تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد 9 جمله های نمونه باید ON باشد An authority on a subject is an expert on it : an authority on immigration law an authority on Russian affairs

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

kindness مهربانی ، لطف ، محبت /aid, help, assistance کمک ، یاری / Services خدمت/ support حمایت ( کردن ) . طرفداری ( کردن ) favoritism جانبداری . تبع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dot : نقطه. لکه کوچک. علامت اعشار. پراکنده شدن در سراسر ( جایی ) . سراسر پوشیده شدن . سراسر پراکندن. سراسر پوشاندن . نقطه گذاری کردن مثال : Put a d ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعارف نکن . رودربایستی نداشته باش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

mantle : گوشته . جبه. شنل، ردا ( به طور مجازی نشان قدرت و ارج است ) . کسوت. پوشش . روکش . لایه. مسوولیت مهم خصوصا هنگامی که به دیگری منتقل می شود. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Solid: جامد . مقوی. یکپارچه. منسجم. توپر. پیوسته. ممتد . بدون بریدگی . یکسره. پیوسته. لاینقطع. بدون مکث. خالص . ناب. محکم. مستحکم. استوار. تام. کامل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جناب قربانی The table is made of solid wood یعنی میز تماما از چوب ساخته شده ( چوب غیر جامد هم مگه داریم ؟ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Solid cancer سرطان جامد ( در مقابل سرطان مایع مثل سرطان خون ) که ممکن است خوش خیم ، پیش بدخیم و یا بدخیم باشد Solid cancer, also known as a solid ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the type of body that a person has مردی باهیکل قوی a man of vigorous habit

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

smell blood = scent blood پی بردن به ضعف و اسیب پذیری حریف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

underlying diseases بیماری های زمینه ای

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

SYN electoral district

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Constituent SYN Component. Element. Part , Voter, Elector Silicon and oxygen are the fundamental constituents of rocks in the earth’s crust S ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Concerning : درباره ، در مورد، با توجه به SYN about, regarding, relating to, on the subject of

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخند حارّه ای Tropical cyclone Less severe tropical cyclones are called tropical depressions چرخند های حاره ای با شدت کمتر افشار حارّه ای نامیده م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخند cyclon In meteorology, a cyclone is a large air mass that rotates around a strong center of low atmospheric pressure

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیفون typhoon The name typhoon is used for tropical cyclones of the western and northwestern Pacific Ocean and the northern Indian Ocean نام تیفون ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردباد Whirlwind [ پیچند] ( Tornado ) [ تنوره دیو ] ( Dust devil ) و[ تنوره دریایی] ( Water spout ) [ همگی نوعی گردباد Whirlwind محسوب می شوند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tornadoes form over land, while hurricanes form over water. Most of the time, hurricanes form because of a storm in a warm or tropical area, while to ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل دقیق در هواشناسی توفند = hurricane Hurricane: The most severe tropical cyclones—those with winds of 64 knots ( 74 mph or 119 km/h ) or more—ar ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست کشیدن از. اندوختن . ذخیره کردن. کنار گذاشتن ( برای استفاده در اینده ) :lay by a politician who had laid by his principles years ago سیاستمداری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که تقریباً قطعی به نظر می رسد it’s a safe/sure/fair bet ( that ) : something seems almost certain

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sb's best bet : the decision or choice that someone can make that is likely to have the best result. the action that is most likely to be successful ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخریب محیط زیست environmental degradation

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

make a break for idiom to try to escape quickly All of the prisoners who made a break for it were later recaptured تمام زندانیانی که فرار کردند بعدا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

break out : جوش زدن. ظاهر شدن جوش یا عرق روی پوست . تاول زدن . ( بیماری ، جنگ و غیره ) ناگهان آغاز شدن. شیوع یافتن . فرار کردن ( از زندان. محاصره و غ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lumpy/adj /lumpier, lumpiest: قلنبه قلنبه. پر برجستگی. گوله گوله lumpy veins سیاهرگهای بیرون زده ( برآمده ) ( The skin is lumpy due to Phlebitis ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

lump/n. adj. vt. vi برآمدگی. برجستگی . قلنبه. قلنبه شدگی . بادکردگی. غده ( توده ) . حبه . مقدار زیاد . ادم کودن وگنده، تن لش. سوختن و ساختن . تحمل کر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اردوگاه کار اجباری مجرمان . فارم اینجا به معنی محل پرورش است