پیشنهادهای آزاده (١٠,٢٨٣)
�بجنبون
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
ریسک کردن
ریسک کردن
تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام توجه کسی معطوف چیزی شدن
خود را کشتن
خود را کشتن
خود را کشتن
خود را کشتن
تمام نیروی خود را صرف کاری کردن
خود را کشتن
محاوره:پشت کسی را خالی کردن / حمایت خود را از کسی دریغ داشتن
محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت خود را از کسی دریغ داشتن
محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت خود را از کسی دریغ داشتن
محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت خود را از کسی دریغ داشتن
حق کسی را خوردن
به حساب کسی گذاشتن
به حساب کسی گذاشتن
اینو به حساب بدشانسی بگذار
عجب مهمانی ایی
�قیمت ها در بورس به شدت پایین آمد
�وعده سرخرمن به کسی دادن
�چیزی رو تمام کردن
�چیزی رو تمام کردن
هر میمونی زشت ترست ، بازیش بیشتر است
بگو دیگه/ بده بیرون
به آنچه به دیگران توصیه میکنی خودت عمل کن
ببخشید پشتم به شماست
یه کف مرتب به افتخار ( یه نفر ) بزنین
یه کف مرتب به افتخار ( یه نفر ) بزنین
کسی را فیلم کردن / کسی را دست انداختن
دزدکی از مدرسه در رفتن
کسی را فیلم کردن / کسی را دست انداختن
از کسی حرف کشیدن / از سنگ حرف کشیدن
پرخوری کردن
از کسی حرف کشیدن / از سنگ حرف کشیدن
گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
وقت گل نی
میانه رو بودن
�دست بردار ول کن بیخیال شو
چیز دیگری به نظرم نمی رسد
حالا که فهمیدی ( وقتی کسی میگه من نمی دونستم )
نفست در نیاد