نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check the tv guide: تله تکست رو ببین.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s pouring: داره بارون میاد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you did great: ترکوندی!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s the season finale: آخرین قسمتشه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s really dumb: او واقعا خنگ است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got caught in a downpour: زیر رگبارهای شدید گیر افتادم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are too many commercials: تبلیغات زیادی داره.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not happy about this: من از این موضوع راضی نیستم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think the rain’s letting up: فکر کنم بارون بند اومد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love this show: من عاشق این برنامه هستم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m sorry but this is unacceptable: متاسفم ولی این قابل قبول نیست.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m running on fumes: باتریم تموم شده. ( کنایه از این که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ve already seen this episode: قبلا این قسمت رو دیدم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not very satisfied with: من از … راضی نیستم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m running on empty: باتریم تموم شده. ( کنایه از این که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t stand it when: نمی تونم تحمل کنم وقتی که …
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can hardly keep my eyes open: چشمام داره بسته میشه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this on sale: آیا … تخفیف خورده؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s quite reasonable: کاملا مقرون به صرفه است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go cold turkey: ترک ناگهانی یک عادت یا رفتار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s brilliant: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d appreciate it if you could: ممنون میشم اگه …
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll take it: می خرمش.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a good deal: معامله ی خوبیه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
age is just a number: سن فقط یک عدد است
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s really sharp: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you take credit cards: کارت اعتباری قبول می کنید؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry to interrupt but: ببخشید که حرفتون را قطع می کنم ولی…
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a real bargain: واقعا مفته.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d like to return this: می خواهم این رو پس بدم/ تعویض کنم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excuse me – could i talk to you for a minute: ببخشید. می تونم یک دقیقه باهاتون حر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s very bright: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was dirt cheap: خیلی ارزونه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let’s grab a bite to eat: بیا یه لقمه بزنیم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you have a minute: یه دقیقه وقت داری؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s very bright: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s nice and warm today: هوا امروز خوب و گرم است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how about eating out tonight: چطوره امشب بیرون غذا بخوریم؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s absolutely boiling: هوا خیلی گرمه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i jump in here: میتونم یه چیزی بگم؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a smart cookie: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re having a real heat wave: با یه موج گرمی واقعی طرف هستیم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i brought some snacks: یه کم تنقلات خریدم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry – i just want to say that: متاسفم. فقط می خواستم بگم که…
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a smart cookie: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sun’s really strong today: خورشید امروز تمام زورش رو می زنه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this soup is delicious: این سوپ خوشمزه است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
may i have a word: میشه یه حرفی بزنم؟ ( رسمی )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a genius: اون نابغه است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s hot and humid: امروز گرم و شرجیه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i have another helping of: می توانم یه کم دیگه … داشته باشم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a nice try: تلاش خوبی بود. ( وقتی کسی تلاش زیاد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a genius: اون نابغه است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re expecting some winter weather: انگار زمستونه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll have: … می خورم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a real improvement: این واقعا یک پیشرفت واقعی است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sure to bundle up: حتما لباس گرم بپوش.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lived to a ripe old age: تا سنین پیری زندگی کرد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that clear: روشنه؟/ واضحه؟ ( بیشتر برای دستور ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not a walk in the park: خاله بازی نیست که!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m afraid you’re mistaken: متاسفانه فکر کنم دارید اشتباه می کن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get in shape: روی فرم آمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is the final call for flight 800: این آخرین اطلاع رسانی برای ( مسافرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where can i find: کجا می تونم … پیدا کنم؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need a little help: کمی به کمک نیاز دارم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have one’s cake and eat it too: هم خدا را می خواهد هم خرما را
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the purpose of your trip: هدف تون از سفر چیه؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’ve got it wrong: اشتباه متوجه شدی.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m just browsing: فقط دارم نگاه می کنم. ( وقتی قصد خر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you help me out: میشه کمکم کنی؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it cost a fortune: خیلی گرونه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stretch your limits: موانع رو کنار بزن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s all wrong: کاملا اشتباهه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m looking for: دنبال … می گردم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you give me a hand: میشه کمکم کنی؟ ( بیشتر برای کارهای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t afford it: نمی تونم ( همچین پولی رو ) پرداخت ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in tip top shape: توپ توپ بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s really sharp: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much is this: قیمت … چنده؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you spare a couple minutes: ممکنه چند دقیقه ای وقت بذاری؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a bit pricey: یه کم گرونه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be in the soup: در هچل افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s brilliant: اون واقعا باهوشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you do me a favor: میشه یه لطفی در حقم کنی؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pigfucker: کسی که با خانم های خیلی خیلی چاق را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s spot on: خودشه!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s no spring chicken: او جوان و خام نیست.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anyone can do it: هر کسی می تونه انجامش بده.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your flight leaves from gate 15: پرواز شما از گیت ۱۵ حرکت می کنه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you explain: میشه لطفا توضیح بدید؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
calm before storm: آرامش قبل از طوفان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’ve nailed it: زدی توو خال!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s wise beyond her years: خیلی بیشتر از سنش می فهمه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there’s nothing to it: کاری نداره.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your seat number is 8f: شماره صندلی شما ۸F است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you understand what i’m saying: می فهمی چی می گم؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’ve hit the nail on the head: زدی توو خال!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s hard: سخته.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flight 800 is now boarding: پرواز شماره ۸۰۰ هم اکنون حرکت کرد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
does that make sense: به نظرت ( حرفم ) منطقیه؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m having a senior moment: حواس پرت شدم. ( به خاطر سن و سال با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m afraid you’re right: حق با توعه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a bit tricky: کمی مشکله.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your flight has been delayed: پرواز شما تاخیر داره.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you know what i mean: می دونی منظورم چیه؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am having a senior moment: حواس پرت شدم. ( به خاطر سن و سال با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s really tough: واقعا سخته.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m afraid that’s not quite right: متاسفانه فکر نمی کنم این درست باشه.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be a tough cookie: سرسخت بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your flight has been canceled: پرواز شما لغو شده.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch red handed: مچ کسی را گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the green light: اجازه داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn’t ring a bell: هیچی یادم نیست.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s very demanding: خیلی سخته.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to wave a white flag: آتش بس اعلام کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please remember to: لطفا یادت باشه که…
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s in her early twenties: او در اوایل دهه بیست سالگی اش است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to tell a white lie: دروغ مصلحتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s in her early twenties: او در اوایل دهه بیست سالگی اش است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please don’t forget to: یادت نره که…
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not up to par: خیلی خوب نبودن در کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s in his early twenties: او در اوایل دهه بیست سالگی اش است.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d like to remind you about: میخواستم درباره … یادآوری کنم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be off base: در اشتباه بودن ( از پایه و اساس من ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you haven’t forgotten about … have you: یادت که نرفته؛ مگه نه؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she just turned six: تازه شش ساله ش شده.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle a score with someone: با کسی تسویه حساب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you haven’t forgotten to … have you: یادت که نرفته؛ مگه نه؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you have any bags to check: آیا چمدانی دارید که لازم باشه چک شه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not as young as i used to be: دیگه مثل سابق جوان نیستم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it completely slipped my mind: کاملا از ذهنم پاک شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
would you mind repeating that: میشه حرف تون رو تکرار کنید؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
would you like a window seat or an aisle seat: ترجیح می دید در صندلی های کنار پنجر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not over the hill yet: هنوز پیر نشدم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to wait ages for a bus: کلی منتظر اتوبوس موندم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a breeze: معنی �خیلی آسونه�، �مثل آب خوردنه�
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
here’s your boarding pass: این کارت پرواز شماست.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not sure i follow you: فکر کنم منظورتون رو نفهمیدم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one’s twilight years: در سال های آخر زندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aged like fine wine: مثل قالی کرمان می ماند ( کهنه شده م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the golden years: سال های بعد از بازنشستگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
older than dirt: سن بالا بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be over the hill: ۴۰ ساله بودن ( برای کسانی استفاده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be young at heart: دلش جوان است!
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cross reference table: [کامپیوتر] جدول ارجاع متقابل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carpenter bee: زنبور چوب سوراخ کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carpenter ant: ( جانور شناسی ) مور درودگر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carpenter's bench: work table for carpentry
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carpentaria: خلیج کارپنتریا ( در کرانه ی شمالی ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heartburning: حسادت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heart cherry: گیلاس دل دیس ( گیلاس امریکایی پر گو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock material: [صنعت] مواد اولیه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stockman: دامدار، دامپرور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock adjustment: [ریاضیات] تعدیل موجودی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock appreciation right: [حسابداری] حقوق نقدی ناشی از تغییر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stockateer: person who sells stocks
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock breeder: دامپرور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock bottle: [شیمی] شیشه ذخیره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stockbrokerage: کارگزاری سهام ( یا بورس سهام )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock car: ( راه آهن ) واگن ویژه ی حمل دام
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock certificate: گواهی سهم، برگه ی سهم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock clerk: انبار دار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock certificate book: [حسابداری] دفتر گواهینامه سهام
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock footage: [سینما] فیلم بایگانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stockfish: ماهی خشکانده ( به جای نمک زدن در آف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stockfeed: food that is fed to livestock
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock farm: مزرعه ی دامداری دامپروری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock market price index: [زمین شناسی] شاخص بهای بازار سهام
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock market slump: period of time during which the sto ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
therewithal: بعلاوه، علاوه بر آن، از طرف دیگر، ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make firm: سفت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sexual peak: اوج جنسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
branch of science: فن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
branch of a curve: [ریاضیات] شاخه ی یک منحنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
branch of a function: [ریاضیات] شاخه ی تابع
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
branch of a hyperbola: [ریاضیات] شاخه ی یک هذلولی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
attention key: کلید جلب توجه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltwoodite or nenadkevite or nenadkevite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltz manns constant: [برق و الکترونیک] ثابت بولتمان ثابت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmanns equation: [برق و الکترونیک] معادله بولتمان مع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann distribution: [شیمی] توزیع بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt funds: deny access to funds
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann distribution function: [شیمی] تابع توزیع بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltaflex: [نساجی] لیف مصنوعی بولتافلکس ( پلی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltathene: [نساجی] لیف مصنوعی بولتاتین ( پلی ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolted bonnet: [مهندسی گاز] کلاهک پیچ و مهره دار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolted connection: [عمران و معماری] اتصال پیچی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann costant: [ریاضیات] ثابت بولتسمان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann equation: [برق و الکترونیک] معادله بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann function: [برق و الکترونیک] تابع بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann h threrem: [شیمی] قضیه H بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann law: [برق و الکترونیک] قانون بولتزمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boltzmann relation: [ریاضیات] رابطه ی بولتسمان
٤ ماه پیش