پیشنهادهای آزاده (٢٤,٢٧٥)
باشگاه رفتن تفریح منه escape معنی تفریح رو هم میده
تفریح او سینما است.
تعطیلات اخر هفته
او به یه ماشین نیاز داره تا از محله فرار کنه
از نظر/چشم/توجه کسی دور ماندن - شدن متوجه چیزی نشدن
از خاطر کسی دور شدن به ذهن/خاطر/فکر کسی نرسیدن
دزد قبل از اینکه پلیس او را دستگیر کند فرار کرد
اشتباه رو به کسی ننداز! دنبال مُقَصّر نگرد! ( به خودت بنگر ونگاه کن ) تقصیر هیچکس! ( تو مُقصری ) .
من تقصیر اون اتفاق بد رو گردن تو میندازم
اون تقصیر رو به گردن نگرفت ولی به هر حال آخر جلسه اون مقصر شناخته شد
من تو و شانس بدت رو مقصر اتفاقی که دیشب برام افتاد میدونم
سر زنش نکردن
سزاوار سرزنش بودن ، تقصیر داشتن ، مقصر بودن
مقصرِ
سر زنش نکردن
به عهده گرفتن مسئولیت خطا یا اشتباه
بزرگترین مانع
حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن/ نهایت سعی خود را کردن که . . . / خود را به آب و آتش زدن که. . .
با تاریک شدن هوا
او کم کم از منتظر ماندن خسته شد.
کارشناس صادرات
سر رشته داشتن در . . .
درد بی پایان
اونها قصد خرید ماشین نو دارند.
برنامه ریزی کردن برای انجام کاری.
هدف از تبلیغات ، افزایش فروش است.
چیزی را انجام دادن برای رسیدن به هدفی دیگر
از میان آنهایی که در خویشاوندی و قرابت به طلبکاران و مدعیان نزدیک ترین اند.
یک ژاکت بافته شده از نخ پشمی
( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن/کاهش دادن
( به تدریج ) تحلیل بردن/ تضعیف کردن/کاهش دادن
کار کردن روی یک مشکل، پرداختن به یک کار یا مشکل، برای حل آن
راب و میشل رایـنر دو فرزند بازمانده دارند. survive ( حقوقی/فرهنگی – سوگواری ) : در ترکیب be survived by برای اشاره به بازماندگان فرد متوفی.
او از حادثه جان سالم به در برد. survive ( عمومی – اصلی ) : ادامه ی زندگی پس از یک حادثه یا دوره سخت.
مادر به ما یاد می دهد که چگونه دوست داشته باشیم، اما پدر به ما یاد می دهد که چگونه زنده بمانیم
این سنت قرن ها دوام آورد. survive ( استعاری – عمومی ) :دوام آوردن یا باقی ماندن در شرایط دشوار.
چگونه میشه جون سالم در ببرم
میوه یا گیاه فسیل شده عجیب قدیمی در هنددر جریانهای گدازه آتشفشانی زیر خاک دفن شده بود کشف شد
اختلال هیجانی
ائتلاف داره رسانه ها رو با مهره های خودش پر می کنه stack ( سیاسی – چینش جهت دار منابع قدرت ) : اشاره به اقدام عمدی برای پر کردن نهادها ( مثل رسانه، ...
پر کردن دادگاه با قضات وفادار بی طرفی رو از بین می بره. Stack ( حقوقی/سازمانی – نفوذ ساختاری ) : در نهادهای دولتی یا قضایی، *stacking* می تونه به مع ...
چیدن رسانه ها باعث پوشش جهت دار می شه. ( رسانه ای – کنترل روایت ) : در فضای رسانه ای، *stacking* یعنی انتخاب و چینش افراد، منابع، یا محتوا به گونه ...
او کتاب ها را روی قفسه چید.
شرکت یک مجموعه کامل از خدمات ابری ارائه می دهد.
یک کپه چوب خشک / یک عالم چوب خشک
یه پشته وافل ( نوعی کیک و کلوچه ) پهن بودن رو زمین کنار/بغل دست یه کپه پنکیکه توت فرنگی
یه خروار کار
من نمی توانم در برابر کیک شکلاتی مقاومت کنم؛ من کاملاً عاشق هر چیز شیرین هستم.
پسر بچه آب نبات چوبی با طعم گیلاس خود را محکم در دست گرفته بود و نمایش دلقک را تماشا می کرد.
برخی گیاهان مکنده هایی تولید می کنند تا شاخه های جدید رشد کرده و در زمین پخش شوند.