پیشنهاد‌های محمد عزیزی (١,١٧٧)

بازدید
٦٦٠
تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

وقت خالی داشتن Olivia is sick. I’m going to see if her doctor has an opening for this afternoon اولیویا مریض است. می خواهم ببینم دکترش برای امروز بع ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ارفاق کردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نمایان گر واضح گویا

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوره خودش را سپری کند روند خود را طی کند Get plenty of rest and let this cold run its course استراحت کافی داشته باشید و بگذارید این سرماخوردگی روند ...

پیشنهاد
٠

درست وسط خال زدن You hit the nail on the head when you said Tyler should get that lump on his foot checked out. درست زدی وسط خال وقتی گفتی تایلر با ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

اول از همه Everything went wrong on my date with the doctor I met online. For starters, he left his wallet at home! سر قرارم با دکتری که آنلاین با ا ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عود کردن in the springtime, Tanya's allergies act up در بهار، آلرژی های تانیا عود می کند Rick had to stop running because his knees were acting up ...

پیشنهاد
٠

ته توی چیزی را در آوردن My newspaper disappears from my office every day. I’ve got to get to the bottom of it. روزنامه ام هر روز از دفترم ناپدید می ...

پیشنهاد
٠

زاییده ی تخیل کسی I'm afraid my front teeth are loose, but maybe it's just a figment of my imagination. می ترسم دندان های جلویم لق شده باشند، اما ش ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

تحت پوششِ پوشش داده شده با Will the dental surgery be covered by insurance? آیا هزینه جراحی دندان تحت پوشش بیمه خواهد بود؟ Lisa’s stay at the hospi ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

خستگی در کردن استراحت کردن After taking three tests, I’m ready to just chill out بعد از سه تا امتحان دادن، فقط میخوام خستگی در کنم. After working h ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

یه هدیه کوچک یه چیز کوچک/کوچولو I got you a little something for your birthday یه چیز کوچک برای تولدت گرفتم

پیشنهاد
٠

هر چی بگید ما داریم هر چی بخواهید ما داریم Let me know what you want to drink. You name it, we've got it. بهم بگو چی می خوای بنوشی. هرچی که بگی، ما ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوشیدنی ترکیبی بدون الکل

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوعی کوکتل است که از ترکیب ودکا و آب گوجه فرنگی تهیه می شود

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

راهی شدن راه افتادن We promised our babysitter we’d be home by midnight, so we’d better hit the road now. به پرستار بچه مان قول دادیم که تا نیمه شب ...

پیشنهاد
٠

جا برای دسر گذاشتن The waitress gave us dessert menus and said, “I hope you saved room for dessert!” پیشخدمت منوی دسرها را به ما داد و گفت: امیدوارم ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

خود را خیلی به زحمت انداختن Thanks for inviting us over for dinner next Saturday. Please don't knock yourselves out ممنون که شنبه آینده ما را برای ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

واقعا لذت بخش بود

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

پُرس دوم بشقاب دوم ? Would anybody like a second helping کسی پرس دوم میل داره؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منتظر ماندن ( برای دریافت اطلاعات بیشتر ) Please stand by for more information لطفا برای اطلاعات بیشتر منتظر بمانید. VOICE: Attention passengers ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روش حساب باز نکن دلتو صابون نزن Adam said he's going to invite us to his cottage this summer, but don't hold your breath. آدام گفت که تابستان امسال ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیدا کردن I can't find my theater ticket anywhere. Can you help me track it down ? من نمی توانم بلیط تئاترم را هیچ جا پیدا کنم. می توانید در پیدا ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد ویژه We’re running a special right now. You can rent a mid - size car for the same price as a compact. It’s $55 a day inclusive of tax, plus ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آماده ی رفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از سر و ته چیزی سر در آوردن سر و ته چیزی را فهمیدن Tom wrote me a note, but I can't make heads or tail of it. His handwriting is so messy تام برایم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از سر و ته ش سر در آوردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرجه مهلت ( زمانی ) فرصت ( زمانی ) Sorry, the grace period is over. We're going to have to charge you interest on your account متاسفیم، مهلت تمام ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از اول تا آخر با دقت خواندن to read something carefully from beginning to end

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راهزنی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شانس منو ببین شانس منو نگاه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزش وقت گذاشتن کسی را داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثل کف دستت Sara: I thought you said you knew these roads like the back of your hand. Did you doze off or what? Nick: We’d better stop at a gas sta ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیش رو I see an accident up ahead من یک تصادف در پیش رو می بینم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

بیا بالا /سوار شو Hop in = get in the taxi Ninth and Grand Street? Hop in! خیابان نهم و گرند؟ بپرید سوار شو!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه شانس گندی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باقی اش باشه بقیه اش باشه ( مال خودت ) I owe you nine dollars. Here's ten. Keep the change ترجمه گوگل : من به تو نه دلار بدهکارم. این هم ده دلار. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تصادف جزئی مالیدگی ( تصادف )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

She was very apologetic. She wants to make it up to us by having us over next week ترجمه گوگل: او خیلی عذرخواهی کرد. می خواهد با دعوت ما هفته ی آینده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه سر به هوایی چقدر سر به هوا چقدر بی مسولیت Cindy asked me to call her at 8 o’clock last night and when I called, her husband said she was out with ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی پیش اومده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این چیزا اتفاق می افته ( دیگه ) اتفاقه میافته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آمدن حضور پیدا کردن to come; to be present I’m not sure if I’ll be able to make it to the staff meeting on Wednesday morning. مطمئن نیستم که بتوانم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آن طرف شهر است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حد و مرزی تعیین کردن My parents let me use the car, but they draw the line at allowing me to take long trips. پدر و مادرم اجازه می دهند از ماشین اس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱ - حتماً ۲ - هر جور که شده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نظر خوبی داشتن درباره ( کسی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دمِ دست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیاد فکر کردن ( به چیزی ) مدام فکر کردن متمرکز شدن روی ( چیزی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به میل خود He washed the dishes of his own accord. او به میل خود ظرف ها را شست My brother decided to clean the house of his own accord. برادرم تص ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خود به خود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( ایده ) به سر زدن ( ایده ) به ذهن رسیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل سوختن برای همدردی کردن با She felt for the people starving in Africa, so she sent money to the charity. او با مردم گرسنه آفریقا همدردی کرد، بناب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یِ وقتهایی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به خاطرِ He works hard for the sake of his family. او به خاطر خانواده اش سخت کار می کند For the sake of time, we won’t discuss the new budget at t ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

tend to = usually do; have the habit of معمولاً عادت داشتن Dogs tend to be friendly and loyal to their owners. سگ ها معمولاً با صاحبانشان دوستانه و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه جورایی یه کمی The juice tastes sort of strange. مزه آبمیوه یه جورایی عجیبه A: Have you ever had shark? B: Yes. It tastes sort of like chicken ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

She’s always busy keeping track of her children. او همیشه مشغول پیگیری کارهای بچه هایش است. The teacher had a hard time keeping track of all the ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( کاملاً ) منطقی است که معلوم است که It stands to reason that if you study hard, you will do well in school. منطقی است که اگر سخت درس بخوانی، در مد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حتماً مطمئناً به احتمال قوی . . . . . My parents are bound to disagree, but I’ve decided I’m moving to New York پدر و مادرم حتماً مخالف خواهند بود، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روزهایی که میاد و میره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بزهکار نوجوان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزش وقتی را که می گذاری را دارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر حرف خود ماندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف های نسنجیده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نسبت دادن ( چیزی ) به ( چیز دیگر ) نسبت دادن به Most people attribute the good economy to the new president. بیشتر مردم اقتصاد خوب را به رئیس جمهو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطر نزدیک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱ - نتیجه دادن - جواب دادن ( عامیانه ) ۲ - تسویه کردن I passed the test! All that extra studying paid off! من در آزمون قبول شدم! تمام آن مطالعه ی ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شیطونی کردن شیطنت کردن بازی گوشی کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به جایی رسیدن I feel like I am getting no where with my career I have been doing the same thing for three years احساس میکنم در حرفه ام به جایی نمی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱ - عقب نگه داشتن ۲ - مانع شدن ۳ - ( چیزی را ) پنهان کردن They had to hold him back. آنها مجبور شدند او را عقب نگه دارند We tried to hold back the ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدون ( چیزی ) سر کردن Looks like we’ll have to do without rain again today. انگار امروز هم باید بدون باران سر کنیم She didn’t have money for a dri ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غلبه کردن My curiosity got the better of me, and I opened the letter. کنجکاوی ام بر من غلبه کرد و نامه را باز کردم His conscience got the better o ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ارتباط با در رابطه با در موردِ In regard to your question, the answer is yes در مورد سؤال شما پاسخ مثبت است In regard to your request, we are se ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جم نخوردن ( عامیانه ) تکون نخوردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

all along = the whole time تمام مدت از همان ابتدا She knew all along that they would get together. او از همان ابتدا می دانست که آنها به هم می رسند ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تمام شدن به پایان رسیدن I thought that boring movie would never come to an end فکر می کردم آن فیلم خسته کننده هیچ وقت تمام نمی شود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی پول He couldn’t go to the movies because he was broke. او نمی توانست به سینما برود چون بی پول بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

get even with = have revenge He wanted to get even with the fisherman او می خواست از ماهیگیر انتقام بگیرد He wanted to get even with her for makin ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد سوزناک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برنده شدن در پرونده ( دادگاه )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت گریستن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وخیم شدن هوا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شرایط آب و هوایی عجیب و غریب شرایط آب و هوایی غیر عادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ر راه ممکنی را امتحان کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به I made my way to the hotel رفتم به هتل راهمو گرفتم رفتم به هتل

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موج جرم و جنایت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آب ( های ) آرام

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صمیمانه تبریک گفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیروز شدن در جنگ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گیر کردن get stuck = be unable to move He got stuck in the mud او در گل گیر کرد Her boot got stuck in the mud while she was hiking چکمه های او هنگا ...

پیشنهاد
٠

relieve A of B = take B from A از ( دست ) کسی چیزی را گرفتن She relieved her friend of his keys because he was drunk او کلیدهای دوستش را ( از دستش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هیچ ربطی ندارد به هیچ ارتباطی ندارد به Stay out of it. This has nothing to do with you خودتو قاطی نکن. این هیچ ربطی ندارد به شما The hot weather t ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به فکر رسیدن به ذهن رسیدن به سر زدن به کله زدن I wonder how he dreams up these things نمی دونم این چیزا چطور به کله اش میزنه It’s amazing how he dr ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درست همانطور که

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دنگی حساب کردن They decided to go Dutch on their date آنها تصمیم گرفتند سر قرارشان دنگی حساب کردن We went out to dinner last night, but it wasn’t a ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برآورده کردن ( انتظار )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می تونی روش شرط ببندی ( یقین داشته باش )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصرار داشتن عمداً اصرار داشتن عمداً مصر بودن He made a point of explaining everything he knew about the subject in class او عمدا اصرار داشت که هر آن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکلک در آوردن اَدا در آوردن He made faces at her to try and make her smile او برایش شکلک در آورد تا لبخند را به لبانش بیاورد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نشأت گرفتن از سرچشمه گرفتن از The rumor about our relationship originated from your sister شایعه رابطه ما از خواهرت نشأت گرفته است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدون در نظر گرفتنِ We have to try and rescue the children regardless of the danger ما باید سعی کنیم بچه ها را نجات دهیم، بدون در نظر گرفن خطر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیل بازدید کنندگان سیل بازدید کنندگان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جلوی دید را گرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مفید واقع شدن به درد خوردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمین بایر شهری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ریتم تند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موارد ناخواسته

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باور تزلزل ناپذیر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسیار بعید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجربه فراموش نشدنی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آفتاب یکسره آفتاب بی وقفه آفتاب مدام

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاملا بی خبر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

( ساعت ) منع رفت و آمد ( ساعت ) منع آمد و شد منع رفت وآمد ( انگلیسی: Curfew ) ، دستوری است که زمانی را مشخص می کند که طی آن مقررات معینی اعمال می ش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت واقعی خود را نشان دادن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بردن جام

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسالت جزئی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترتیبات سفر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر عکس اتفاقا بر عکس He is not leaving the company because he is not happy there; on the contrary he has enjoyed working there, but he has other rea ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با اینکه much as I dislike sentimental films, sometimes, when I’m not feeling very energetic, I can curl up on the sofa and watch one با اینکه از ف ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا قبل از اینکه up until I came to this country, I didn't speak a word of English تا قبل از اینکه به این کشور بیایم، یک کلمه هم انگلیسی صحبت نمی کردم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از آزمون زمان سر بلند بیرون آمدن although these tools are cheap in price, they do stand the test of time اگرچه این ابزارها ارزان هستند، اما در آزمون ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همون دقیقه همون لحظه همون دقیقه که همون لحظه که Please, let us know the minute you notice something strange لطفا همون دقیقه که متوجه شدی به مابگو

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوران تاریک

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه فکری کردن I'll have think about it and let you know یه فکری براش میکنم و بهت میگم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سخت فکر کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راستش را گفتن حقیقت را گفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علاقه مند شدن به به دهن مزه دادن/کرن زیر زبون مزه دادن/کردن she has developed a taste for fast cars. she's just bought a bright red Ferrari ماشین ه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بلعیدن شمشیر ( اجرای نمایشی ) قورت دادن شمشیر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به خیابان آمدن ( برای اعتراض )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

حوصله به خرج دادن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نصیحت کسی را پذیرفتن به حرف کسی گوش کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ضربه آزاد زدن ( فوتبال )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حمایت کردن از

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جلب کردن حمایت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از این جهت که بطوریکه Living in a big city is advantageous in that you can have easy access to health care زندگی در یک شهر بزرگ مزیت است از این جهت ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حتی زمانی که حتی هنگامی که

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به لجبازیِ قاطر به یکدندگیِ قاطر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کله پا شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَز I have been asked to inform you that you're dismissed from your post as of today از من خواسته شده است که به شما اطلاع دهم که از امروز از سمت خود ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیالی نباشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اداره گذرنامه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دست بالا بردن That student puts up his hand every time I ask a question این دانش آموز هر وقت سوال می پرسم دستش را بالا میبرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلیل اینکه چرا دلیل اینکه The reason why I’m writing is to tell you about a party on Saturday دلیل اینکه چرا دارم ( نامه ) مینویسم این است به شما در ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

به شدت مخالف بودن با

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تمایل شدید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر چشمگیری داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مردم روانه شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جریان با پیچ و تاب خوردن می گذرد جویبار با پیچ و تاب خوردن می گذرد the stream winds through the forest آن جویبار با پیچ و تاب خوردن از جنگل می گذرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر مبنای یک داستان

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1 - دست کج ( دزد ) 2 - انگشتان نوچ - دست نوچ The last person we hired as a cashier turned out to have sticky fingers آخرین نفری که به عنوان صندوقدا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیب کم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیب صفر بدون شیب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به طور پیوسته افزایش یافتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شروع کردن دست به کار شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با سرعت سرسام آور

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوب گفتن از

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جرقه تظاهرات را زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدای جیر جیر صدای ساییده شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدای کلیک کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرد منزوی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نجوای آرام پچ پچ آرام به آرامی در گوشی گفتن به آرامی نجوا کردن به آرامی پچ پچ کردن I heard her whisper softly to him that she was not married. she ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برف ترد ( تازه )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جاده هموار ( بدون دست انداز )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با افتخار لبخند زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لبخند گرم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بو کردن خطر حس کردن بوی خطر we smelt danger and decided not to enter the cityما ما بوی خطر را حس کردیم و تصمیم گرفتیم وارد شهر نشویم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بوی تند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صحبت کوچکی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بعداً در همان روز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مراقب باش حواست جمع باشه مراقب رفتارت باش مراقب باش داری چیکار میکنی Watch your step with Dad. He’s in a terrible mood مراقب رفتارت با بابات باش. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بطور متوسط بطور میانگین How much do you spend a week on average به طور متوسط ​​در هفته چقدر هزینه می کنید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تو درد سر You are always in trouble because you don’t listen to anybody تو همیشه تو دردسری چون به حرف هیچکس گوش نمیدی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

که اونی که اونایی که

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثل همیشه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قسط

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوپه ( قطار )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این یکی یا اون یکی این یا اون یکی we can go to either restaurant. I don't mind ما می تونیم بریم این یا اون یکی رستوران. برای من اهمیتی نداره both r ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی آشنا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تلفن عمومی تلفن همگانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طول کشیدن به مدتِ

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوست داشتن دل خواستن I feel like going to the cinema tonight دوست دارم امشب برم سینما دلم می خواد امشب برم سینما

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازرسی بدنی sometimes you are given a body search and your luggage is searched by a security officer گاهی اوقات شما را بازرسی بدنی می کنند و چمدان ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دمِ در ( خونه )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنزین بدون سرب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنزین سرب دار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چکمه گرم بوت گرم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( گوشی ) تلفن را برداشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ثروت/گنج کوچکی به دست آوردن ( کنایه از پول زیادی بدست آوردن )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترافیک سنگین ترافیک در حال حرکت کند we were stuck in slow - moving traffic for an hour on our way to the airport در مسیرمان به فرودگاه، یک ساعت در ت ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت آهسته /کند شدن خیلی آهسته/کند شدن بسیار آهسته /کندشدن ( تحت الفظی : به کندی چهار دست و پا رفتن شدن ) after the accident the traffic slowed ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارتن خوابی کردن در فضای باز خوابیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرد پوست و استخونی فرد لاغر مردنی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوست صاف پوست لطیف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوست زمخت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پوست چرب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( سرسری ) ورق زدن کتاب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرندگان آواز می خوانند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راه حل ساده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساده نگه داشتن you should keep slides simple with just a few words or images on each one شما بایستی اسلایدها را ساده نگه دارید و فقط چند کلمه یا تصو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساکت شدن Everyone fell silent when they heard the shocking news همه وقتی که خبر شوکه کننده را شنیدند ساکت شدند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکستن سکوت سکوت را شکستن No sound broke the silence of the wintry landscape هیچ صدایی سکوت چشم انداز زمستانی را نشکست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم ( کسی ) افتادن به چشم ( کسی ) خوردن به

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نا رضایتی خود را نشان دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مقداری خرید کردن کمی خرید کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاقوی تیز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت شدید تفاوت فاحش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تضاد شدید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم نظر بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفکر ما را شکل دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در وضعیت خوب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیر سایه ی ( کسی /چیزی ) بودن ( مورد توجه کمتری قرار گرفتن ) Jim has always been under the shadow of his super - intelligent sister جیم همیشه زیر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دید و بازدید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سایه انداختن روی سایه انداختن بر سایه افکندن بر تحت الشعاع قرار دادن My sister's illness cast a shadow over our new year reunion بیماری خواهرم بر دی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت مجازات شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت محکوم کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل اختلاف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اختلافات خود را حل کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( استقرار یافتن در ) مکان چشمگیر Although the abbey lies in ruin, it is well worth seeing as it stands in a dramatic setting on a steep slope beside ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه باورها

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعیین کردن اهداف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زنگ ساعت خود را تنظیم کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتهام جدی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گذراندن دوره محکومیت سپری کردن دوره محکومیت تحمل کردن محکومیت the judge ordered that he should serve a sentence of at least 15 years in prison قاضی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( قابلی نداره ) حرفش هم نزن A : Thank you so much for helping B : Not at all. Don’t mention it A : خیلی متشکرم که کمک کردی B : اصلا حرفشم هم نزن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کی میدونه ( چه پیش خواهد آمد )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آخرین بار That was the last I heard of him آن آخرین باری بود که از او خبری شنیدم I last saw him in New York two years ago او را آخرین بار دو سال پ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آرامش و سکوت صلح و آرامش I love the peace and quietness of the countryside من عاشق آرامش و سکوت مناطق روستایی هستم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سکوت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی زود بعد از اینکه

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس غرور احساس غرور

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس شوخ طبعی خوبی ( داشتن )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس بویایی قوی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر و صدا به پا کردن their love affair coused a sensation رابطه ی عشقی آنها سرو صدا به پا کرد

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارسال کردن درخواست فرستادن درخواست

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رگه ای از خود خواهی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پر از خشم مملو از خشم لبریز از خشم

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در خواست پناهندگی سیاسی کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزش دیدن را داشتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راز موفقیت شما what's the secret of your success راز موفقیت شما چیست

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دریای متلاطم دریای پر تلاطم

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داغ و سوزان داغ

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مدرسه را عوض کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صحنه های آغازین ( فیلم )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مقیاس کوچک

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

سلیقه ی یکسانی در ( چیزی ) داشتن در ( چیزی ) هم سلیقه بودن Hudson and I share the same taste in music هادسون و من سلیقه ی یکسانی در موسیقی داریم ها ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قایق رانی رفتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان مخروبه ساختمان کلنگی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گزارشی منتشر کردن/چاپ کردن روایتی را منتشر کردن/چاپ کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مغایر بودن ( با ) مغایرت داشتن ( با ) the research findings run contrary to popular belief یافته ها تحقیق، مغایر باور عمومی است

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قوانین شامل شدن These rules apply to all students, not just new ones این قوانین شامل همه دانش آموزان می شود، نه فقط افراد جدید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قوانین اجازه می دهند

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویران شدن مخروبه شدن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت مورد انتقاد قرار دادن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سطح ناهموار

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دریای مواج دریای متلاطم دریای پر تلاطم

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از جا کنده شدن سقف ها The strong wind tore off roofs of several houses باد شدید سقف چندین خانه را از جا کند

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر به فلک کشیدن هزینه ها Government spending will rocket this year هزینه های دولت امسال سر به فلک خواهد کشید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمره قبولی She didn’t get a passing grade from her test او از امتحانش نمره قبولی نگرفت

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زبان افغانی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ورق بازی کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نقاشی کشیدن با آبرنگ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خنده ترکیدن قهقهه زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاده ی پر دست انداز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا آمدن سطح دریا ( ها )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایشِ تعدادِ افزایش در تعدادِ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایش چشمگیر

پیشنهاد
٠

بالا رفتن استاندارد ( های ) زندگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با شیب تندی بالا رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای شلیک گلوله آمدن در آمدن صدای ( شلیک ) گلوله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی زنگ زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست به موقع درست سر وقت

پیشنهاد
٠

خیلی بیش از حد حساس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت مسخره قیمت چرت That's an absolutely ridiculous price for that sweater قیمت کاملا مسخره ای است برای اون ژاکت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا مسخره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جداً ثروتمند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متحول کردن روش انقلابی در روش ایجاد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن باز نشستگی پیش از موعد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه اجتناب ناپذیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه غیر مستقیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رستوران گران قیمت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رستوران گران قیمت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانواده محترم خانواده قابل احترام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احترام کسب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیقات نشان می دهد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهرتی کسب کردن اعتباری بدست آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازپرداخت بدهی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبهم به یاد آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ی کسی را به یاد آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر درست یادم باشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به وضوح به خاطر آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت مذهبی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک سی دی منتشر کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جو آرام فضای آرام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خویشاوند نزدیک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خویشاوند دور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خویشاوند خونی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان دادن به یک رابطه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهادی را رد کردن/ نپذیرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد کردن یک ایده نپذیرفتن یک ایده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعایی را رد کردن ادعایی را نپذیرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقررات تصریح می کند the regulations stipulate that all students must register for the course مقررات تصریح می کند که همه دانش آموزان باید در دوره ثبت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقررات ایجاب می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقررات شامل. . . می شود These regulations apply to all students این مقررات شامل همه دانش آموزان می شود

پیشنهاد
٠

تبعیت کردن از مقررات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد کردن دعوت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهش دادن تاثیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قویاً توصیه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند وقت گذشته

پیشنهاد
٠

مورد تشویق ایستاده قرار گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمره دریافت کردن نمره گرفتن her essay received anA - grade انشای او نمره A گرفت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش دیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیلی برای باور داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواندن بی اراده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتو نور خورشید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیماری نادر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گونه نادر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر سریع

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تیر رس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوالاتی را ایجاد کردن The rise in taxes this year has raised questions about the government's fiscal policies افزایش امسال مالیات ها پرسش هایی را در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد به شدت ادامه داشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد به شدت ادامه داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع یه ته بندی کردن یه تبندی سریع کردن یه غذای مختصری سریع خورددن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احراز کردن صلاحیت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهرت پیدا کردن شهرت یافتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیاهوی تبلیغات جنجال تبلیغاتی the famous footballer 's divorce was surrounded by a blaze of publicity طلاق فوتبالیست مشهور با جنجال تبلیغاتی زیادی ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از محیط زیست محافظت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت پیگرد قرار دادن متجاوز ( به ملک )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظریه ای ارائه دادن

پیشنهاد
٠

پیشنهاد کسی را پذیرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادله انکار ناپذیر ادله غیر قابل انکار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروژه تحقیقاتی

پیشنهاد
٠

انجام دادن یک پروژه تحقیقاتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانون ممنوع می کند قانون منع می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت سریع

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چسبیدن به یک برنامه پایبند بودن به یک برنامه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی پوزش خواستن به شدت پوزش خواستن خیلی معذرت خواستن خیلی عذر خواهی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اساساً مخالف بودن از اساس مخالف بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سود کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرفه ای را پیش گرفتن وارد یک حرفه شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اثر سینمایی خیره کننده اثر نمایشی خیره کننده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه دادن نتیجه حاصل کردن her research has not yet produced any results, but we must wait تحقیقات او هنوز هیچ نتیجه نداده، اما ما باید منتظر بمانیم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل جهانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل بروز پیدا می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پُر از غرور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکستن قیمت ها کاهش دادن قیمت ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت کف کمترین قیمت ممکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت سوخت ( در پمپ بنرین )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرصت عالی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح آموزشی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو حسابِ رو حساب اینکه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل ارائه دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده سازی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس لرزه شدید پس لرزه قدرتمند

پیشنهاد
٠

چیزی جز تعریف و تمجید نداشتن

پیشنهاد
٠

تمرین پنالتی زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قدرت رسیدن قدرت گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقر گسترده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرار از فقر

پیشنهاد
٠

کسی را از فقر نجات دادن کسی را از فقر بیرون آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه کن کردن فقر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه با فقر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر خط فقر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقر زدایی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل ساز شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقای محترم و چاق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر اصل مطلب رفتن به اصل مطلب پرداختن When ever I make a speech I always try to get to the point as quickly as possible هر وقت سخنرانی می کنم، همیشه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراکم ترافیکی ازدحام ترافیکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور تر The United States is farther away form Turkey than the Republic of Ireland ایالات متحده از ترکیه دور تراست نسبت به جمهوری ایرلند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع ترین راه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرامش خاطر فراغ خاطر آسودگی خاطر خیال راحت فراغ بال I won't have any peace of mind until we complete first part of this job تا وقتی که بخش اول این ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصرف الکل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد وسواسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرقت ادبی مرتکب شدن مرتکب سرقت ادبی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکان های دور افتاده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکان های دور دست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرودن یک قطعه تصنیف کردن یک قطعه نوشتن یک قطعه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدت گرفتن باد بیشتر شدن باد If the wind picks up ( blows harder ) , we'll have to rake the yard again اگر باد شدت بگیرد ( سخت تر بوزد ) ، مجبوریم دو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بد شانسی آوردن The groom is not allowed to see the bride before the wedding ceremony because it may bring bad luck داماد اجازه ندارد قبل از مراسم عر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیمان صلح معاهده صلح عهدنامه صلح

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم کم کم آمدن افراد کم کم آمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنالتی زدن Taking a penalty in Football is a daunting task. You’re one on one against the goalkeeper, with a chance to score the winning goal in a t ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صبر خود را از دست دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحسین کردن با کشیدن دست نوازش یا با چند ضربه آهسته به پشت کسی زدن I was hoping for a promotion but all I got was a pat on the back من امیدوار بودم ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاقه ی خاص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد و کوفتگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت دردناک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از درد به خود پیچیدن He was racked with pain او از درد به خود میپیچید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نور مستقیم خورشید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجرای عالی اجرای بی نظیر اجرای توپ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت معاشرتی شخصیت اجتماعی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه ی پیش بینی نشده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه غیر منتظره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه قابل پیش بینی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه اجتناب ناپذیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازگرداندن نظم دوباره برقرار کردن نظم برقرار کردن مجدد نظم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزینه ی آسان را انتخاب کردن راه آسان را انتخاب کردن

پیشنهاد
١

با مخالفت روبرو شدن

پیشنهاد
٠

اثر معکوس ایجاد کردن

پیشنهاد
٠

فرصت کل زندگی فرصت استثنایی فرصت بی نظیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظری را بیان کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر سنجیده شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با وجودِ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منابع آنلاین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد کردن یک پیشنهاد نپذیرفتن یک پیشنهاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به دل گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناسبت خاص رخداد بی نظیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناسبت غم انگیز ایام سوگواری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناسبت شاد مناسبت فرخنده مناسبت مبارک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سِر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفتر چه یادداشت ( همراه خود ) نگه داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادداشت کردن یادداشت برداری کردن یادداشت برداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سر و ) صدای بیش از حد ( سر و ) صدای بیش از اندازه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایی که نباید رفت ( مقابل جای رفتنی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محیط نامساعد ( برای زندگی ) زیست بوم نامساعد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان حرکت ( قطار ) زمان پرواز ( هواپیما )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به مراتب. . . تر بسیار. . . تر خیلی. . . تر far more interesting به مراتب جالب تر/بسیار جالب تر/خیلی جالب تر far more beautiful به مراتب زیبا تری/ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آخرین اخبار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه مجاور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر مجاور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکه خوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبیل آویزان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشیده از برف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه های پوشیده از برف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( دیدن صحنه ) با حرکت آهسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول ریختن پای ( چیزی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدر دادن پول

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدر دادن پول بابت ( چیزی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر بودن پول ( در کاری/جایی ) درگیر بودن پول ( در کاری/جایی ) most of his money was tied up in his business بیشتر پولش گیر تجارتش بود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لایه ای از مه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لایه ای از مه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شک و تردیدهای جدی نگرانی های جدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعداد خیلی کمی تعداد بسیار اندکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته کوچک نکته جزئی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئله کوچک مسئله جزئی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جراحات جزئی آسیب های جزئی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاطره ی دردناک خاطره ی دردآور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محو شدن خاطرات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوع سلیقه ای مسئله نظری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ براق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ مات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفنی صحبت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم ساختن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک کردن ( به موفقیت یا به ثمر رساندن چیزی ) He makes useful contributions in class and has the ability to explain difficult ideas clearly to less ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییرات ایجاد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشرفت خوبی کردن پیشرفت مهمی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیر بد گذاشتن تاثیر بد داشتن موجب برداشت بدی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعایی کردن ادعایی را مطرح کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنظیم کردن اصلاح کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعصاب خود را از دست دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد دیرینه مبارزه دیرینه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت تنها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچولوی بیچاره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچک و زیبا کوچک و نقلی They have a nice little house in the country آنها یک خانه کوچک و زیبا در روستا دارند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رعد و برق زدن صاعقه زدن/برخورد کردن They were afraid when the lightning strikes nearby آنها ترسیدند وقتی صاعقه نزدیکشان برخورد کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب شدن حال بهتر شدن حال/روحیه Her mood lightens when she sees her friends وقتی دوستانش را می بیند حالش بهتر میشه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهش دادن درد The medication helped to lessen the pain این دارو به کاهش دادن درد کمک میکند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واحد طول

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بیرون درز کردن اخبار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افشا کردن یک سند

پیشنهاد
٠

کسی را به این نتیجه رساندن her research leads her to conclude that military action was justified تحقیقاتش او را به این نتیجه می رساند که اقدام نظامی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایبند بودن به قانون حمایت کردن از قانون

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احترام گذاشتن به قانون

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقشه بزرگ مقیاس ( که مساحت کوچکی با جزئیات بیشتر دارد )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترک عادت کردن ترک کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب بودن زیر نظر داشتن رصد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلع نگه داشتن کسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قضاوت درست ( ارزیابی درست از شرایط ) قضاوت صحیح

پیشنهاد
٠

قضاوت کسی را تحت تأثیر قرار دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفر یک شبه سفر شبانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوک کردن یک ساز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دچار آسیب دیدگی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد مجروح

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و صدای بی وقفه غرش بی وقفه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگرمی حین پرواز ( مانند فیلم و موسیقی وغیره )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این حس را داشتن این تصور را داشتن When I firs met my new boss, I got the impression that he might be a difficult person to work وقتی اولین بار رئیس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصور بدی ایجاد کردن حس بدی ایجاد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا غیر ممکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به وضوح دلالت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تاب شدن بی صبر شدن بی حوصله شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور لاعلاجی بیمار بیمار رو به موت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ایده ای هم سو بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سو بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمیقاً آزرده عمیقاً رنجیده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هتل های هوشمند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این نظر را داشتن که

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دیدگاه را داشتن که

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

محکم چسبیدن به some economists hold firmly to the belief that a certain level of unemployment is inevitable برخی از اقتصاددانان محکم به این باور چس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوع پیدا کردن Flu outbreak hits southern Eurppe آنفولانزا اروپای جنوبی شیوع پیدا می کند. ( تحت الفظی: شیوع آنفولانزا به اروپای جنوبی می زند )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیل آمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زلزله آمدن زلزله رخ دادن زلزله لرزاندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ باستان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به احتمال خیلی کم به احتمال خیلی ضعیف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی تعریف شده بسیار توصیه شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار سود آور بسیار پر منفعت بسیار مفید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار با هوش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار احساساتی به شدت احساساتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت انتقادی بسیار انتقادی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت رقابتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندکی تردید کمی تردید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میراث موسیقیایی میراث موسیقی

پیشنهاد
٠

اوج دوران حرفه ای خود اوج دوران کاری خود

پیشنهاد
٠

اوج دوران حرفه ای خود اوج دوران کاری خود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره ی آشکار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره های آشکار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریمه سنگین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساس به گرما گرمایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صبحانه جانانه صبحانه دلچسب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از صمیم قلب موافقت کردن قلباً موافق بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنوایی حساس حس شنوایی حساس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر خط خبرها شدن

پیشنهاد
٠

قوه تخیل قوی داشتن

پیشنهاد
٠

وقت کردن انجام کاری وقت داشتن برای انجام کاری I'm sorry, I didn't have time to do my homework متاسفم، وقت نکردم تکالیفم را انجام دهم متاسفم وقت انجا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت کردن وقت داشتن I'm sorry, I didn't have time to do my homework متاسفم وقت نکردم تکالیفم را انجام دهم.

پیشنهاد
٠

خوش ترین اوقات زندگی خود را داشتن Lena had the time of her life in Brazil لنا در برزیل خوش ترین اوقات زندگی خودش را داشت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزه کردن چشیدن do you think this cheese is bad? it has a strong smell Have a taste, tell me what you think فکر میکنی این پنیر بد هست؟ بوی تندی دا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همدردی کردن I have no sympathy for airlines that lose customers من هیچ همدردی نمیکنم با خطوط هوایی که مشتریان خود را از دست می دهند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر جذاب ظاهر خیره کننده ظاهر گیرا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زبان تند و تیزی داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استراحت کردن استراحت داشتن Go home and get some rest برو خانه و مقداری استراحت کن After I've had a good rest, I'll tell you everything. بعد از ا ...

پیشنهاد
٠

داشتن دلیلی برای باور کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شک داشتن در موردِ شک داشتن در باره ی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان خوشی داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داشتن سابقه کاری در

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملودی فراموش نشدنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیجه گیری عجولانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حکم سنگین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منتقد سر سخت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوی حقوقی سخت نبرد حقوقی سخت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زوج خوشبخت they are happily married آنها زوج خوشبختی هستند

پیشنهاد
٠

چیزی را از همان ابتدا رد کردن / نپذیرفتن چیزی را بلافاصله رد کردن / نپذیرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موی وز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مو خرمایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند تر شدن ( صدا ) the noise grew louder and soon we realised it was a plane approaching صدا بلند تر میشد و زود ما فهمیدیم اون نزدیک شدن یک هواپیم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسن تر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرورش دادن گیاهان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوقات خوشی داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غم بزرگ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لذت فراوان لذت زیاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق زیاد عشق فراوان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درکی داشتن از

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درک عالی از

پیشنهاد
٠

درک عالی داشتن از ( چیزی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت خوبی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلایی ( رنگ ) شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با دیدگاهی موافق بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سینه ) خود را خالی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به آرامی پیش رفتن به خوبی و خوشی پیش رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وارد جزئیات ریز شدن وارد ریز ریز جزئیات شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپه نوردی کردن تپه پیمایی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کایت سواری کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه نوردی کردن کوه نوردی رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزان فروختن ارزان فروشی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه دادن ( هنگام رانندگی ) you must give way to traffic from the left شما باید به ترافیک از سمت چپ راه بدهید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی قول دادن

پیشنهاد
٠

از کسی به گرمی استقبال کردن

پیشنهاد
٠

به کسی دستور دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی سرنخ دادن راهنمایی کردن کسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنده ای کردن خندیدن ( کوتاه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطلقه شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس عمیق کشیدن ( به دلیل احساسات شدید مانند شوکه شدن، سورپرایز شدن، وحشت زده شدن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینده چه در بر دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اساسا مخالف بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با تمام امکانات مجهز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشپزخانه با تمام امکانات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور کامل قبول کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست خاص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانون ممنوع می کند قانون ممنوع کرده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیز خوردن سر خوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال کردن مسیر مسیری را دنبال کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاد شدن مشکلات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست تماشایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

از وحشت پر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه برای زندگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلق و خوی آتشین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تندی انتقاد کردن شدیدا انتقاد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس غربت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانواده تشکیل دادن زن و بچه دار شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل جزیی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل عمده عامل اصلی

پیشنهاد
٠

اشکها از صورت کسی جاری شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محتمل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورزش کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال کامل مثال عالی مثال تمام و کمال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به آسانی در یک امتحان قبول شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر جلسه امتحان نشستن امتحان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارائه کردن شواهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن شواهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارتباطی برقرار کردن ارتباطی یافتن ارتباطی پیدا کردن He attempts to establish a connection between mobile phone use and physical damage to users' b ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا موافق بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان تمام و کمال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاکید کردن روی ( چیز خاصی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد مسن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه موثر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر ایجاد کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر معکوس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحصیلات متفرقه آموزش متفرقه and 20‰ of adults do some sort of further education course during their lives و20 درصد از بزرگسالان در طول زندگی خود نوع ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکوفا شدن اقتصاد رونق گرفتن اقتصاد the economy boomed in the 1990s اقتصاد در 1990 رونق گرفت. اقتصاد در 1990 شکوفا شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن درد تسکین دادن درد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه رویایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهبود چشمگیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتحان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذراندن دوره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مأیوس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت عمده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حق شایسته بودن به حق سزاوار بودن به حق مستحق بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاحمت درست کردن مزاحمت ایجاد کردن ( با در خواست های مکرر )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شغل پر زحمت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمیقا متأسف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عمیقا نگران

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم خردمندانه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واحد پول

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای زنگ خطر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار تراشیدن a baby makes a lot of work for it's parents - but it's worth it یک بچه برای والدینش کلی کار می تراشه اما ارزشش را دارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکایت مداوم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد مداوم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقایسه کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه پرده رنگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صحنه های پایانی ( فیلم )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رساندن مطلب حق مطلب را ادا کردن رساندن پیام do you think I managed to get the message across in my speech فکر میکنی موفق شدم مطلب را در سخنرانی ام ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعلام رسمی زمان مرگ فوت شدن/کردن He was pronounced dead at 1:10 او در ساعت 10؛1 فوت شد

پیشنهاد
٠

انقلابی ایجاد کردن انقلابی رقم زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسما شکایت کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسما اعتراض کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایستادگی کردن در برابر ایستادن در برابر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محاسبه کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل/قلب کسی را به دست آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سنگ خوردن ( استعاره از به سرانجام نرسیدن ) این استعاره بر مبنای شکسته شدن قایق در برخورد با صخره شکل گرفته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شکست انجامیدن گفتگوها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار رفتن ابرها ( و بیرون آمدن خورشید ) شکاف در ابر ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب قطور

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتاب نازک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلوی دید را گرفتن مانع از دیدن شدن unfortunately the trees block the view of the snow covered mountains متاسفانه درختان مانع از دیدن کوههای پوشیده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قهوه تلخ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاداش و مزایای عالی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچ را دور زدن دور زدن پیچ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب بالا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خسته مرده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی ملاحضه گی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد سرنوشت ساز نبرد تعیین کننده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شانس آوردن

پیشنهاد
٠

ارائه کردن ترجمه همزمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشته را پشت سر گذاشتن it's time you put the past behind you and started focusing on the future وقتشه گذشته را پشت سر می گذاشتی و شروع میکردی به تمر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدست گرفتن مالکیت ( چیزی ) they try to take possession of the ball آنها تلاش می کنند مالکیت توپ را بدست بگیرن

پیشنهاد
٠

بر هم زدن تعادل زیست بوم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد جوری احتیاج داشتن you badly need a haircut تو بد جوری به یه سلمونی احتیاج داری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی خارج از خانه ( فوتبال )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد آگاهی ایجاد کردن آگاهی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیزاری زیاد تنفر زیاد نفرت زیاد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیابان درخت کاری شده خیابانی که در طرفین آن درخت وجود داشته باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلب توجه کردن توجهات را جلب کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت کردن در جلسات سر کلاس ( دانشگاه ) حضور داشتن you must attend all the lectures to complete the course شما باید در همه جلسات برای تکمیل دوره شرکت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرض کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث داغ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر قرار ( ملاقات ) خود ماندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقبره باستانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقدار خیلی کمی مقدار ناچیزی I only put minute amount of chilli in the soup but it was still too hot for some people من فقط مقدار کمی فلفل ( chilli ) ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکان دیدنی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توافق جامع

پیشنهاد
٠

تغییری جزئی ایجاد کردن

پیشنهاد
١

ذکر کردن منابع خود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهره بردن از

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی سریع

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویکرد اتخاذ کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

موضع اتخاذ کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملاً وحشت زده کاملا شوکه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا پوچ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساختمان کلنگی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رئیس فدراسیون the President of the National Badminton Federation رئیس فدراسیون ( تیم ) ملی بدمینتون

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت انتقادی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه حاکی از نارضایتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشویق بلند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار شایسته کاملا مستحق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن مشتری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهاجم زمینی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالاترین احترام بالاترین احترامات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشترین احترام

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره سیاسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب سخت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر ترجیح دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم معقول

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درجه ای از عدم اطمینان درجه ای از عدم قطعیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توافق جمعی توافق به اتفاق آرا توافق نظر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تاخیر انداختن تصمیم گیری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور همگانی باور متداول باور رایج

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختلافاتی وجود داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد حساس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد عاقل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزرده خاطر پریشان حال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عضو کوچک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر عمده ای داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل مستقیم دلیل عمده دلیل اصلی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن نمره نمره گرفتن gaining good marks in the end of year exam گرفتن نمرات خوب در امتحانات آخر سال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جرأت از دست دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع دل گرم کننده شروع امیدوار کننده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع دلسرد کننده شروع نا امید کننده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع زود هنگام

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع دیر هنگام

پیشنهاد
٠

کلید زدن آغاز پایان ( چیزی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( چند قدمی را ) بالا پایین کردن /رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام های بسیار بلند ( ی ) برداشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام های بسیار بلند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم های متزلزل گام های لرزان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سر رفتن با کله رفتن عجله کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایرةالمعارف زتده دایرةالمعارف متحرک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون هدف گشت زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم زنی تفریحی تفریح کنان قدم زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانبر زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امید است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادیده گرفتن واقعیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی اشتها آور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی اشتها آور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی تازگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طعم اکتسابی ( طعمی که به مرور زمان از آن خوشمان می آید )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی گند غیر قابل تحمل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دود غلیظ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این یک ضرورت است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عطر خاص عطر مخصوص بوی خوش مخصوص the distinctive aroma of the local dishes and the smell of fresh coffee wafting across the square from the small ca ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگهای چرک تاب رنگهای ملایم رنگ مغلوب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نام کسی را لکه دار کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی رمق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نور بی رمق تابش بی رمق the fain glow of dawn was viable on the horizon نور بی رمق سپیده دم در افق قابل رویت بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه نورانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

صحبت کوچولو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد لاغر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد چاق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکان دور افتاده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای دور جای پرت she is always traveling to far - off places او همیشه در حال مسافرت به جاهای دور است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا دور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در فاصله چند قدمی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای مهیب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای ماشین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای خراشیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای خش خش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای ترق تروق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای تالاپ ( خفیف )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( صدای ) چک چک باران

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای ( شر شر ) جریان آب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد زوزه میکشید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکوت ترسناک سکوت وحشتناک

پیشنهاد
٠

آینده ی بسیار خوبی در پیش داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بین رفتن محصولات کشاورزی ضایع شدن محصولات کشاورزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلودگی دریا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

وضعیت وحشتناک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف در حال گسترش شکاف رو به افزایش شکاف گسترده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناطق محروم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدمه جبران ناپذیر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرابی محصولات کشاورزی از بین رفتن محصولات کشاورزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منابع آبزی ذخایر آبزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه نا آرام

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ ناخواسته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروهای مسلح

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتش بس اعلام کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلطان مواد مخدر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتش گشودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار آسان کار راحت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

صلح به ارمغان آوردن

پیشنهاد
٠

پول ریختن پای چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول صرف کردن بابت ( چیزی ) she spends a lot of money on traveling او یه عالمه پول بابت مسافرت ( کردن ) صرف می کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگزار کردن گفتگوها the government hold talks with all interested parties to try to end the strike. حکومت گفتگوهایی باتمام گروه های ذینفع جهت پایا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شغل رده بالا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش تفصیلی گزارش همراه با جزییات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقابله با جرم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات تروریستی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانونی عمل کردن در چهارچوب قانون عمل کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل متقاعد کننده آوردن دلیل قانع کننده ای آوردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیزیکدانان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش کشیدن ( بحث )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن به مسئله ( بطور مختصر ) اشاره کردن به مسئله

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره پیشتاز چهره سرشناس

پیشنهاد
٠

کمک چشمگیر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن تو یه کاری رفتن تو یه کسب کاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرصت محدود فرصت کم بازه زمانی محدود/کوتاه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانا آگاه فرزانه مطلع با دانش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهدید حیاتی تهدید جانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیم مقابل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشی گرفتن ( در مسابقه )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رکورد دار جهانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثبت کردن رکورد جدید جهانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکستن رکورد جهانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف غایی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضع شفاف موضع روشن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باران شدید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل اینکه به نظر میرسه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آفتاب گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موسیقی شاد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت حاکم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو آمدن بهبود پیدا کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبعیت کردن

پیشنهاد
٠

به چیزی عادت داشتن/کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم دست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سر ماجرایی ) نقش بازی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده ی نرخها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاز دادن ( اتومبیل در حالت خلاص )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آج لاستیک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آج لاستیک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر راه به کسی سر زدن

پیشنهاد
٠

شوراندن کسی علیه کسی دیگر she is turning people against the boss اون داره افراد را علیه رییس می شوراند.

پیشنهاد
١

شوراندن کسی علیه کسی دیگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افکار منفی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس بد داشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دری وری گفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی چاک و دهن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر ( یه صحبتی را ) باز کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه صندلی بردار بیار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موشک انداز ( دستی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشش بازار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باختن به باخت دادن به he lost out to his brother in the finals of tennis tournament او در فینال تورنومنت تنیس به برادرش باخت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز بازدید عموم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعظیم کردن به سر تسلیم/ تعظیم فرود آوردن به

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

از دستور خارج کردن از دستور کار خارج کردن از گزینه ها خارج کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی نصیب گذاشتن who feels life is passing them by چه کسی احساس میکنه زندگی آنها را بی نصیب گذاشته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بالای منبر رفتن پر گویی کردن روضه خواندن

پیشنهاد
١

گیر دادن به کسی برای چیزی the director gave him a ticking off for arriving late at the meeting مدیر به او برای دیر رسیدن گیر داد the boss gave the ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبض آب

پیشنهاد
٠

دنبال کاهای کسی دویدن کارای زیادی برای کسی انجام دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طرف شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه جدایی طلب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگینی خرد کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر قیمتی شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات ممکن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داروی لاغری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاغری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن و ایستادن رسیدن و ایستادن could you just draw up in front of the garage, and I'll put the boxes in the boot میتونی فقط بری وایستی جلوی گاراژ و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرارت کم شعله کم we'll have to keep the sauce on a very low heat ما باید سس را روی حرارت /شعله خیلی کم قرار دهیم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

رقابت حذفی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

لاغر ماندن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

keep sth from sb چیزی را از کسی مخفی /پنهان کردن you are keeping something from me. aren't you

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی رو هم ریختن we were all very shocked when Emily left her husband and ran up with her boss ما همگی شوکه شدیم وقتی Emily شوهرش را ترک کرد و با ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تن در دادن تن دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات خانوادگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل کوچک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به تدریج رو به افول رفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم گذاشتن برای در ( چیزی ) کوتاهی کردن زدن از ( چیزی ) we mustn't skimp on the food and drink for the party. we don't want our friends to think we ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش افتادن جلو افتادن سر آمد شدن سر شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسته گریخته خواندن ( کتاب ) I haven't read the book in detail. I just dipped into it من کتاب را با جزییات نخوانده ام. من فقط آن را جسته گریخته خوان ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بچه درس خوان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواستار شدن خواهان شدن طلبیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالا خواه کسی درآمدن بالای کسی در آمدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهفته بودن در نهفته است در it's about time you realised that the secret of success lies in taking positive action وقتشه میفهمیدی که رمز موفقیت در ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثل قارچ سبز شدن ناگهان ظاهر شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات کوچک مشکلات ناچیز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

برگه امتحانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برق گرفتگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه وحشتناک تجربه دردناک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ نفتی چراغ گردسوز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درب را روی خود بستن در ب را روی خو قفل کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو جعبه خودش گذاشتن تو کیف خودش گذاشتن تو کیسه خودش گذاشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بچسب بهش ( ولش نکن )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم این ور إون ور زدن/خوردن محکم این طرف اون طرف زدن / خوردن my suitcase got a bit bashed about on the plane چمدان من کمی در هواپیما محکم این ور او ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیکار دراز کشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلند شدن از زمین

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سر ( کسی ) انداختن از سر ( کسی ) بیرون کردن I think I've managed to turn him off the idea of building a model railway track in the back garden فکر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جیم شدن جیم زدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( چیزها ) سر جای خود قرار گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا آشفته در هرج و مرج کامل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل را به دست گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چالش بزرگ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار بزرگ کار دشوار وظیفه دشوار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهرت فوق العاده شهرت زیاد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حریف قدرتمند حریف سخت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزئیات فراوان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلاصه جامع

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنس اصل کالای اورجینال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلید آپارتمان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین دما

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت پایه قیمت ثابت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه لغات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

داده ورزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگر گیاهی همبرگر گیاهی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکنولوژی هراس ( کسی که از بکارگیری یا ارتباط با نوعی تکنولوژی میترسد مثل کسی که از کار با کامپیوتر یا کسی که در استفاده از پله برقی هراس دارد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک چرخ یک چرخه ( وسیله ای دارای زین و رکاب و فقط یک چرخ که برای حرکات نمایشی استفاده میشود. )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به سن و سال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربوط به استرس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرشار از کلسیم غنی از کلسیم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غنی از فیبر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون افزودنی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی استرس بدون استرس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی نه رأی منفی ( بصورت جمع no votes ) آرای مخالف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی آری ( بصورت جمع yes votes ) آرای موافق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوال اساسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

VAT : value - added tax مالیات بر ارزش افزوده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را سرکار گذاشتن اسگل کردن کسی کسی را خر کردن دست انداختن کسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرافی کردن حرفای الکی زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا حرفهایی از این قبیل یا حرفهایی از این دست

پیشنهاد
٠

چیزی از این قبیل چیزی از این دست

پیشنهاد
٠

یه چیزی دور و برِ یه چیزی حول و حوشِ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل سخنرانی تالار سخنرانی اتاق سخنرانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جمله خودم

پیشنهاد
٠

شنیدم ناراحت شدی از چیزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد اهانت ندارم

پیشنهاد
٠

به زیباترین شکل ممکن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارها چندین بار چندین دفعه چند دفغه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی تنها شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که همه چیز مشخص است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارها را مرتب کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه چیز دیگه اینکه دوما /ثانیا بعلاوه ( اینکه )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دلیل چیزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوه غیر رسمی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنوان فصل

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره مختصری کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از حد نرمال خارج شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختلاف مذهبی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سو با

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش عمده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر منفی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

موافق با موافق بودن با توافق نظر داشتن با

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

swear words کلمات رکیک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهانه کامل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمیته تحقیق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهانه ضعیف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل و مدرک محکم ( دال بر عدم حضور در صحنه جرم ) the police questioned her about the murder, but she had a cast - iron alibi ; she had spent the who ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کافیه کافی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینو دیگه نداشتیم این دیگه قابل قبول نیست look, this is just not on. you promised to be here by two o'clock and it's almost three اینو دیگه نداشتیم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم پیش بینی شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزینه ای نداشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این احتمال هست احتمالش هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق هست دیگه می افته. اتفاقِ می افته.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه زوری داره چقد زور داره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم مبهم مفهوم غامض

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم مشکل ساز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت مشکل ساز شرایط مشکل ساز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه مشکل ساز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم بسیار بزرگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام اصلی قدم اصلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام رو به عقب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم بزرگ گام بزرگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عطر ماندگار عطر با ماندگاری بالا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جر و بحث طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث های طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذاکرات طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فشار بی امان فشار غیر قابل تحمل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتهامات دائمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایعات بی وقفه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات دائمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرفه های مداوم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لذت زودگذر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس گذرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر ناپایدار اثر گذرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاخیر طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذاکرات طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحثهای طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیقات طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روند طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لحظه کوتاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدار کوتاه بازدید کوتاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگاه گذرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک ثانیه ( sec کوتاه شده ی second است )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک لحظه ( mo کوتاه شده moment است )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان کافی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذخایر نفت و گاز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طراحی کاربر پسند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریان خون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیماری گوارشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مته الماسه مته دیوار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر پیچ گوشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چسب چوب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلمستان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنتور برق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخم و زیلی جراحت و کبودی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمله حاد ( بیماری )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح های بیمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط حاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وفور ارزانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متمایز از بقیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی رقیب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از رکود ( اقتصادی ) خارج شدن بیرون آمدن از رکود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وارد رکود ( اقتصادی ) شدن به رکود رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اقتصاد بیمار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارز واحد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه های دلگرم کننده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شهادت دروغ دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تایید کردن حکم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حکم را لغو کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخریب محیط زیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهداف کلیدی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازمانهای دولتی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیازهای انسان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارایی های مادی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابری درآمد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوح سنگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاست مرجوع کردن ( کالا )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال فوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد یک حساب کاربری درست کردن حساب کاربری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارنامه ( حرفه ای، شغلی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت الفظی : بدبین ها ( افراد ) بدبین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : جوانه ی سبز استعاره از اولین نشانه های رشد یا بهبود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جو بی اعتمادی

پیشنهاد
٠

دنبال چیز غیر معمولی گشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرار کردن از شلوغی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه حمل با جرثیل ( یدک کش )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمره ی منفی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رانندگی کردن تحت تاثیر مواد مخدر رانندگی در حالت نعشه گی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کرده ی خود در عذاب بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محصول زمان خود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلو تر از زمان خود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز لباس پوشیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر بچه دختر کوچولو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست راستین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب حراج خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه زمانی فشرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیروی جدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاری کردن یه کاری کردن the children are very quiet. I wonder what they're getting up to بچه ها خیلی ساکت هستند. نمیدونم دارن چه کار میکنند. what h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باران ( های ) پراکنده

پیشنهاد
٠

زیادی سخت گرفتن زیادی سخت کردن

پیشنهاد
٢

همه اینها درست همه اینها ( که گفتی ) درست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وسیله نقلیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اون موقع ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قبل از آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرعت ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوله رد شدن گوله گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثروت بعد از مرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباسهای تیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممکنه که ممکن است که it is probabale that the next government will chang the tax laws ممکن است که دولت بعدی قوانین مالیات را تغییر دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلوم نیست که بعید است که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بواسطه فقدان به دلیل کمبود she could not concentrate through lack of sleep او به دلیل کمبود خواب نمی توانست تمرکز کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جایگزینی نداشتن جز اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چاره ای نداشتن جز اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از فاصله ی دور از دور I saw you in the distance yesterday من شما را از دور دیدم دیروز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا اون زمان تا اون وقت تا اون وقت که تا اون وقتی که تا قبل این که تا قبل از اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصر کامپیوتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصر حجر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوران سنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصر یخبندان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو یه گوشه گیر افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بد گمانی داشتن در مورد چیزی I have my doubts about this plan من بد گمانی های خودم را درباره این طرح دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

له یا علیه موافق یا مخالف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نظر من به عقل من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روند پیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشته کوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نظرم می رسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این هفته ای که گذشت نه هفته قبل این هفته ای که گذشت نه هفته ی قبل از اون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

She's well awawre of the problem او به خوبی از مشکل آگاه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تحت بازداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آب، آب معدنی ) بدون گاز یا گازدار؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرمنده باعث شرمندگیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( لباس ) تیپ خاص زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه خود را رفتن

پیشنهاد
٠

در حال فروپاشی بودن زهوارش داره در میره

پیشنهاد
١

در دام چیزی افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت گرفتن کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت چونه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دوران سخت ( بی پولی ) افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت و خسته کننده I am finding it really really hard going فهمیدم اون واقعا سخت و خسته کننده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوش از سر کسی بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نیمه شب تو نصف شب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرنوشتی بدتر از مرگ بدترین چیزی که میتونه اتفاق بیفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جون به لب شدن

پیشنهاد
٠

از ترس چیزی جون کسی در آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جون و تن خود را به خطر انداختن تن و جون خود را به خطر انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی همراه با بخت واقبال داشتن

پیشنهاد
٠

تباه کردن زندگی کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضربه زدن به قلب ( چیزی ) it aims to strike at the heart of freedom and democracy هدف آن ضربه زدن به قلب آزادی و دموکراسی است.

پیشنهاد
٠

توانایی شمردن با انگشتان یک دست ( کنایه از تعداد خیلی کم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت سرپرستی کسی نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی بلند دست زدن. برای کسی کف بلند زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حدس زدن نداره - معلومه - مشخصه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشگل نبودن زیبا نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون زحمت بدون ناراحتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

او همیشه همین طوری است. اون همین جوری است.

پیشنهاد
٢

لنگ یک قرون دو زار نبودن ( کنایه از پولدار بودن ) bob در این عبارت به معنی سکه یک شلینگی است. let's ask Mr Ross for a donation to the club. He's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A: Did you enjoy the party last night? B: Not half! A:دیشب از مهمونی لذت بردی؟ B: نه یه کم /نه یه ذره /نه نصفه نیمه ( خیلی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگه یه شانس نصفه نیه دست بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشه راه راه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

our competitors won an award this week. we're really going to have to raise our game رقبای ما این هفته جایزه گرفتند. ما واقعا باید سخت تر کار کنیم. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

well, I think anyone who mugs someone should go to prison, full stop. خوب، من فکر میکنم کسی که یه نفر را خِفت میکنه بایستی بره زندان، نقطه تمام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فقط با یه مبلغ ناچیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کولاک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو تا بدشانسی در یک زمان دو تا بد شانسی پشت بند هم

پیشنهاد
٠

سکه یه پول شدن ضایع شدن خیط شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست برتر داشتن دست برتر بودن موقعیت برتر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو فرم بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساز مخالف تحت الفظی:نُت ناموزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنها صدا تنها the only person with a specific opinion

پیشنهاد
٢

یک صدا بودن ( در برابر عموم مردم ) ی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک صدا بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ولم کن بابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

منصفانه است ( قبول )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قضیه پیچیده تر شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی هست فرقش چیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فقط همینو کم داشتیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب شد خلاص شدیم خوب شد راحت شدیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوتی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلاش برای رسیدن به بالا بالاها

پیشنهاد
٣

تن به کار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زمینه سازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرکت هوشمندانه حرکت عاقلانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک دنیا تفاوت تفاوت خیلی زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل تصور ترین رویاها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درگیریهای خونین رویارویی های خونین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گفتگوهای طولانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت الفظی؛ اگر و این یه اگر بزرگه اگر، شایدم نشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بها ندادن بها ندادن به چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوش از سر کسی رفتن / بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز گند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رای افراد مسن تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقلب در انتخابات دستکاری انتخابات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنده شدن با اختلاف بسیار زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشمن شماره یک جامعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزان و خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با صرفه جو یی زندگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گوشمالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ید طولا ی قانون دست بلند قانون دست توانمند قانون چنگال قانون کنایه از پلیس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگ اراده ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فرانسه ) بهترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بند آمدن زبان قاصر بودن زبان از بیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستاتو آلوده نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امیدهای زیادی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه نفس گیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار نفس گیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار تیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حرکت هوشمندانه حرکت نبوغ آمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهریه های نجومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعداد معدود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلبه بر موانع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدگی کردن به مشکل

پیشنهاد
٠

چیزی زیر لب زمزمه کردن زیر لب چیزی گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضای کافی

پیشنهاد
٢

کمک مهم وچشمگیری کردن کمک بزرگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذشته ی نه چندان دور

پیشنهاد
٠

آینده نه چندان دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چهره ی بی احساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر خشن ظاهر عبوس

پیشنهاد
٢

شرایط تخفیف دهنده مجازات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

امداد رسانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متوقف نشدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیعانه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجوز دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زنجیره وقایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حال و هوای جشنواره حال و هوای جشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیدن عکس العمل ( کسی یا چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جا گرفتن برای نشستن جارفتن it's very crowded in this cafe. you grab a seat and i'll get our drink این کافه خیلی شلوغه تو برو جا بگیر من نوشیدنی های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

going by the weather forecast, there'll be snow tomorrow طبق پیش بینی هواشناسی فردا برف می بارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریزه خواری کردن - ناخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاز دادن ( وقتی خودرو در حالت خلاص است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشک تو چشم جمع شدن؛ I could see her eyes misting over. می تونستم ببینم داره اشک تو چشماش جمع میشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چپیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دزدکی بیرون رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مخمصه افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوچک تر کردن ( اندازه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

the TV series about his pottery pushed up the value of her work سریال تلویزیونی درباره سفالگری او ارزش کار او را بالا برد بالا بردن بردن بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قرار داشتن در بینِ قرار گرفتن در بینِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقسیم بندی کردن به گروه های کوچکتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوا کردن جدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد دوم داشتن کاربرد دیگر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علیه ( کسی ) در آمدن علیه ( کسی ) شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه داشتن در

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حال و هوا عوض کردن حال و هوا عوض شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پدر در آوردن!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو قوطی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وِلو بودن - افتاده بودن there were books lying around everywhere in the room کتابها همه جای اتاق وِلو بودند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلاش برای به درد سر انداختن کسی چوب لای چرخ کسی انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

A : I am tired B : well, if you will go to bed so late, I'm not surprised. A : من خسته ام. B : خوب، وقتی اینقدر دیر میری به رخت خواب تعجبی نمیکنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر بار رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کلک کاری را کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو گوش ( کسی ) فرو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو گوش کسی فرو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به توفیق دست پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر بدترین حالت تو بدترین شرایط پیش بیاد

پیشنهاد
٤

بالا سر کسی وایستادن بالا سر کسی ایستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه ها را به سمت خود جلب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب خردی راه - اعصاب خردی ترافیک؛

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : یه تبر برای تیز کردن داشتن معنی معادل : غرض داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرس و جو کردن

پیشنهاد
٣

در گرما گرم اون لحظات ( که فرد بدون فکر است چون عصبانی یا هیجان زده ست )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همه جا را گشتن تا پیدا کردن

پیشنهاد
١

( برای انجام کاری ) تا ته دنیا رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون جا همون زمان - همون جا بعدش - همون جا بعد