پیشنهاد‌های مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٧)

بازدید
١,٧٩٦
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدای ضربه زدن یک جسم مسطح بر آب حوض یا استخر وصدای انداختن خود را در آب هم وقتی با سینه خود را در استخر یا حوض اب بیندازی صدای حاصله را شلپست گفته اند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای شکستن چوب خشک با یک ضرب یا زدن چوب بر زمین یا صدای ضربه سیلی خدای ناکرده بر کسی را هم میگویند چنان زد که شرقست صدایش بلند شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای افتادن سکه ازبلندی بر زمین سنگ فرش یا فلز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای برخورد سکه بر هم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخشندگی و از خود گذشتگی که از جود و احسان سرچشمه گرفته است. و لذا کوشا و ساعی در کار که از خود گذشتگی نشان میدهد جدیت است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جدّی=کوشا ودراصل این واژه از جواد اشتقاق یافته و کسیکه در کاری بخشندگی و ازخود گذشتگی نشان دهد جِدّی می نامند چون جواد یعنی بخشنده و دارای جود و اینگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گُرُپَّستِ= صدای افتادن جسمی سنگین از ارتفاعات بلند ساخته های انسانی را گرپست میگویند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تُرُپَستِ=افتادن یک جسم نیمه سنگین زیر صد کیلو بر زمین از ارتفاع یک دومتری صدائی که از ان بر میخیزد ترپست میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

صدای انفجار وبرخورد جسمی فلزی با سرعت زیا بر جسم فلزی دیگر و همچنین صدای آتش گلوله در تفنگ که انهم نوعی انفجار کنترل شده است را تَرَقَستِ میگویند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رحمان= پروردگار که در معنی تفصیلی ان ر اخر پروردگار از قلم افتاده ومت متوجه نشده ام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

الله = آفریدگار الله جل جلال نام اعظم آفریدگار است و تمام نام های دیگر خداوند از این سرچشمه میگیرند و به معنی بی همتا وربی مانند هم هست لدا معنی بسم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رحیم= آمرزگار پارسی و سومین نام اعظم خداوند است که بعداز الله و رحمان از تمام نام های دیگر خداوند بزرگتر و اعلا تر است که شرح کامل را در معنی رحمان د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

رحمان=پروردگا . . . رحمن یا رحمان دومین نام اعظم خدا وند است که از الله کوچکتر و از رحیم بزرگتر است به همان سبب نمی توان گفت که رحمان الله است ولی می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بندک ساقه گندم و جو که بعداز دانه بعداز خرمن چهار شاخ زدن بر زمین میریزد چون از دانه سبک تر و از کاه سنگین تر است ولذا بعد جدا کردن دانه از کاه کشاور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بداخلاق کسی که دائما نق می زند نق نقو هم میگویند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرّاص =شایعه ساز و شبهه افکن است این واژه زیباترین واژه قران است وخیلی بزرگتر از دروغگو است پس نمیشه گفت دروغگو =کذاب است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی انسان گزینش و انتخاب دگری ندارد ناگزیر است و این واژه در اصل یک انتخاب تک گزینه ای می باشد انتخاب تحمیلی مانند ازدواج ناگزیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

میاق وسط موی فرق سر را وقتی یاق میزنی و بر چپ و راست میافکنی میگویند مویش را یاق زده و مخفف ان میاق گردیده واگر در سبزوار خراسان که شهر فرهنگاست و ما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به در ساقینامه ابن سینا میخوانیم به غیر می به مریضان دی دوایی نیست به ان خدای که جز ان خدا خدایی نیست خورم جرعه ای اعضای من کند تق تق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیماری قلم سردی و پوکی استخوان را ابن سینا بیماری دی خوانده یعنی در گرمای تابستان هم مانند دیماه احساس قلم سردی و پادرد دارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وق بی رنگ و بی جلا و فکر کنم از بی وقار گرفته شده مثلا در خراسان اگر رنگ لباسی جالب نباشد میگویند خیلی وق است و تو ذوق میزند و ِلذا در تضمین شعر ساقی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان فرداست مثلا وجود خداوند علی اعلا تاق است وهمتایی نداردو لذا تاق تاق درست نیست و تق تق درست می باشد که در ساقینامه ابوعلی سینا میخوانیم که یک شاع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوست دختر فکر کنم این واژه صد دلستان بوده که به مرور ایام مخفف شده و شده ستلی ستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جوال ظرف بزرگ غلات و حبوبات است که از جنس گلیم پنبه ای ضخیم است و واحد ان هم چهل من معادل صدو بیست کیلو می باشد و کوچکتر ان را تاچه و یا تیچه میگویند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خسور در اصل خسارت دیده است ولی در خراسان به پاس احترام داماد ها به پدر زن خود میگویند البته هیچ کجا دیده نشده که عروس به پدر شوهر خود بگوید چون این و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع سمر که افسانه است می باشد ویک اشتباه تایپی من به جای دهنفره که معنی ان دهن حفره و مظهر قنات معنی نموده ام اشتباه و خزای رایانه ای است و اسمار دهن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در اصل دهن حفره قنات است ولی بر اثر تخفیف و گذشت زمان شده دهن فره جایی که مظهر قنات است و اولین جایی است که اب قنات از ان خارج میگردد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنده وا محل خروجی اب استخر است چون کانالی کنده شده تا آب استخر را تا کف استخر به راحتی خارج شود به ان کنده وا میگویند یعنی زمین کنده شده تا منفذ خروج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اصل دهن حفره است ولی مخفف شده ان شده دهن فره که مظهر قنات است و اولین محلی است که اب قنات بروی زمین ظاهر میگردد که در خراسان خصوصا سبزوار دهن قلبه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اصل سنگ وازد است ولی مخفف ان به سنگِ وِز معروف شده و آنهم الک و غلبری درشتر از غلبراست یعنی چندان درشت است که غله در داخل ان نمی ماند و انچه می ما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

الکی است که از الک آرد درشت تر است و از روده تاب داده گوسفند صنعت گران بومی و سیار در قدیم برای کشاورزان می ساختند ویک دایری بزرگ کمی بزرگ تر از دف ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

غلبکن دری است که با تغلب و نیرنگ در جایی که حق تو نیست ان درب را نصب کنی و لذا به درب تغلبی که جهت مانع ورد حیوانات اهلی در فرای درب اصلی دهقانان روس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

هرچیزی که جبرکن یا زورکن یا ضربه کن کنده شود مانند پنجره ای از یک دیوار ایجاد کردن به همین خاطر به پنجره ها هم در خراسان قلبکن میگفتند و قلبکن صحیح ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

یاجو یکی از ادوات کشاورزی است که از روده گاو یا پست بز بشکل نوار بریده خوب تاب میدهند و معمولا یاجوی روده گاو بهتر میشود و آنرا بشکل طنابی به قطر یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

قورچه یا قرچه زنگ کوچکی به مانند توپ تنیس مسی یا برنز که یک یا دو ساچمه آهنی داخل ان که با تکان دادن صدا میکند که معمولا سه عدد یا چهار عدد بگردن سگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

چی چینی چرا چنین یا چه چنین است و اشتباه گفته ام چرا چنان چون واژه چرا چنان را باز میگوییم چی چو نو و معنی چی چونو چرا چنان می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قلبکن چیزی که منظم بریده و کنده نمیشود و قلب و ناجور کنده میشود قلب کن نام دارد که در قدیم سوراخ و خوخه و پنجره ای که از دیوار خوانه قلب با کلنگ کنده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلکین در خراسان به پنجره کلکین میگویند این وازه از ایران باستان است و چند ابادی با نام کلکین داریم و چون منسوب به نی است وقلم هم که کلک میگویند یعنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

این واژه مخف چرا چنان چه چنان می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان مخفف چرا چنین است در پارسی دری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

استادی که گل رس گولی را مانند تنور می مالد و بعد ان را در داش و یا کوره پخته و مانند سفال می نماید. و مانند کوزه گر تخصص خاصی دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

حلقه های بیضی شکل که قطر بزرگ آن حدود یک متر وقطر کوچک از پنجاه سانت کمتر نیست تا یک نفر بتواند با یک دول چرمی پر بار داخل آن با کمر خم حرکت کند و ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

گشتاور همان چرخشگر خودمانی وپارسی ناب خودمان است واین واژه ارمغان فرهنگستان ما می باشد که برای خودش می بافد جهان مترقی دنبال واژگان زود فهم ودرک الاد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کول کمینگاه صیادان است که اصل ان چون در زمین کالیده شده و گود شده و با نی و هیزم مانندآلاچیق پوشیده شده است کول نام گرفته ولی در خراسان که مهد وخاستگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

واژگان عربی کلا پارسی میباشد چون اعراب بگواهی قران در جاهلیت محض بودند که شامل قوم کوچکی در شبه جزیره عربستان مابین سه تمدن ایران و روم و مصر در انزو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پارچه تمیز و ضخیمی که با کمی اب خیس میکنند و دیواره تنور داغ را با آن می روبند تا خاکستر نان های تنور قبلی که پخته شده بر نان هایی که میخواهندبپزندنچ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گلیمی که از پشم رنگین با نقش های زیبا با زمینه قرمز رنگی برای زیر زین اسب می بافند واز گردن اسب تا نزیک دم او را می پوشاند