پیشنهادهای آزاده (٢٤,٢٧٥)
حبس خونگی شدن
حبس خونگی شدن
grounded ( در مقام صفت ) : عیان حقیقی عیان مقصود هر آن چیزی است که بر زمینه ای مشخص استوار باش، بر واقعیتی ملموس و مشخص
تمام هواپیماها تا رفتن مه زمین گیر شدند
دلیلی برای نگه داشتن او ( در بیمارستان ) نداریم
خودتان را از طریق لمس یک قسمت فلزیِ رنگ نشده از شاسی، به زمین متصل کنید.
گوشش عفونت کرد و دکتر دو روز بهش استراحت داد.
تو الان ناراحتی ( داغونی )
تو الان ناراحتی ( داغونی )
آسیب دیده
وقتی نگهبان بانک متوجه مشتری به ظاهر شرور شد. اسلحه خود را بیرون کشید.
نقشه شیطانی برای فریب دادن بیوه زن، توسط پلیس برملا شد.
از دیدن آن سایه ترسناک در پایین پله ها ترسیدم.
نویسنده مورد علاقه شما کیست؟
صدای شما صدای مورد علاقه ی من است
بازی مورد علاقه من طناب زدن است
من ی مشکل کوچیک تو امتحان ریاضی داشتم.
جاده فرعی
متهم شد که با یه شخص زیر سن قانونی رابطه جنسی داشته. minor = کسی که زیر سن قانونیه .
او یک بیماری جزئی ( کوچک ) دارد
او یک بیماری جزئی ( کوچک ) دارد
درآمد دیگری
باید دیوار بیرونی را تعمیر کنیم.
اتوبوس دقیقا کنار یا روبروی بانک نگه میداره؟
او اغلب بیرون بازی می کنند.
اگر بخوام ( خیلی ) صادق باشم
تیغه های روی این قیچی خیلی کندن.
مکالمه اش بسیار حوصله سربَر بود.
تجارت کساد است. منظور اینکه بازار کاری کساده.
بازار امروز کساد است
قرمز مات
فیلم کسل کننده
مکالمه اش بسیار حوصله سربَر بود.
او دانش اموز کند ذهنی است!
او دوباره دچار رخوت و غم شده
هوای گرفته
چاقوی کند
افتاب رنگ این فرش ها را کدر کرده!
چشم ها و گوش هایش با افزایش سن ضعیف شده است!
دکتر شونشو جا انداخت relocate = ( پزشکی ) جا انداختن ( شانه، . . . . )
فکش منقبض شد وقتی منتظر خبر بود.
او عضلاتش را منقبض کرد، آماده دویدن.
فضای اتاق پرتنش بود.
او قبل از امتحان خیلی عصبی بود.
موقعیت پر تنش
جو متشنج است.
محرمانه است
محرمانه است
به ما گفته شد که اطلاعات کاملاً محرمانه است.
پزشکان موظفند سوابق بیمار را کاملاً محرمانه نگه دارند.