پیشنهاد‌های سید علیرضا سید خلیلی (٢٧)

بازدید
٧٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب زیرکاهانه. زیرکی و زیر آبی حرکت زدن. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

خلاف جهت رود حرکت کردن. ناهماهنگ بود.

پیشنهاد
١

خوب و بد رو با هم از دست دادن. تر و خشک رو با هم سوروندن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از . . . استفاده کن/ لذتش ببر. بفرمائید. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسارت. زبان تند و هتاکانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم بد قلق/تفلون/نچسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Hold sb in contempt : یعنی کسی رو تحقیر کردن

پیشنهاد
١

با یک کاری حال کردن/لذت بردن Take delight in sth از یه چیزی خوشحال شدن و لذت بردن.

پیشنهاد
١

به معنای خودمونی و غیر رسمی در زبان فارسی یعنی آدم فروشی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بطور کلی. جمعا. روی هم رفته. اکثرا و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اغلب اوقات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آخِر کار پایان چیزی بعضیا In the end رو با At the end اشتباه میگیرن. In the end برای سرانجام یک قضیه بکار میره. درحالی که At the end برای انتها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Assume یعنی حدس زدن، فکر کردن بد نیست بدونیم که وقتی این کلمه با کلماتی همچون Leadership و Responsibility همراه باشه، معنی به عهده گرفتن رهبری و ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یعنی مشکل. ایراد. حتی یعنی بدی تنها بدی این مداد این هستش که. . . در کانتکست ببینیم: The only drawback of the car is its gear lever. تنها عیب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to work very hard for a long period of time دفنیشن لانگمن معنی : سخت کار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مایه ی افتخار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از این به بعد یک جمله ی جایگزین هم بلد باشید خوبه: From now on

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به سمت جلو به بعد مثلا: From now onward =From now on از این به بعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود این کلمه یعنی بالاترین حد حالا حد چیزی؟ مثلا: The utmost importance of sth The utmost care of sth The utmost respect به ترتیب یعنی بالاتری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکدل و یک جهت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به هر حال. در هر صورت. مثلا ما در فارسی میگیم: چه حالم خوب باشه چه بد، نگاهم به خداست . در انگلیسی بخوایم یک مثال خوب داشته باشیم: Whether I'm ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی این کلمه بستگی به جمله و متن داره. به طور کلی به معنای اصلی، اساسی و بنیادی است . برای مثال: I'm an integral part of the team من عضو اصلی این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این کلمه دو تا الگو داره: یکی: On sb's behalf و یکی هم: On behalf of sb برای مثال: I will do the assignment on your behalf. بجای تو این تکلیف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

الگو هاش اینه: On behalf of somebody On sb's behalf برای مثال: I will do the assignment on your behalf به جای تو در این امتحان شرکت میکنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

PA مخفف Personal assistant هست به معنای دستیار شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از کاری استعفا دادن و ( به کارفرما ) اطلاع دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یادداشت برداری کردن صورت جلسه کردن