پیشنهادهای برکه (١٥٧)
دیولاخ : سرزمین دیوان ؛ لاخ پسوند مکان است ( در معنای کثرت ) ؛مانند سنگلاخ
شعر تعلیمی: شعری که گوینده وسراینده ی آن قصد تعلیم و آموزش دارد. این گونه شعر از گسترده ترینر و دامنه دار ترینر اقسام شعر در ادبیات فارسی است. و اس ...
حالیا : اینک ، قید زمان
سیاست در فرهنگ روزگار ما واژه ای است در تعریف روشهای کسب قدرت و حفظ قدرت .
گدوک : گردنه ی گدوک نام منطقه و گردنه ای در جنوب استان مازندران و شمال شرق استان تهران است که جاده شهرستان سوادکوه به شهرستان فیروزکوه از آن می گذرد. ...
قضا :اراده ی خداوند
مرحبا : به فتح اول و سکون دوم در تلفظ زبان فارسی برای آفرین و خوش آمد از زبان عربی گرفته شده و مرحبا در زبان عربی مفعول مطلق است که فعل و متعلق آن به ...
طایر دولت:پرنده ی اقبال، همای بخت طایر دولت اگر باز گذاری بکند یار باز آید و با وصل قراری بکند غزل 189 خواجه شمس الدینی محمد حافظ
کنایه است در معنای آرامش موقتی و ظاهری، ( موذی )
عطر افشان شاهد مثال از دیوان لسان الغیب ( حافظ شیرازی ) مگر تو شانه زدی زلف عنبر افشان را که باد غالیه سا گشت و خاک عنبر بوست
اصطلاحی کنایه ای ، برای بیان حال شخص تنبل. یعنی از فرط تنبلی از چهارشنبه ، تعطیلی آخر هفته را آغاز می کند.
کلماتی که املای یکسانی دارند ، اما به لحاظ تلفظ و معنی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. مثال: قُمری ، قَمَری حَسَن ، حُسن شِکر ، شُکر
برخی از واژه ها در زبان فارسی به دو صورت تلفظ می شوند که هر دو صورت صحیح است . به این قبیل کلمات دو تلفظی می گویند. مثال: باغِبان، باغبان اُستْوار، ...
قلندران : به فتح اول و دوم و سکون سوم و فتح چهارم وارستگان جهان
کنایه است در معنای راز دار کسی بودن ، حفظ کننده ی اسرار دیگری . راز کسی را محفوظ کردن.
کنایه است از شخص درشت هیکل و قوی و بد قواره که کمتر کسی حریف او می شود.
کنایه است از شخص و آدمی که احساسات و عواطف جوشانی دارد. آدمی که احساس بر عقلش غلبه دارد . انسانی که زود به هیجان می آید .
هنر نمایی ، کار شگرف ، مرکب از کار ستان پسوند مکان
به کسر اول کریمیان نویسندگان ؛ مقصود دو فرشته ی چپ و راست است که خداوند بر آدم گماشته تا نیکی ها و بدیها ی اورا برای الزام و اتمام حجت بنویسند. رجوع ...
طوطی طبع : طوطی سخنگوی قریحه ، تشبیه صریح
در جمله کلمه یا کلماتی پیوسته ویا نزدیک هم آورده می شود که در حرف روی شبیه هم هستند . مثل رفیق شفیق ، جفایی و قفایی
اسلوب معادله یا مدعا مثل : در یک بیت شعر هر دو مصرع مطلب واحدی را بیان می کنند و برای فهم راحت تر کلام یک مصرع مثال است برای مفهوم و معنای مصرع دیگر ...
گذرنده : صفت فاعلی است
این واژه کنایه محسوب می شود در معنای مقدار بسیار ناچیز و اندک.
مرغ همایون: پرنده ی خجسته و مقصود هماست ، که در فرهنگ گذشته معتقد بودند بر سر هر کس سایه گسترد سبب ساز نیک بختی و خوش یمنی گردد. دولت از مرغ همایون ...
از خر بگو :ضرب المثل ؛معنای کنایی دارد. به صورت غیر مستقیم و کنایی پیگیر منفعت خود بودن. در گذشته پیر مردی با همسرش در خلوت صحبت کردند برای ازدواج ...
وا گذار ی مسئولیت و یا انجام کار خود به شخص دیگری مطابق با شرایط و اختیاراتی که میزان ، حدود و شرح آن در وکالتنامه قید می شود.
آغوش گشادن :پذیرا شدن ، استقبال کردن
زبان بسته ترکیبی است کنایی که به مظلومیت یک فرد یا کودک معصوم و نابالغ و یا فردی که مورد ظلم و ستمی قرار گرفته ، اشاره دارد . این واژه در محاوره ی عم ...
کار و بار : شغل و پیشه
پری وش: صفت مرکب از اسم و پسوند وش ( مفید مشابهت )
صفت بن مضارع خوش نویس این ترکیب صفت فاعلی است ،
کنایه است از محترم ، متشخص و فهمیده و گاهی به منظور طنز و تمسخر برای بیان اعتراض گفته می شود . مثال : ( آدم حسابی این چه حرفی بود زدی!؟! )
شیر دل :ترکیب وصفی مغلوب ؛ کنایه از شجاعت و دلیری سر نترس داشتن ، پر شهامت
ترکیبی کنایی و عامیانه به معنای مهیا و آماده یانجام کاری شدن.
عراق عجم شامل نواحی مرکزی ایران یعنی ری ، اراک، قم، اصفهانو شیراز بوده است.
حیرت در اصطلاح عرفان غرق شدن یا استغراق در جمال معشوق است. غایت معرفت و شناخت حیرت است . تماشای جمال معشوق سیری نا پذیر است .
حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس است به گونه ای که با ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید و سبب زیبایی شود. حس آمیزی با استفاده از حواس پنجگانه ی آد ...
به کلماتی می گویند که به یک صورت تلفِّظ و خوانده می شوند اما شکل نوشتاری آنها کاملا با هم متفاوت است. تلفظ آنها یکی است ولی املا و معنی آنها فرق دار ...
وصی کلمه ایست کلیدی در فهم و درک مذهب شیعه.
اغراق :صفتی را در فردی یا پدیده ای بیش از حد بزرگ نمایی کردن که در عالم واقعی میسر و ممکن نباشد.
نگارنده : صفت فاعلی در معنای نقش کننده
جنگ فرسایشی یک راهبرد نظامی است از سمت دشمن یا مهاجم و متخاصم برای فروپاشی کامل و تضعیف شدید رقیب با تلفات مستمر و تضعیف نیروی نظامی تا کسب پیروزی . ...
ترکیبی کنایی در معنای آشکار و بر ملا شدن راز کسی
از صنایع ادبی فارسی ، کنایه با دو معنای دور و نزدیک معنی نزدیک:کسی که جومی فروشد وانمود می کند که گندم می فروشد معنی دور: آدم مکار وحیله گر.
اسم مفعول از کحل بفتح اول به معنای سرمه کشیدن و بضم اول به معنای سرمه
گواهی و آگاهی دادن در مورد یک حادثه توسط کسانی که نسبت به آن اتفاق آگاهی دارند، دادن شهادت برای شاهدان مسئولیت قضایی در پی خواهد داشت و شاهدان باید د ...
ترکیب کنایی است. کنایه از ضعیف و خسته شدن.
در ادبیات امروز معنای کنایی دارد به معنای اتفاقی که سریع ناگهانی رخ می دهد مثال : زد و ما بردیم
عیاری : به فتح اول و تشدید دوم اسم مصدر به معنای عیار بودن به معنی زیرک و چالاک و جوانمرد و شجاع . عیاران یا جوانمردان مردمی جلد ( به فتح اول و سکون ...