پیشنهادهای رهی (٣٠)
٣٢
٩ ماه پیش
١
کم کاری
١٠ ماه پیش
٠
چندوجهی - چندحالتی - چند حالتی بودن
١١ ماه پیش
٤
فعال. برای مثال در expressive contribution که می توان مشارکت فعال بکار برد.
١١ ماه پیش
١
رفتن به سمت - لغزیدن به سمت
١١ ماه پیش
٠
جوشیدن ( با مردم )
١١ ماه پیش
٠
برداشت لفظی، اعتقاد به لفظ، اعتقاد به معنی لفظی
١ سال پیش
٠
شخصی سازی
١ سال پیش
٠
اهمیت
١ سال پیش
٤
به مثابه، به عنوان
١ سال پیش
١
تضاد
١ سال پیش
٠
ذیصلاح
١ سال پیش
١
رؤیت پذیری
١ سال پیش
-١
غرق کننده، فرو برنده
١ سال پیش
٠
hearken to : برگشتن به hearken to the time برمی گردد به زمانی که
١ سال پیش
٠
جنجالی، بحث برانگیز
١ سال پیش
٠
عالیرتبه - در حالت جمع به معنی افراد عالیرتبه
١ سال پیش
١
زیرساخت
١ سال پیش
٠
تعبیه شدگی، نهادینگی
١ سال پیش
٠
دنباله دار
١ سال پیش
-١
مألوف
١ سال پیش
٩
وارد ( کار یا برنامه ای ) شدن
١ سال پیش
٢
انگاره
١ سال پیش
٠
فراگستر
١ سال پیش
٢
قویاً
١ سال پیش
٠
به خطر کردن، بسیج
١ سال پیش
٢
وضع
١ سال پیش
٠
قدسی