پیشنهادهای The Carefree Hummingbird (٥٦)
عبارت feel sick بیشتر مواقع معنی حالت تهوع داشتن می دهد
Easygoing
خوش اخلاق، نیک خو، متضاد bad - tempered
سنگ کیمیا
در حال جنگ
معانی مختلف fire: 1. آتش 2. اخراج کردن کسی از کار 3. شلیک کردن با اسلحه
مطمئن بودن
A person who has been elected to represent people from a particular area in Parliament also known as MP
تاثیر گذاشتن
متضاد minor crime مثلا قتل
خلاف قانون غیر قانونی جرم illegal
به معنای یک دوره است که در آن شما به منظور ترک اعتیاد به تکنولوژی، به مدتی مشخص حق استفاده از هیچ وسیله الکترونیکی را ندارید.
run into somebody
تکرار یک کلمه
فرد غیر واقع بین
بودجه تولید
راز نگه داشتن، رازداری کردن
بچه لوس و ننر که از بچگی همه چیز بهش داده شده.
فرد بی تجربه
ناراحتی، راحت نبودن
جلوتر بودن از، بهتر بودن از She was ahead of everyone in French. او در زبان فرانسه از همه بهتر بود
گرمازدگی، مترادف heat exhaustion
Tiny is the strong adjective of small You can use really or absolutely with tiny, but not very
فیلسوف
نام فامیل هرمیون گرنجر یکی از شخصیت های اصلی مجموعه کتاب های هری پاتر و دوست صمیمی هری
نام یکی از شخصیت های اصلی مجموعه کتاب های هری پاتر که پدرخوانده هری بود.
نام خانوادگی یکی از استادان درس دفاع در برابر جادوی سیاه در مجموعه کتاب های هری پاتر
نام یکی از چهار گروه اصلی مدرسه جادوگری هاگوارتز
نام یکی از چهار گروه اصلی مدرسه جادوگری هاگوارتز که به جای دادن جادوگرهای بدذات مانند لرد ولدمورت شهرت داشت.
یک کلاه در مجموعه کتاب های هری پاتر که دانش آموزان را به چهار گروه گریفندور، اسلیترین، ریونکلا و هافلپاف تقسیم می کرد.
چاق، چربی
نام لاتین یا مخفف رونالد ( Ronald ) نام دوست صمیمی هری در مجموعه کتاب های هری پاتر
نام سومین کتاب از مجموعه کتاب های هری پاتر هری پاتر و زندانی آزکابان
نام خانوادگی استاد درس معجون ها در مجموعه کتاب های هری پاتر
نام یک کافه در مجموعه کتاب های هری پاتر که خانم اسلامیه آن را پاتیل درزدار ترجمه کرده اند.
بیشتر به معنای پیشگویی، غیب گویی یا آینده بینی
سازمان های خیریه محور
شامل افرادی از چند نسل یا دارای سنین مختلف، چندنسلی
این واژه برای وصف افرادی استفاده میشه که مسئولیت ناپذیر هستن و متضادش responsible هست.
این واژه برای توصیف افرادی به کار میره که اصلا احساساتی نیستن متضادش sensitive هست.
این واژه برای افرادی به کار میره که قوه تخیل خیلی فعالی دارن.
این واژه برای افرادی به کار میره که اعتماد به نفس ندارن و متضادش confident هست.
رئیس مآب، کسی که رئیس بازی در میاره
پوره سیب زمینی، غذایی که با سیب زمینی له شده تهیه می شود.
نام خانوادگی پروفسور مینروا مک گونگال در مجموعه کتاب های هری پاتر
نام شخصیت اصلی کتاب پیتر پن به قلم جی. ام. بری
از دست دادن کنترل چیزی، برای مثال ماشین He watched her turn the corner and lose control of the car.
از دست دادن کنترل، از کنترل خارج شدن، از اختیار و سلطه خارج شدن
یک نوع پنیر یونانی