تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مورد 9 جمله های نمونه باید ON باشد An authority on a subject is an expert on it : an authority on immigration law an authority on Russian affairs

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

kindness مهربانی ، لطف ، محبت /aid, help, assistance کمک ، یاری / Services خدمت/ support حمایت ( کردن ) . طرفداری ( کردن ) favoritism جانبداری . تبع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dot : نقطه. لکه کوچک. علامت اعشار. پراکنده شدن در سراسر ( جایی ) . سراسر پوشیده شدن . سراسر پراکندن. سراسر پوشاندن . نقطه گذاری کردن مثال : Put a d ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعارف نکن . رودربایستی نداشته باش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

mantle : گوشته . جبه. شنل، ردا ( به طور مجازی نشان قدرت و ارج است ) . کسوت. پوشش . روکش . لایه. مسوولیت مهم خصوصا هنگامی که به دیگری منتقل می شود. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Solid: جامد . مقوی. یکپارچه. منسجم. توپر. پیوسته. ممتد . بدون بریدگی . یکسره. پیوسته. لاینقطع. بدون مکث. خالص . ناب. محکم. مستحکم. استوار. تام. کامل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جناب قربانی The table is made of solid wood یعنی میز تماما از چوب ساخته شده ( چوب غیر جامد هم مگه داریم ؟ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Solid cancer سرطان جامد ( در مقابل سرطان مایع مثل سرطان خون ) که ممکن است خوش خیم ، پیش بدخیم و یا بدخیم باشد Solid cancer, also known as a solid ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

the type of body that a person has مردی باهیکل قوی a man of vigorous habit

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

smell blood = scent blood پی بردن به ضعف و اسیب پذیری حریف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

underlying diseases بیماری های زمینه ای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

SYN electoral district

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Constituent SYN Component. Element. Part , Voter, Elector Silicon and oxygen are the fundamental constituents of rocks in the earth’s crust S ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Concerning : درباره ، در مورد، با توجه به SYN about, regarding, relating to, on the subject of

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخند حارّه ای Tropical cyclone Less severe tropical cyclones are called tropical depressions چرخند های حاره ای با شدت کمتر افشار حارّه ای نامیده م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخند cyclon In meteorology, a cyclone is a large air mass that rotates around a strong center of low atmospheric pressure

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیفون typhoon The name typhoon is used for tropical cyclones of the western and northwestern Pacific Ocean and the northern Indian Ocean نام تیفون ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردباد Whirlwind [ پیچند] ( Tornado ) [ تنوره دیو ] ( Dust devil ) و[ تنوره دریایی] ( Water spout ) [ همگی نوعی گردباد Whirlwind محسوب می شوند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Tornadoes form over land, while hurricanes form over water. Most of the time, hurricanes form because of a storm in a warm or tropical area, while to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل دقیق در هواشناسی توفند = hurricane Hurricane: The most severe tropical cyclones—those with winds of 64 knots ( 74 mph or 119 km/h ) or more—ar ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست کشیدن از. اندوختن . ذخیره کردن. کنار گذاشتن ( برای استفاده در اینده ) :lay by a politician who had laid by his principles years ago سیاستمداری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که تقریباً قطعی به نظر می رسد it’s a safe/sure/fair bet ( that ) : something seems almost certain

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sb's best bet : the decision or choice that someone can make that is likely to have the best result. the action that is most likely to be successful ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تخریب محیط زیست environmental degradation

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

make a break for idiom to try to escape quickly All of the prisoners who made a break for it were later recaptured تمام زندانیانی که فرار کردند بعدا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

break out : جوش زدن. ظاهر شدن جوش یا عرق روی پوست . تاول زدن . ( بیماری ، جنگ و غیره ) ناگهان آغاز شدن. شیوع یافتن . فرار کردن ( از زندان. محاصره و غ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lumpy/adj /lumpier, lumpiest: قلنبه قلنبه. پر برجستگی. گوله گوله lumpy veins سیاهرگهای بیرون زده ( برآمده ) ( The skin is lumpy due to Phlebitis ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

lump/n. adj. vt. vi برآمدگی. برجستگی . قلنبه. قلنبه شدگی . بادکردگی. غده ( توده ) . حبه . مقدار زیاد . ادم کودن وگنده، تن لش. سوختن و ساختن . تحمل کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اردوگاه کار اجباری مجرمان . فارم اینجا به معنی محل پرورش است