پیشنهادهای محمد عزیزی (١,١٧٧)
مناطق محروم
صدمه جبران ناپذیر
خرابی محصولات کشاورزی از بین رفتن محصولات کشاورزی
منابع آبزی ذخایر آبزی
منطقه نا آرام
جنگ ناخواسته
نیروهای مسلح
آتش بس اعلام کردن
سلطان مواد مخدر
آتش گشودن
کار آسان کار راحت
صلح به ارمغان آوردن
پول ریختن پای چیزی
پول صرف کردن بابت ( چیزی ) she spends a lot of money on traveling او یه عالمه پول بابت مسافرت ( کردن ) صرف می کند.
برگزار کردن گفتگوها the government hold talks with all interested parties to try to end the strike. حکومت گفتگوهایی باتمام گروه های ذینفع جهت پایا ...
شغل رده بالا
گزارش تفصیلی گزارش همراه با جزییات
مقابله با جرم
اقدامات تروریستی
قانونی عمل کردن در چهارچوب قانون عمل کردن
دلیل متقاعد کننده آوردن دلیل قانع کننده ای آوردن
فیزیکدانان
پیش کشیدن ( بحث )
پرداختن به مسئله ( بطور مختصر ) اشاره کردن به مسئله
چهره پیشتاز چهره سرشناس
کمک چشمگیر
رفتن تو یه کاری رفتن تو یه کسب کاری
فرصت محدود فرصت کم بازه زمانی محدود/کوتاه
دانا آگاه فرزانه مطلع با دانش
تهدید حیاتی تهدید جانی
تیم مقابل
پیشی گرفتن ( در مسابقه )
رکورد دار جهانی
ثبت کردن رکورد جدید جهانی
شکستن رکورد جهانی
هدف غایی
موضع شفاف موضع روشن
باران شدید
مثل اینکه به نظر میرسه
آفتاب گرفتن
موسیقی شاد
قدرت حاکم
رو آمدن بهبود پیدا کردن
تبعیت کردن
به چیزی عادت داشتن/کردن
هم دست
( سر ماجرایی ) نقش بازی کردن
محدوده ی نرخها
گاز دادن ( اتومبیل در حالت خلاص )
آج لاستیک