که . . . / خود را به آب و آتش زدن که. . .
با تاریک شدن هوا
او کم کم از منتظر ماندن خسته شد.
کارشناس صادرات
سر رشته داشتن در . . .
درد بی پایان
اونها قصد خرید ماشین نو دارند.
برنامه ریزی کردن برای انجام کاری.
هدف از تبلیغات ، افزایش فروش است.
چیزی را انجام دادن برای رسیدن به هدفی دیگر
از میان آنهایی که در خویشاوندی و قرابت به طلبکاران و مدعیان نزدیک ترین اند.
یک ژاکت بافته شده از نخ پشمی
( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن/کاهش دادن
( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن/کاهش دادن
کار کردن روی یک مشکل، پرداختن به یک کار یا مشکل، برای حل آن
راب و میشل رایـنر دو فرزند بازمانده دارند. survive ( حقوقی/فرهنگی – سوگواری ) : در ترکیب be survived by برای اشاره به بازماندگان فرد متوفی.
او از حادثه جان سالم به در برد. survive ( عمومی – اصلی ) : ادامه ی زندگی پس از یک حادثه یا دوره سخت.
مادر به ما یاد می دهد که چگونه دوست داشته باشیم، اما پدر به ما یاد می دهد که چگونه زنده بمانیم
این سنت قرن ها دوام آورد. survive ( استعاری – عمومی ) :دوام آوردن یا باقی ماندن در شرایط دشوار.
چگونه میشه جون سالم در ببرم
میوه یا گیاه فسیل شده عجیب قدیمی در هنددر جریانهای گدازه آتشفشانی زیر خاک دفن شده بود کشف شد
اختلال هیجانی
ائتلاف داره رسانه ها رو با مهره های خودش پر می کنه stack ( سیاسی – چینش جهت دار منابع قدرت ) : اشاره به اقدام عمدی برای پر کردن نهادها ( مثل رسانه، ...
پر کردن دادگاه با قضات وفادار بی طرفی رو از بین می بره. Stack ( حقوقی/سازمانی – نفوذ ساختاری ) : در نهادهای دولتی یا قضایی، *stacking* می تونه به مع ...
چیدن رسانه ها باعث پوشش جهت دار می شه. ( رسانه ای – کنترل روایت ) : در فضای رسانه ای، *stacking* یعنی انتخاب و چینش افراد، منابع، یا محتوا به گونه ...
او کتاب ها را روی قفسه چید.
شرکت یک مجموعه کامل از خدمات ابری ارائه می دهد.
یک کپه چوب خشک / یک عالم چوب خشک
یه پشته وافل ( نوعی کیک و کلوچه ) پهن بودن رو زمین کنار/بغل دست یه کپه پنکیکه توت فرنگی
یه خروار کار
من نمی توانم در برابر کیک شکلاتی مقاومت کنم؛ من کاملاً عاشق هر چیز شیرین هستم.
پسر بچه آب نبات چوبی با طعم گیلاس خود را محکم در دست گرفته بود و نمایش دلقک را تماشا می کرد.
برخی گیاهان مکنده هایی تولید می کنند تا شاخه های جدید رشد کرده و در زمین پخش شوند.
با وجود هوشش، او همیشه فریب طرح های سریع ثروتمند شدن را می خورد.
او سعی کرد درباره خیریه جعلی به او هشدار دهد، اما او آنقدر ساده لوح بود که گوش نکرد.
آن مرد خیلی ساده لوح است؛ او همیشه به افرادی که هرگز پولشان را پس نمی دهند، قرض می دهد.
من همیشه عاشق ماجراجویی بوده ام، به همین دلیل به مکان های خطرناک سفر می کنم.
او واقعاً عاشق فیلم های عاشقانه است، مهم نیست چقدر کلیشه ای باشند.
هشت پا از مکنده های قوی خود برای گرفتن سنگ و جلوگیری از برده شدن توسط جریان آب استفاده کرد.
با اینکه می دانستم یک کلاهبرداری است، آنقدر عاشق یک معامله خوب بودم که فریب خوردم.
احمق و بازنده
من را ساده لوح گیر آوردی؟
با پلی لیست موردعلاقه ش توی ماشین حسابی حال کرد. jam out ( شنیداری – احساسی ) : گوش دادن به موسیقی با شور و حال زیاد، همراه با رقص، هم خوانی، یا غرق ...
گروه ساعت ها توی گاراژ با انرژی موسیقی زد. jam out ( موسیقایی – اجرا ) : نواختن موسیقی با انرژی، آزادی، و احساس—معمولاً به صورت بداهه یا گروهی
بی خیال همه چی، فقط با موزیک حال کنیم. jam out ( سبک زندگی – آزادانه ) : گاهی به عنوان نماد آزادی، بی خیالی، یا لذت بردن از لحظه استفاده می شه—نوعی ...
هر وقت اون آهنگ پخش می شه، حسابی حال می کنه.
کل شب کنار ساحل با موزیک حال کردیم.
اطلاعات ارزشمند
ایده های ارزشمند