پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٥٨٠)
دژم=خشمگین و دژ شکن است مانند شیردژم غضبناک و دلاور را هم گفته اند و این واژه پارسی است و بجای شجاع و دلاور و خشمگین و غضبناک عربی هم هست
نام پارسی مرداویج شهریار بزرگ ایران سر سلسله آل زیار است
مرداویج =معرب مرداویژ شهریار دلیر و دلاور ایرانی است که تاریخ در حقش ظلم نموده چون مرد افکن و شجاع بود در میدان با دلاوران گلاویز میشد اورا مرداویز ک ...
کیذقان=کیذگان است که در تاریخ بیهق ابن فندوق یادمرکز بیش از ۱۱ روستا یاد شده استو گ ان معرب شده و ج گردیده است و لذا عزیزان پارسی باید توجه داشته باش ...
کیذگان روستایی از توابع ششتمد بیهق یا سبزوار است که عرب نام ان را کیذقان نموده است
بژ= زمهریر . زرورق . ریزه برفی که باد از ارتفاعات بر دامنه می برد و بسیار سرد و کم آب می باشد
بژدن=بژ دان یعنی جایی که بژ زیاد می بارد
بژدن روداب روستایی کوهستانی از توابع روداب که در دهه های قبلی هردو بژدن َ شرقی و غربی از توابع کوه میش سبزوار بوده چون در زمستان پژ می باریده است بژد ...
نام روستایی سرد سیر از توابع ششتمد است که نام اصلی آن بژدان بوده یعنی زمستان ها برف ریزه یا زمهریر یا زرورق می باریده
سورچی=درشکه چی وکالسکه ران وشوفر و راننده رجال را میگفتند زیرا به هرجا ارباب خود را می برد سور فراهم بود و انرا میچرانید سورچران واژه ناپسندی بود لذا ...
تجسس=جاسوسی جستجو کردن غیرمحسوس در هر امری است که در قران شدیدا نهی گردیده است ولا تجسسو آ . ۱۲. س مبارک احزاب
کاویدن درون است حال خواه درون خانه بابستر یا درون مغز وعقیده کسی را کاوش کنی تا چیزی بر علیه او یا دیگران بدست اوری که این عمل در ایه دوازدهم سوره مب ...
اصابت است ودر ایه ششم سوره مبارک حجرات ان تصیبو را آسیب معناکرده درست نیست بلکه میفرماید همانا مصیبتی بر قومی براثر خبر دروغ فاسقی که در بین شما بیان ...
رب العالمین=ارب دو جهان این آیه چندان زیباست که پروردگار به ان افتخار دارد و ان را بدون ال الف ولام اورده یعنی من ارباب دوجهان شما هستم که مرا حمد و ...
بسم الله قاصم الجبارین اصلا ایه نیست ومن گفتم که خداوند خیلی بالاتر از ان است که بنام خود فخر کند که در هم شکننده است این واژه در دعای افتتاح سندی که ...
این واژه از صعد اشتقاق واقتباس گرفته و مانند سعد سعید و مبارک همه گونه ادات فعل خود را معنی می بخشد و لذا تصاعد نور و امواج هم هست چون آنها هم از پای ...
بالاترین مدرک علمی را گرفتن
به مقام بالایی دست یافتن
صعود به قله کوه
ترفیع یافتن
بر بلندی قرار گرفتن
ستارگان درخشنده مثل زهره
این واژه زیبا را اگر فارسی عربی کنیم همان سرازیری است
حالت سر پایین انداختن است و معمولن انسان وقتی از ستیغ و قله به پایین میرود سرش را پایین میندازد و به پاهایش نگاه میکند چون اگر به دامن نگاه کند حالت ...
سرازیری
از قله به دامن و شیبی رفتن است
سرازیری
کسیکه به مهر متوسل شده واز او حاجت می خواهد
میترائیان خورشید پرست
کسی که خورشید را عبادت میکند
نامی دخترانه
خورشید پدران و اجداد
نامی پسرانه که با یک پسوند آ یا الف نامی زیبای دخترانه باستانی ایران است به معنی خورشید پدران و آبا و اجداد و که نبی مکرم هم دختر صدیقه خود را با الق ...
وقتی تصویر خورشید در اب می افتد و لذا میترائیان انرا نوعی دعا و ذکر میخواندند
نامی پسرانه از عهد باستان
محراب عبادت محل اقامه نماز امام جماعت است
محراب= حربگاه میدان جنگ و نبرد و لذا چون نماز جنگ با نفس اماره است محل اقامه نماز امام جماعت
چره چوحرجهنده است به ترکش انفجار خم پاره و سلاح های انفجاری چره میگویند هنوز در افغانستان که فرهنگستان نداشته اند ترکش نمیدانند چیست چون ترکش جعبه چر ...
چره=جره به معنای جهنده چست و چالاک فرز
پارسی جره هست لذا جره هم واژه پارسی است منتها حرف ج ( جیم ) معرب شده و به معنای چست وچالاک است
انچه ترکش انفجار می نامیم پرزه = پرش گری که زاییده میشد ولذا در یک سلاح انفجاری صدها پرزه تولید میکند
ربایش و سرقت پول و زیورآلات به سرعت برق و کمتر از ثانیه
هلکوپتر وپرنده بالگردی که مترادف هواپیما می باشد ضمنا در بالا نوشته اند متضاد هواپیما اشتباه است بلکه مترادف هواپیما است و هیچ ضدیت با طیاره ها نداد ...
پروازگر چرخ بال پرنده بسیار مفیدی که امروز نقش ویژه امداد ی در سازمانهای خدماتی وامدادی دارد
نام پرنده عمودپرواز که نام لاتین آن هلکوپتر است ولی متاسفانه فرهنگستان سوم در دهه هشتاد شق القمر کرده که چنین نام نامناسب بالگرد یا چرخ بال را بر پرو ...
این نام زشت را فرهنگستان فعلی بر پرنده مفید ساخت دست بشر گذاشت که بهترین نام پارسی را می بایست نامش پروازگر باشد چون در همه جا قادر به پرواز است
برقی که چشم قدرت دیدن ان را ندارد در فلسفه فیلسوف مشرق زمین در منظومه عربی میخوانیم یامن هو اخطفی لفرط نوره الباطن و الظاهرو ظهوره که بعضی ها ظهو ...
کیف زنی یا جیب بری دریک طرفه العینی در یک چشم بر هم زدن
ابخسبداری=تعداد زیادی بند خاکی با مهندسی سنتی در دامنه کوه که زمین ان سنگ و ریگ است کشیدن است تا هم سیل مهار شود و هم اب باران در زمین تزریق شود که ج ...
ابخسبداری=همان طرح جهاد کشاورزی بود که به غلط نام آن را آبخیز داری نهاده اند بر اثر ابخسب داری میتوان گفت آبخیز داری در دراز مدت حاصل آید ولی آبخیز د ...