پیشنهادهای دکتر عزت دوست (٨٢)
Throw a sprat to catch a mackerel. سنگ مفت گنجشک مفت
a fox in the henhouse کبکش خروس میخونه
کلوخ انداز را پاداش سنگ است
Beware of Greeks bearing gifts سرم بشکن و گردو تو دامنم نریز
. It's like throwing pearls before swine دوغ و دوشاب تو این ملک یکی است.
Wishes don't wash dishes" / "Talk doesn't cook rice"
Lucks can secure doors, but they can't secure tongues. در دروازه را میشه بست ، اما دهن مردم نه.
نام تجاری یونیلیت
دود از کنده بر می خیزد
سگ زرد برادر شغاله
سگ زرد برادر شغاله
شترسواری دولا دولا ندارد
شتر دیدی ندیدی
تو یک مسیر ( خط فکری ) هستیم ، هم نظریم
بسیاری از حقایق واقعی ممکن است در قالب شوخی یا طنز بیان شوند
آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. معادل انگلیسی آن می شود: A clear conscience fears no accusation .
"You're not a big deal. " "You're nothing to write home about. "
آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
خانواده ای موفق و شکوفا/ خانواده ای پویا و پیشرفته
کسب و کاری پررونق و موفق/ تجارت شکوفا و پررونق
منجر شدن مثلاً در: Small misunderstanding can snowball into major issues
Wealth befits elegance دارندگی و برازندگی
( برخلاف انتظار ) قابل قبوله
بدون هیچ دلیل خاصی
Without any ado بدون هیچ مقدمه ای
عاقل می پرهیزد ، نادان می شتابد
پدر کسی را درآوردن Trump : European Union has been formed to screw the United States.
To laugh up one's sleeve نیز به همین معنی است
Many a pickle makes a mickle
مثال برای روشن شدن معنی واژه فوق: The strong smell of the insect repellent kept mosquitoes away during our camping trip فراری دهنده ، دورکننده
تابش خورشید، گرمای خورشید
بانک باز پرداخت کننده
�قابل باز پرداخت � درست است.
بازپرداخت کننده
توافقنامه بازپرداخت
مقاوم و بادوام مثلاً در �Nike invincible �
رخداد مبارک
موهبت همراه با نفرین
خوشا به حالت
جهل مبارک
خوشا به حال آنان که در خانه تو ساکنند
مبارک باد بر او، مبارکش باشد
خداوند داور راستین است
روحش شاد
متوقف شده، و برای وسایل نقلیه مثل : a stalling car می شود: ماشینی که خاموش میکند
با خنده و شوخی از موضوعی رد شدن
اصطلاح "tear hair out over" به معنای "شدیداً ناامید و عصبانی شدن به دلیل" به عنوان مثال: "She was tearing her hair out over the deadlines at work. ...
گله کردن، شاکی بودن
وفاق