پیشنهاد‌های هاشم رضازاده (١٣٣)

بازدید
١١٤
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از ویژگی های واژه ی رند که جمع آن در فارسی ( رنود ) مورد پذیرش قرار گرفته، این است که ژرف معنای آن، بسته به مفهوم جمله، دگرگون می شود و در هر متنی، م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خسار و بوار از اقوالِ ایشان واضح شد ( نفثة المصدور ص ۲۳ ) خسار و بوار: تباهی و نابودی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخایل إدبارِ احوال اهل گنجه لایح گشت: ( نفثة المصدور ص ۲۳ ) . مخایل إدبار: نشانه های نگون بختی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهاراً جهاراً: مجازاً یعنی به روشنی روز. جَهر به معنای آشکارا شدن: ( چون علامت عصیان، نهاراً جهاراً، ظاهر گردانید ) ( نفثة المصدور ص ۲۳ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

لَقَیْتَه نَهاراً جَهاراً: او را در روز، آشکار و بی پرده دیدم. ( منتهی الارب )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اندک بازمانده از چیزی که بدان بسنده کنند: ( از راحتِ خواب و قرار، به علاله ای قانع گشته ) ( نفثة المصدور ص ۲۱ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اندک بازمانده از آب که بدان چیزی یا لبی تر کنند: ( از لذت خورد و شراب به بلاله ای راضی شده ) ( نفثة المصدور ص ۲۱ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مخفف مزمار به معنای نای

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضرب آهنگ برخورد جنگ افزارها به هم: ( بانگ اسپان در مصاف و قعقع کوپال و گرز ) ( نفثة المصدور ص ۲۰ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسب نیک و زیبا که عرب به آن افتخار می کند: ( شهوات عشق [را]بر صهوات عتاق برنگزیدی ( نفثة المصدور ص ۱۹ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قاز : ( . . . به صید آهو و خربط برمی نشست ) ( نفثة المصدور ص ۱۸

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیز کردن، ( تحدید بواتر ) ( نفثة المصدور ص ۱۸ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوابل: جمع ذابله: خشکیده، پلاسیده تثقیف ذوابل: ( نفثة المصدور ص ۱۸ ) : برپا کردن نیزه هایی که چوب شان خشک شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمایش، رزمایش، نشان دادن، عرضه کردن ( استعراض جیوش و عساکر ) ( نفثة المصدور ص ۱۸ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانه ی راه: ( از محجّه ی عزلت بگردید ) ( نفثة المصدور ص ۱۶ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همین دم، اکنون، این هنگامه: ( شماتت اعداءِ حالی برگزیدم ) ( نفثة المصدور ص ۱۶ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمت و سو: ( دلِ ملول عنوان از صوب خدمت برتافته ) ( نفثة المصدور ص۱۶ - ۱۵ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کاش برای معنا کردن واژه های فارسی ناچار نبودیم نمونه ی عربیِ آن را به کار ببریم تا درون مایه ی آن روشن شود هرآینه: بی گمان، به راستی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درویش و بی چیز : صعالیک، به طمعِ آن خواسته. . . ( نفثة المصدور ص ۱۱ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسافر: جز باد کدامین پای ور سفر کند: نفثة المصدور ص ۱۰

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پست، دون مایه، خوار: تاتار خاکسار: نفثة المصدور ص۱۰

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاکساری پیشه کردم وین ندانستم که خاک - بیشتر پامال گردد، هر قدَر هموار تر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازش، سازگاری، راهواری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تراخی: کوتاهی کردن: تراخی را که در باب تفقد تو رفته است بر بیغمی حمل مکن: نفثة المصدور ص ۸

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

رتبه، پلکان، نردبام: زادَ إلی مراقی العِزّ نُمُوَّه: ارتقاء وی را بر نردبام ( درجات ) عزت بیفزاید. نفثة المصدور ص۸

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همشیر، برادر: مگو که شقیقی نیست که به غم و اندوه، متأثر شود: نفثة المصدور ص:۸

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پناه بان، دربرگیرنده برای نگاه بانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

�خناجر با حناجر اِلْف گرفته� ( نفثة المصدور ص۲ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

�عظام را عظام لگدکوب شده� ( نفثة المصدور ص۲ ) : نخستین عظام به معنی �بزرگان و سران� دومین به معنی �استخوان ها�

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

حاله: هنگامه ی از پیش گفته شده؛ �اگر چه حاله معین شدست حبلی را� ( نفثة المصدور ص۲ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آبدار: سنگین، به اعتبارِ آب داشتن، دارنده ی آب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باری که زودتر یا بیش تر به کار آید؛ �تیغ، به سرباری در بار نهاده. . . � ( نفثة المصدور )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخشش؛ �بروق غمام بصر ربای. نفثه المصدور