پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٧)
صدای ضربه زدن یک جسم مسطح بر آب حوض یا استخر وصدای انداختن خود را در آب هم وقتی با سینه خود را در استخر یا حوض اب بیندازی صدای حاصله را شلپست گفته اند
صدای شکستن چوب خشک با یک ضرب یا زدن چوب بر زمین یا صدای ضربه سیلی خدای ناکرده بر کسی را هم میگویند چنان زد که شرقست صدایش بلند شد
صدای افتادن سکه ازبلندی بر زمین سنگ فرش یا فلز
صدای برخورد سکه بر هم
بخشندگی و از خود گذشتگی که از جود و احسان سرچشمه گرفته است. و لذا کوشا و ساعی در کار که از خود گذشتگی نشان میدهد جدیت است
جدّی=کوشا ودراصل این واژه از جواد اشتقاق یافته و کسیکه در کاری بخشندگی و ازخود گذشتگی نشان دهد جِدّی می نامند چون جواد یعنی بخشنده و دارای جود و اینگ ...
گُرُپَّستِ= صدای افتادن جسمی سنگین از ارتفاعات بلند ساخته های انسانی را گرپست میگویند
تُرُپَستِ=افتادن یک جسم نیمه سنگین زیر صد کیلو بر زمین از ارتفاع یک دومتری صدائی که از ان بر میخیزد ترپست میباشد
صدای انفجار وبرخورد جسمی فلزی با سرعت زیا بر جسم فلزی دیگر و همچنین صدای آتش گلوله در تفنگ که انهم نوعی انفجار کنترل شده است را تَرَقَستِ میگویند
رحمان= پروردگار که در معنی تفصیلی ان ر اخر پروردگار از قلم افتاده ومت متوجه نشده ام
الله = آفریدگار الله جل جلال نام اعظم آفریدگار است و تمام نام های دیگر خداوند از این سرچشمه میگیرند و به معنی بی همتا وربی مانند هم هست لدا معنی بسم ...
رحیم= آمرزگار پارسی و سومین نام اعظم خداوند است که بعداز الله و رحمان از تمام نام های دیگر خداوند بزرگتر و اعلا تر است که شرح کامل را در معنی رحمان د ...
رحمان=پروردگا . . . رحمن یا رحمان دومین نام اعظم خدا وند است که از الله کوچکتر و از رحیم بزرگتر است به همان سبب نمی توان گفت که رحمان الله است ولی می ...
بندک ساقه گندم و جو که بعداز دانه بعداز خرمن چهار شاخ زدن بر زمین میریزد چون از دانه سبک تر و از کاه سنگین تر است ولذا بعد جدا کردن دانه از کاه کشاور ...
بداخلاق کسی که دائما نق می زند نق نقو هم میگویند
خرّاص =شایعه ساز و شبهه افکن است این واژه زیباترین واژه قران است وخیلی بزرگتر از دروغگو است پس نمیشه گفت دروغگو =کذاب است
وقتی انسان گزینش و انتخاب دگری ندارد ناگزیر است و این واژه در اصل یک انتخاب تک گزینه ای می باشد انتخاب تحمیلی مانند ازدواج ناگزیر
میاق وسط موی فرق سر را وقتی یاق میزنی و بر چپ و راست میافکنی میگویند مویش را یاق زده و مخفف ان میاق گردیده واگر در سبزوار خراسان که شهر فرهنگاست و ما ...
به در ساقینامه ابن سینا میخوانیم به غیر می به مریضان دی دوایی نیست به ان خدای که جز ان خدا خدایی نیست خورم جرعه ای اعضای من کند تق تق
بیماری قلم سردی و پوکی استخوان را ابن سینا بیماری دی خوانده یعنی در گرمای تابستان هم مانند دیماه احساس قلم سردی و پادرد دارند
وق بی رنگ و بی جلا و فکر کنم از بی وقار گرفته شده مثلا در خراسان اگر رنگ لباسی جالب نباشد میگویند خیلی وق است و تو ذوق میزند و ِلذا در تضمین شعر ساقی ...
همان فرداست مثلا وجود خداوند علی اعلا تاق است وهمتایی نداردو لذا تاق تاق درست نیست و تق تق درست می باشد که در ساقینامه ابوعلی سینا میخوانیم که یک شاع ...
دوست دختر فکر کنم این واژه صد دلستان بوده که به مرور ایام مخفف شده و شده ستلی ستان
جوال ظرف بزرگ غلات و حبوبات است که از جنس گلیم پنبه ای ضخیم است و واحد ان هم چهل من معادل صدو بیست کیلو می باشد و کوچکتر ان را تاچه و یا تیچه میگویند ...
خسور در اصل خسارت دیده است ولی در خراسان به پاس احترام داماد ها به پدر زن خود میگویند البته هیچ کجا دیده نشده که عروس به پدر شوهر خود بگوید چون این و ...
جمع سمر که افسانه است می باشد ویک اشتباه تایپی من به جای دهنفره که معنی ان دهن حفره و مظهر قنات معنی نموده ام اشتباه و خزای رایانه ای است و اسمار دهن ...
در اصل دهن حفره قنات است ولی بر اثر تخفیف و گذشت زمان شده دهن فره جایی که مظهر قنات است و اولین جایی است که اب قنات از ان خارج میگردد.
کنده وا محل خروجی اب استخر است چون کانالی کنده شده تا آب استخر را تا کف استخر به راحتی خارج شود به ان کنده وا میگویند یعنی زمین کنده شده تا منفذ خروج ...
در اصل دهن حفره است ولی مخفف شده ان شده دهن فره که مظهر قنات است و اولین محلی است که اب قنات بروی زمین ظاهر میگردد که در خراسان خصوصا سبزوار دهن قلبه ...
در اصل سنگ وازد است ولی مخفف ان به سنگِ وِز معروف شده و آنهم الک و غلبری درشتر از غلبراست یعنی چندان درشت است که غله در داخل ان نمی ماند و انچه می ما ...
الکی است که از الک آرد درشت تر است و از روده تاب داده گوسفند صنعت گران بومی و سیار در قدیم برای کشاورزان می ساختند ویک دایری بزرگ کمی بزرگ تر از دف ب ...
غلبکن دری است که با تغلب و نیرنگ در جایی که حق تو نیست ان درب را نصب کنی و لذا به درب تغلبی که جهت مانع ورد حیوانات اهلی در فرای درب اصلی دهقانان روس ...
هرچیزی که جبرکن یا زورکن یا ضربه کن کنده شود مانند پنجره ای از یک دیوار ایجاد کردن به همین خاطر به پنجره ها هم در خراسان قلبکن میگفتند و قلبکن صحیح ا ...
یاجو یکی از ادوات کشاورزی است که از روده گاو یا پست بز بشکل نوار بریده خوب تاب میدهند و معمولا یاجوی روده گاو بهتر میشود و آنرا بشکل طنابی به قطر یک ...
قورچه یا قرچه زنگ کوچکی به مانند توپ تنیس مسی یا برنز که یک یا دو ساچمه آهنی داخل ان که با تکان دادن صدا میکند که معمولا سه عدد یا چهار عدد بگردن سگ ...
چی چینی چرا چنین یا چه چنین است و اشتباه گفته ام چرا چنان چون واژه چرا چنان را باز میگوییم چی چو نو و معنی چی چونو چرا چنان می باشد
قلبکن چیزی که منظم بریده و کنده نمیشود و قلب و ناجور کنده میشود قلب کن نام دارد که در قدیم سوراخ و خوخه و پنجره ای که از دیوار خوانه قلب با کلنگ کنده ...
کلکین در خراسان به پنجره کلکین میگویند این وازه از ایران باستان است و چند ابادی با نام کلکین داریم و چون منسوب به نی است وقلم هم که کلک میگویند یعنی ...
این واژه مخف چرا چنان چه چنان می باشد
همان مخفف چرا چنین است در پارسی دری
استادی که گل رس گولی را مانند تنور می مالد و بعد ان را در داش و یا کوره پخته و مانند سفال می نماید. و مانند کوزه گر تخصص خاصی دارد
حلقه های بیضی شکل که قطر بزرگ آن حدود یک متر وقطر کوچک از پنجاه سانت کمتر نیست تا یک نفر بتواند با یک دول چرمی پر بار داخل آن با کمر خم حرکت کند و ای ...
گشتاور همان چرخشگر خودمانی وپارسی ناب خودمان است واین واژه ارمغان فرهنگستان ما می باشد که برای خودش می بافد جهان مترقی دنبال واژگان زود فهم ودرک الاد ...
کول کمینگاه صیادان است که اصل ان چون در زمین کالیده شده و گود شده و با نی و هیزم مانندآلاچیق پوشیده شده است کول نام گرفته ولی در خراسان که مهد وخاستگ ...
واژگان عربی کلا پارسی میباشد چون اعراب بگواهی قران در جاهلیت محض بودند که شامل قوم کوچکی در شبه جزیره عربستان مابین سه تمدن ایران و روم و مصر در انزو ...
پارچه تمیز و ضخیمی که با کمی اب خیس میکنند و دیواره تنور داغ را با آن می روبند تا خاکستر نان های تنور قبلی که پخته شده بر نان هایی که میخواهندبپزندنچ ...
گلیمی که از پشم رنگین با نقش های زیبا با زمینه قرمز رنگی برای زیر زین اسب می بافند واز گردن اسب تا نزیک دم او را می پوشاند