پیشنهاد‌های زینب نیازی پور (٥٠٠)

بازدید
١٢٣
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همار در زبان لکی با ضمه ه به شکل هُمار خوانده می شود ۱. یعنی بیابان ۲. مخفف کلمه هموار فارسی است یعنی دشت و جای باز ۳. بیابان تخت و بی آب و علف و در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژ، در زبان لکی با فتحه به شکل ژَ خوانده می شود و به معنی ۱. از ۲. از جمله و چنین و چنان و ماننداست و مثلاً ژخدا یعنی از خدا یا ژچی ایه یعنی از جمله و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمر ار کول یا کول آژدم در زبان لکی ۱. عقرب ۲. کول آ ژ دم یعنی موجودی که با سوزن روی پشتش موجودات را به هم میدوزه و اصطلاحاً نیش میزنه۳. در مورد افراد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اژدر در زبان لکی ۱. یعنی اژدها ۲. مادر غول پیکر و وحشتناک که آتش از دهانش بیرون میزنه۳. به معنی شجاع و شکست ناپذیر ۴. اسم سلام جدید و موشک های زیر در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوره در زبان لکی که معادل گورونی با ضمه گ و به شکل گُرونی چر هست و موره و مویه فارسی است و به معنی۱. هوره ، هور: یعنی صدای حزین و ناله ای که به شکل ش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شین در زبان لکی به معنی ۱. شیون و ناله و اشک ۲. این کلمه مخفف شیون است یعنی فغان و ناله و فریاد و مراسمی که لرها و لک های غرب کشور در سوگ عزیزان انجا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کل با توجه به معنا و استعمال در جمله ۱. در زبان لکی کل به فتح ک و به شکل کَل یعنی جنس نر و به تنهایی یعنی بز کوهی نر و به جنس نر آهو هم اطلاق می شود ...

پیشنهاد
٠

بهیل در زبان لکی یعنی ۱. رها و آزاد ۲. در مورد اشیاء و حیوانات معنی آزاد و رها را می رساند اما اگر این کلمه در مورد انسان استفاده شود یعنی ول و بی بن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژیا در زبان لکی یعنی۱. زیستن ۲. زندگی کردن و ادامه حیات ۳. و اصلاح چه ژیویینی یعنی چه زندگی حالا خوب یا بد را باتوجه به استعمال کلمه می رساند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ژن در زبان لکی با فتحه ژ به شکل ژَن یعنی زن و در زبان فارسی با کسره ژ به شکل ژِن یعنی اطلاعات وراثتی فرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دا: که در زبان لکی که به شکل دا آ تلفظ می شود. در زبان لکی و محدوده لرها و شمال برخی نواحی جنوبی ایران یعنی: ۱. مادر ۲. در زبان لکی از دو کلمه د و اآ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخ با ضمه زکه زُخ خوانده می شود در زبان لکی یعنی ۱. سرما ۲. سوز سرما و انجماد ناشی از حالات سرما ۳. بیماری سرما خوردگی و سینه پهلو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زق در زبان لکی ۱. با کسره ز که زِق خوانده می شود یعنی مقدار کم و اندک در مورد آب و مایعات ۲. به زمین باتلاق مانند که آب روی آن جمع شود زمین خشک نشده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

همونه در زبان لکی یعنی۱. چرم سبکی که نقش توبره را بازی می کند و از پوست بز تهیه می شود ابتدا پوست بز را سالم و بدون پارگی باحفظ حالات و شکل بدن حیوان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دس چپ در زبان لکی ۱. طحال به مناسبت بودن در طرف چپ بدن ۲. تنیاحور به ضمه ح نیز نام دیگر آن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی دس چپ یعنی۱. طحال تنیاحور نیز با ضمه ح نام دیگر آن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنی در زبان لکی یعنی۱. مخفف دنده است ۲. دنی سی یعنی کسی که طاقت و صبر زیادی دارد۳. دنی یعنی دون و فرو مایه و پستی. ۴. به معنی دنیا نیز می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی پت یعنی ۱. دماغ و بینی ۲. اصطلاح پت و پهن یعنی کلفتی ۳. پت و پیله صاف کردن یعنی دماغ و صورت طرف رو صاف کردن و شکستن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیم در زبان لکی به معنی ۱. چشم ۲. لنز دوربین ۳. لیفه چیم یعنی کسی که چشم هاش چپه هست و کج است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ق در زبان لکی باتوجه به کاربرد آن در جمله چند معنای متفاوتی دارد۱. ق یعنی کمر ق ا م میژی یعنی کمرم درد می کنه ۲. ق درمورد لباس و سایر اشیاء یعنی روی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاجویی در زبان لکی یعنی ۱. موجود عجیب الخلقه و ناقص ۲. عقب افتاده و کند ذهن ۳. جوینده بلا ۴. در مورد انسان یعنی بد فرم و بد جنس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بود بودک در زبان لکی یعنی ۱. هدهد شانه به سد ۲. پو پی سلیمونی اشاره به هد هد یا همان هدهد سلیمان پیغمبر دارد ۳. بود بود همان هدهد است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی حالو به معنی ۱. برادر مادر یا برادر دا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دت در زبان لکی یعنی ۱. دختر ۲. و در اصطلاح لکی برای مسخره و پوزخند اگر برای غیر از دختر ها استفاده شود مثلاً خطایاب به مرد و پسرها معنی ترسو و ضعیف و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

می می در زبان لکی به معنای ۱. عمه و ۲ . خاله۳. در برخی موارد که استفاده آن کمتر شده یعنی زنی که صاحب برادر زاده و خواهر زاده شده و اصلاحاً یعنی زنی ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بو ا در زبان لکی یعنی: ۱. بو و حرف الف با فتحه یعنی پدر یعنی بالای آدم ۲. بوآ در زبان لکی وقتی در حالت خشم استفاده می شود یا موارد دیگر با حالت ملایم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاته در زبان لکی ۱. برادر پدر ۲. عمو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دادا چند معنی دارد۱. در زبان لکی یعنی پیره زن پیر و فر توت و ناتوانی. زنی که موهاش سفید شده ۲. دادا و یا دایا ، در زبان لکی وقتی مرد در محاورات استفا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دارد. زبان لکی و محدوده لرها و شمال برخی نواحی جنوبی ایران یعنی: ۱. مادر ۲. در زبان لکی از دو کلمه د و اآ تشکیل شده یعنی مادر آدم و د در برخی موارد ی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیرم در دستور زبان لک های لرستان یعنی۱. اشتها ۲. . ظرفیت و توان یک چیز ۳. در مورد انسان اگر استفاده بشه و بگن مثلاً فلانی هیرمش سیر است یعنی انسان من ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دول در زبان لکی لرستان چند معنای متفاوت دارد ۱. دول به معنای دشت وسیع و حاصلخیز و زیبا ۲. به معنای زمین زراعتی۳. در زبان لکی برای حفظ ادب و حیا برای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلش کارت۱. کارت حاوی خلاصه مطالب ۲. مطلب کارت۳. کارت حاوی اطلاعات برای مرور شب امتحان مطالب کلیدی ۴. کلید کارت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنارس یعنی۱. از دو جزء هنا و رس تشکیل شده یعنی کسی که صدای دیگری رو میشنود و به فریادش می رسد ۲. و در زبان لکی هنارس روز تنگ یعنی امام زمان عجل الله ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماز در زبان لکی به معنای۱. برآمدگی ۲. بلندترین قسمت یک تپه که به سایر مناطق احاطه و دید کامل داشته باشه۳. بلندی و آپارتمان بلند هم امروزه اشاره داره ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخارج غار در اصل کلمه لکی هست و چند معنی داره ۱. مخار غار یعنی غار که در جای بلند و صعب العبور هست ۲. شیش مخارج یعنی جای بلند که دسترسی به آن سخت است ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاژه در زبان لکی یعنی ۱. خوشحال بودن و شوق داشتن ۲. قاژه بن تینی در مورد شخصی که اونقدر سیر خورده که گلوش صدا میده و یعنی سیر خورده و از سیری سر شوق ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چریکه در زبان لکی یعنی ۱. دردی که فرد را به صدا در می آورد و بر اثر آن ناله و صدا که از فرد بلند می شود فرد هلاک می شود و جان به جان آفرین تسلیم می ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاره در زبان لکی یعنی ۱. غیض کردن و با عصبانیت برخورد کردن ۲. در زبان لکی شعر ی روژ و ناکام یاره پیت کردم ایسه پشیمون وهناسه سردم یعنی یکروز ناگها ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیو در زبان لکی با توجه به استعمال آن در جمله معنای متفاوتی دارد۱. در مورد گاو و گوسفند وبز کیو یعنی بزی که سبز خاکستری باشد ( سبز لجنی ) یا بزی که ص ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غوز ۱. برآمدگی پشت فرد که اسکلت کمر انحنا پیدا می کند و از آثار پیری فرد می باشد و یا به علت متعدد مادر زادی و صالحه هم ممکن است ایجاد شود۲. غوز کردن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکینه از ۱. دوجزء مشک و اینه تشکیل شده و ۲. در زبان لکی از از دو جزء مشکین و ه تشکیل شده اگر جز اول یعنی مشک و اینه در نظر بگیریم یعنی۱. مشک معطر ۲ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وارغن در زبان لکی لرستان از دو جزء تشکیل شده ۱. وار که به معنای۱. مرغ جوانی که تازه به تخم اومده و بلد نیست کجا بره و تخم بزاره و مرغی که وحشی هست و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیل و قال چند معنی متفاوت میده ۱. در اصل گویش لک زبان ها غیژ و غژ بوده و به علت تلفظ و استفاده غیل و غال تغییر پیدا کرده و الان به شکل عربی قیل و قال ...

پیشنهاد
٠

هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن ۱. معادل آن در زبان لکی پوش ( ساقه آسیاب نشده گندم و جو ) توی پالان کسی گذاشتن است یعنی اصطلاح مستقیم یعنی خر کردن کسی ۲. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پته شامل چندین معنی متفاوت است ۱. اجازه و جواز یک کاری۲. اصطلاح پته کسی را روی آب انداختن یعنی آبرو و دار و ندار طرف را بر باد دادن ۳. در گویش لکی پت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش لکی یس یعنی ناامیدی و اقبال بد هست و نا که به آن اضافه شود یعنی یس و ناامیدی نیاد و نمی خوایم به طور کامل تر یعنی نا امیدی وارد زندگی ما نشه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. دستخوش در یک معنا یعنی دچار دگرگونی و تحول رویدادهای مختلف و این معانی بسته به جمله معنی متفاوتی رو میروسنه۲. در اصطلاح لکی کرمانشاهی یعنی ممنون ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. چتر باز در اصلاح لکی یعنی جوانی که با موهای جلوی سرش بازی می کنه و اصطلاحاً خود نمایی می کنه و درصدد اغفال ذهن ببینده است۲. و در اصلاح فارسی یعنی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

لوند یعنی باز بودن و بی پرده و بی حیا یعنی مو هم روی چیزی باقی نمونه یعنی انتهای عشوه گری و طنازی یک زن و آخر بی حیایی و اصلاحاً یعنی اوپن بودن شخصیت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پلاس در زبان و گویش لکی لرستان چندین معنی دارد ۱. پلاس یعنی چادر کوچ نشینان که از موی بز ساخته شده و به آن دوار می گویند ۲. اصطلاح صورتت مثل پلاس بشه ...