پیشنهادهای بابک پاکدامن (٨٣)
اورهان گرامی، به گمان می رسد که خود واژه بلرزیک هم که برای النگو بسان یک واره تورکی شناسانیده شده است، یک واژه پهلوی است. بلرزیدن یا لرزیدن و شاید در ...
اَل واژه تورکی نیست و یک واژه پهلوی است. اَل یا همان دست همانند بسیاری از اندام های بدن که مردم آذربایجان بدنشان را با آن نامها می شناسند، واژه ای په ...
بله چاتور وان از واژگان پهلوی است و در زبان پهلوی به خیمه، خَیاو هم گفته می شود که نباید با نام پیشین مشکین شهر در آذربایجان که آن هم نامی کهن و پهلو ...
خیابان یک واژه پهلوی است. خی دارای چیم ( معنی ) خوش و خوب است و آبان نام بیشال ( جمع ) با چیم آبها می باشد و خیابان گذرگاهی است که در آن آب برای راهی ...
کوچک واژه پهلوی است و یافتن واژه کوچیر که یک هم میهن بختیاری در این جا نام برده اند، به خوبی نشانگر کهن بودن این واژه پهلوی است. ایشان این واژه را با ...
برخی واژه کوچیدن را از بن کوچ - یک واژه تورکی می شناسانند. شاید به گمان برسد که بن این کرد ( فعل ) یک واژه تورکی است که به دستگاه واژه سازی زبان پهلو ...
در زبان پهلوی خان و هم مان به چیم خانه هستند و خانوم نه یک واژه تورکی، که یک واژه پهلوی است سازمان یافته از خان و وم که برای گرامی داشتن باتو یا کدبا ...
واژه اُتاق در کتاب فارسی به نادرستی یک واژه مغولی شناسانیده شده است. زمانی که ایرانیان در شهر تیسپون ساختمان و تاق کسری را با آجر در بیش از یک طبقه ت ...
نا کوچکتر، برادر بزرگتر این واژه که برخی آن را یک واژه تورکی شناسایی می کنند یک واژه پهلوی است که از دو بخش اَ و کِه ساخته شده است. در زبان پهلوی اَ ...
برادر کوچکتر، او که کوچکتر است اوکِه از دو بخش او و کِه سازمان یافته است و روی هم به چیم ( معنی ) " او که کوچکتر است" می باشد و به گمان می رسد که یک ...
تاباگ از بن پهلوی تافتن ( تاب - ) و تابیدن ( تاب - ) است که پس از یورش بیگانگان و دسیسه های شوروی پیشین برای جداسازی آذربایجان به برَهم ( شکل ) نادرس ...
برگاشتن ( بَرگاچ - ) : گریز دادن به بالا؛ در شاهنامه"برگاشت روی" برگاشت با برگشت پیوندی ندارد و با برگاشتن پیوند دارد که به جیم ( معنی ) "زود روی را ...
گاشتن در واژه پهلوی برگاشتن هم دیده می شود.
به گمان می رسد که قاچاق دگردیسیده گاچاگ می باشد و با قاچان دگردیسیده گاچان همبون و همریشه است و به سخنی دیگر ریشه پهلوی دارد و نه ریشه تورکی دارد: گا ...
به گفته هم میهنمان آقای مجید: "مجید٠٢:٣٩ - ١٤٠٢/٠٣/٢٩ گاپله یکی از قدیمی ترین مناطق ایران باستان است که بیش از دوهزار و هشتصد سال قدمت دارد و سنگ نوش ...
آمیختگی واژگان زبانهای گوناگون در زبان مردم آذربایجان چنانبسیار است که تورکی یا پارسی یا عربی دانستن واژگان چندان آسان نیست، بویژه این که واژگان در ز ...
با درود. قوناق قیران همان روستایی که هم میهن گرامیم آقای علی باقری از آن نوشته اند، برَهم ( شکل ) تورکی شده گوناگ گیران است و گیر و گیران از واژه گرف ...
آییشم در زبان پهلوی به چیم ( معنی ) ماه می باشد و به گمان می رسد که "آی" برَهم کوتاه شده این واژه است که امروزه در زبان مردم آذربایجان ( آدورپایگان ) ...
واژه های به گمان تورکی یازیق، یازیغ، یازیخ همه دگردیس های واژه پهلوی یازیک یا یازیگ هستند که از بن یاختَن ( یاز - ) و یازیدَن ( یاز - ) ریشه گرفته ان ...
مادینگان، مادگان. نکته این که زنان را نبابد برابر اُناث داست چه جانوران و ایز ) حتی ( واژگان نیز شاید مادینه و ماده باشند.
یامیدن یا یامیتَن شاید به چیم ( معنی ) از میان چیزی گذشتن باشد. یامان از میان چیزی گذرنده یا گسترش یابنده از میان چیزی می باشد. یاماگ که در زبان امرو ...
یامیدن یا یامیتَن یک بن پارسی به گمان می رسد که جای پژوهش دارد. نام کوهی در آذربایجان شرقی هم هست که گفته می شود پناهگاه جمشید بوده است. یامیدَن، یا ...
گوناگ به قوناق دگردیسی یافته است که پیامد یورش بیگانگان تازی و تورکی است. گوناگ: گوناگون کننده، افزاینده تنوع است از ریشه گونیدن یا گونیتَن ( گون - ...
در جستجو برای توبران یا توپران، به واژه انگلیسی "turban" برخوردم که به چیم سرپوش و عمامه است که سر را درون خود نگه میدارد. چنین می سهد ( به نظر می رس ...
به رای من، توپراگ یا توبراک ریشه تورکی ندارد و با توبرگ یا توبره امروزی همریشه است و بر این پایه خواهیم داشت: توبریدن یا توپریتَن ( توبر - یا توپر - ...
با نگرش به ساختار واژه ها در زبان پارسی پهلوی ( زبان بنیادین ایرانیان و ایرانشهریان با گویش های گوناگون پارسی، کوردی و آذری و . . . ) هاوین نباید در ...
هافتَن ( هاو - ) : هاویدن ( ؟ ) هاودار: هافتنی هاوین: هافتنی هافتار: هاوَنده هاواگ یا هاواک: هاوَنده هاوان: هاوَنده هاویشن: هاوِش، هافتن هاویشنیگ: ه ...
هافتَن ( هاو - ) : هاویدن ( ؟ ) هاودار: هافتنی هاوین: هافتنی هافتار: هاوَنده هاواگ یا هاواک: هاوَنده هاوان: هاوَنده هاویشن: هاوِش، هافتن هاویشنیگ: ه ...
هافتَن ( هاو - ) : هاویدن ( ؟ ) هاودار: هافتنی هاوین: هافتنی هافتار: هاوَنده هاواگ یا هاواک: هاوَنده هاوان: هاوَنده هاویشن: هاوِش، هافتن هاویشنیگ: ه ...
واژه ساو در زبان پارسی به چیم ( معنی ) باج و خراج می باشد. ساودَن یا ساویدن یا ساویتَن ( ساو - ) "می تواند" به چیم باج و خراج گرفتن باشد. از این رو، ...
بارماق میهِ آنچه پنداشته می شود، دگرگون شده ی واژه پارسی پهلوی "پارماگ" است که در زبان ترکیه نیز به همین گونه نگه داشته شده است. پارماگ از بن پارمیدَ ...
درود. اولدوز میهِ ( بر خلاف ) آنچه بیشتر ما مردم ایران ( چه آنان که خود را فارسی زبان می شناسیم و چه آنان که خود را تورک زبان می دانیم ) می پنداریم، ...
بای همان بَی و بَغ است که در زبان پارسی پهلوی به چیم ( معنی ) بزرگ، خدا، سروَر می باشد و رام بن مضارع از بن رامیتَن یا رامیدَن به معنی جشن گرفتن است ...