پیشنهادهای زینب نیازی پور (٥٠٠)
همار در زبان لکی با ضمه ه به شکل هُمار خوانده می شود ۱. یعنی بیابان ۲. مخفف کلمه هموار فارسی است یعنی دشت و جای باز ۳. بیابان تخت و بی آب و علف و در ...
ژ، در زبان لکی با فتحه به شکل ژَ خوانده می شود و به معنی ۱. از ۲. از جمله و چنین و چنان و ماننداست و مثلاً ژخدا یعنی از خدا یا ژچی ایه یعنی از جمله و ...
دمر ار کول یا کول آژدم در زبان لکی ۱. عقرب ۲. کول آ ژ دم یعنی موجودی که با سوزن روی پشتش موجودات را به هم میدوزه و اصطلاحاً نیش میزنه۳. در مورد افراد ...
اژدر در زبان لکی ۱. یعنی اژدها ۲. مادر غول پیکر و وحشتناک که آتش از دهانش بیرون میزنه۳. به معنی شجاع و شکست ناپذیر ۴. اسم سلام جدید و موشک های زیر در ...
هوره در زبان لکی که معادل گورونی با ضمه گ و به شکل گُرونی چر هست و موره و مویه فارسی است و به معنی۱. هوره ، هور: یعنی صدای حزین و ناله ای که به شکل ش ...
شین در زبان لکی به معنی ۱. شیون و ناله و اشک ۲. این کلمه مخفف شیون است یعنی فغان و ناله و فریاد و مراسمی که لرها و لک های غرب کشور در سوگ عزیزان انجا ...
کل با توجه به معنا و استعمال در جمله ۱. در زبان لکی کل به فتح ک و به شکل کَل یعنی جنس نر و به تنهایی یعنی بز کوهی نر و به جنس نر آهو هم اطلاق می شود ...
بهیل در زبان لکی یعنی ۱. رها و آزاد ۲. در مورد اشیاء و حیوانات معنی آزاد و رها را می رساند اما اگر این کلمه در مورد انسان استفاده شود یعنی ول و بی بن ...
ژیا در زبان لکی یعنی۱. زیستن ۲. زندگی کردن و ادامه حیات ۳. و اصلاح چه ژیویینی یعنی چه زندگی حالا خوب یا بد را باتوجه به استعمال کلمه می رساند
ژن در زبان لکی با فتحه ژ به شکل ژَن یعنی زن و در زبان فارسی با کسره ژ به شکل ژِن یعنی اطلاعات وراثتی فرد
دا: که در زبان لکی که به شکل دا آ تلفظ می شود. در زبان لکی و محدوده لرها و شمال برخی نواحی جنوبی ایران یعنی: ۱. مادر ۲. در زبان لکی از دو کلمه د و اآ ...
زخ با ضمه زکه زُخ خوانده می شود در زبان لکی یعنی ۱. سرما ۲. سوز سرما و انجماد ناشی از حالات سرما ۳. بیماری سرما خوردگی و سینه پهلو
زق در زبان لکی ۱. با کسره ز که زِق خوانده می شود یعنی مقدار کم و اندک در مورد آب و مایعات ۲. به زمین باتلاق مانند که آب روی آن جمع شود زمین خشک نشده ...
همونه در زبان لکی یعنی۱. چرم سبکی که نقش توبره را بازی می کند و از پوست بز تهیه می شود ابتدا پوست بز را سالم و بدون پارگی باحفظ حالات و شکل بدن حیوان ...
دس چپ در زبان لکی ۱. طحال به مناسبت بودن در طرف چپ بدن ۲. تنیاحور به ضمه ح نیز نام دیگر آن است
در زبان لکی دس چپ یعنی۱. طحال تنیاحور نیز با ضمه ح نام دیگر آن است
دنی در زبان لکی یعنی۱. مخفف دنده است ۲. دنی سی یعنی کسی که طاقت و صبر زیادی دارد۳. دنی یعنی دون و فرو مایه و پستی. ۴. به معنی دنیا نیز می باشد
در زبان لکی پت یعنی ۱. دماغ و بینی ۲. اصطلاح پت و پهن یعنی کلفتی ۳. پت و پیله صاف کردن یعنی دماغ و صورت طرف رو صاف کردن و شکستن
چیم در زبان لکی به معنی ۱. چشم ۲. لنز دوربین ۳. لیفه چیم یعنی کسی که چشم هاش چپه هست و کج است
ق در زبان لکی باتوجه به کاربرد آن در جمله چند معنای متفاوتی دارد۱. ق یعنی کمر ق ا م میژی یعنی کمرم درد می کنه ۲. ق درمورد لباس و سایر اشیاء یعنی روی ...
بلاجویی در زبان لکی یعنی ۱. موجود عجیب الخلقه و ناقص ۲. عقب افتاده و کند ذهن ۳. جوینده بلا ۴. در مورد انسان یعنی بد فرم و بد جنس
بود بودک در زبان لکی یعنی ۱. هدهد شانه به سد ۲. پو پی سلیمونی اشاره به هد هد یا همان هدهد سلیمان پیغمبر دارد ۳. بود بود همان هدهد است
در زبان لکی حالو به معنی ۱. برادر مادر یا برادر دا
دت در زبان لکی یعنی ۱. دختر ۲. و در اصطلاح لکی برای مسخره و پوزخند اگر برای غیر از دختر ها استفاده شود مثلاً خطایاب به مرد و پسرها معنی ترسو و ضعیف و ...
می می در زبان لکی به معنای ۱. عمه و ۲ . خاله۳. در برخی موارد که استفاده آن کمتر شده یعنی زنی که صاحب برادر زاده و خواهر زاده شده و اصلاحاً یعنی زنی ک ...
بو ا در زبان لکی یعنی: ۱. بو و حرف الف با فتحه یعنی پدر یعنی بالای آدم ۲. بوآ در زبان لکی وقتی در حالت خشم استفاده می شود یا موارد دیگر با حالت ملایم ...
تاته در زبان لکی ۱. برادر پدر ۲. عمو
دادا چند معنی دارد۱. در زبان لکی یعنی پیره زن پیر و فر توت و ناتوانی. زنی که موهاش سفید شده ۲. دادا و یا دایا ، در زبان لکی وقتی مرد در محاورات استفا ...
دارد. زبان لکی و محدوده لرها و شمال برخی نواحی جنوبی ایران یعنی: ۱. مادر ۲. در زبان لکی از دو کلمه د و اآ تشکیل شده یعنی مادر آدم و د در برخی موارد ی ...
هیرم در دستور زبان لک های لرستان یعنی۱. اشتها ۲. . ظرفیت و توان یک چیز ۳. در مورد انسان اگر استفاده بشه و بگن مثلاً فلانی هیرمش سیر است یعنی انسان من ...
دول در زبان لکی لرستان چند معنای متفاوت دارد ۱. دول به معنای دشت وسیع و حاصلخیز و زیبا ۲. به معنای زمین زراعتی۳. در زبان لکی برای حفظ ادب و حیا برای ...
فلش کارت۱. کارت حاوی خلاصه مطالب ۲. مطلب کارت۳. کارت حاوی اطلاعات برای مرور شب امتحان مطالب کلیدی ۴. کلید کارت
هنارس یعنی۱. از دو جزء هنا و رس تشکیل شده یعنی کسی که صدای دیگری رو میشنود و به فریادش می رسد ۲. و در زبان لکی هنارس روز تنگ یعنی امام زمان عجل الله ...
ماز در زبان لکی به معنای۱. برآمدگی ۲. بلندترین قسمت یک تپه که به سایر مناطق احاطه و دید کامل داشته باشه۳. بلندی و آپارتمان بلند هم امروزه اشاره داره ...
مخارج غار در اصل کلمه لکی هست و چند معنی داره ۱. مخار غار یعنی غار که در جای بلند و صعب العبور هست ۲. شیش مخارج یعنی جای بلند که دسترسی به آن سخت است ...
قاژه در زبان لکی یعنی ۱. خوشحال بودن و شوق داشتن ۲. قاژه بن تینی در مورد شخصی که اونقدر سیر خورده که گلوش صدا میده و یعنی سیر خورده و از سیری سر شوق ...
چریکه در زبان لکی یعنی ۱. دردی که فرد را به صدا در می آورد و بر اثر آن ناله و صدا که از فرد بلند می شود فرد هلاک می شود و جان به جان آفرین تسلیم می ک ...
یاره در زبان لکی یعنی ۱. غیض کردن و با عصبانیت برخورد کردن ۲. در زبان لکی شعر ی روژ و ناکام یاره پیت کردم ایسه پشیمون وهناسه سردم یعنی یکروز ناگها ...
کیو در زبان لکی با توجه به استعمال آن در جمله معنای متفاوتی دارد۱. در مورد گاو و گوسفند وبز کیو یعنی بزی که سبز خاکستری باشد ( سبز لجنی ) یا بزی که ص ...
غوز ۱. برآمدگی پشت فرد که اسکلت کمر انحنا پیدا می کند و از آثار پیری فرد می باشد و یا به علت متعدد مادر زادی و صالحه هم ممکن است ایجاد شود۲. غوز کردن ...
مشکینه از ۱. دوجزء مشک و اینه تشکیل شده و ۲. در زبان لکی از از دو جزء مشکین و ه تشکیل شده اگر جز اول یعنی مشک و اینه در نظر بگیریم یعنی۱. مشک معطر ۲ ...
وارغن در زبان لکی لرستان از دو جزء تشکیل شده ۱. وار که به معنای۱. مرغ جوانی که تازه به تخم اومده و بلد نیست کجا بره و تخم بزاره و مرغی که وحشی هست و ...
قیل و قال چند معنی متفاوت میده ۱. در اصل گویش لک زبان ها غیژ و غژ بوده و به علت تلفظ و استفاده غیل و غال تغییر پیدا کرده و الان به شکل عربی قیل و قال ...
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن ۱. معادل آن در زبان لکی پوش ( ساقه آسیاب نشده گندم و جو ) توی پالان کسی گذاشتن است یعنی اصطلاح مستقیم یعنی خر کردن کسی ۲. ...
پته شامل چندین معنی متفاوت است ۱. اجازه و جواز یک کاری۲. اصطلاح پته کسی را روی آب انداختن یعنی آبرو و دار و ندار طرف را بر باد دادن ۳. در گویش لکی پت ...
در گویش لکی یس یعنی ناامیدی و اقبال بد هست و نا که به آن اضافه شود یعنی یس و ناامیدی نیاد و نمی خوایم به طور کامل تر یعنی نا امیدی وارد زندگی ما نشه ...
۱. دستخوش در یک معنا یعنی دچار دگرگونی و تحول رویدادهای مختلف و این معانی بسته به جمله معنی متفاوتی رو میروسنه۲. در اصطلاح لکی کرمانشاهی یعنی ممنون ا ...
۱. چتر باز در اصلاح لکی یعنی جوانی که با موهای جلوی سرش بازی می کنه و اصطلاحاً خود نمایی می کنه و درصدد اغفال ذهن ببینده است۲. و در اصلاح فارسی یعنی ...
لوند یعنی باز بودن و بی پرده و بی حیا یعنی مو هم روی چیزی باقی نمونه یعنی انتهای عشوه گری و طنازی یک زن و آخر بی حیایی و اصلاحاً یعنی اوپن بودن شخصیت
پلاس در زبان و گویش لکی لرستان چندین معنی دارد ۱. پلاس یعنی چادر کوچ نشینان که از موی بز ساخته شده و به آن دوار می گویند ۲. اصطلاح صورتت مثل پلاس بشه ...