پیشنهادهای رهگذر (١٠,٣٢١)
ادا درآوردن خوب کار نکردن
سابیدن قابلمه
دارم سربه سرت می ذارم
یه لحظه صبر کن
گوشیم خاموش شد شارژم تموم شد
ما دیگه به درد هم نمیخوریم
همون آش، همون کاسه همون وضعیت یا روال همیشگی خبری نیست روال قبل، مثل همیشه
یه فنجون قهوه
با چیزی به خوبی کنار آمدن چیزی را به خوب هضم کردن
واسه امروز دیگه مرخصی
ذوق زده و هول شدن
استعفا را تقدیم کردن
کسی از تو نظر نخواست
خیالت راحت به روی چشم انجام شده بدونش
از مخمصه در آمدن
کنسل شد
این پاپوشه
اینقدر سوال پیچم نکن
سوال پیچ کردن
خطای غیرعمد
برای کسی ارزش قائل بودن
رو قولم حساب کن بهم یادآوری کن
از آفتاب لذت بردن
داستان تکراری همون داستان قدیمی
یه کم بهم تخفیف بده گیر نده بهم سخت نگیر مراعاتم کن
کارت همینه عادتته
بزرگش نکن
باهات موافقم کاملا موافقم
به ورطه نابودی رفتن ورشکست شدن مواجهه با یک وضعیت دشوار و بحرانی
روی اعصاب کسی رفتن رو مخ بودن کسی را آزار دادن تاثیر عمیق گذاشتن روی کسی ( مثبت یا منفی )
خراب کردی دسته گل به آب دادی گند زدی
با کمال میل انجام میدم
تو گزینه ی اول اونی معتمد اونی
شخص گزینه اول فرد معتمد
مرخصی گرفتن چند روز یا ساعت از کار، درس یا فعالیت فاصله گرفتن برای استراحت، سفر یا کارهای شخصی
پخش کردن منتشر کردن ساطع کردن
فرمایشاتت تموم شد؟ همین بود!؟
بشین زار زار گریه کن
حق نداری با من اینجوری حرف بزنی
تو صورت کسی تف انداختن
دنبال کسی رفتن
دارم دیونه میشم دارم عقلم از دست میدم
روی کسی تاثیر گذاشتن
دیر یا زود اتفاق میفته این موضوع زمان می بره
با میل و دلخواه خود با اراده و خواست خود
تله ی خشم محتوای خشم برانگیز طعمه ی خشم
خیلی شلوغه همه جا شلوغه فضا پُرِ پره
پایان بدی داره عاقبت خوشی نداره بوی خوبی ازش نمیاد
سلیقه ها فرق می کنه هر کسی یه نظری داره
من نصف سن تو رو دارم من نصف سن تو هستم