تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرستاده ویژه UN envoy = فرستاده ویژه سازمان ملل

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

زامبی جسم بیجانی که با روشهای جادویی جان می گیرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترجیع بند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

To take umbrage = به دل گرفتن مکدر شدن آزرده شدن رنجش ناراحت شدن دلخور شدن به کسی برخوردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به دل گرفتن مکدر شد ناراحت شدن دلخور شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To take umbrage

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی کسی یا وضعیتی یا موقعیتی دارای یک صفت فوق العاده و مطلوب هست گاهی بعنوان استعاره اون رو با یه صفت منفی مورد خطاب قرار میدهیم که البته منظورمون د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بصورت عامیانه گفته میشه فلانی اِندِ فلان مهارت است. این همان معنی دقیق oracle است . . . He is the oracle on یعنی اون حرف آخر رو می زنه و بهتر از اون ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. به کسی اطلاق میشه که در یک زمینه خاص دارای دانش یا تخصص یا مهارت اعجاب انگیزی است طوری که بهتر از اون پیدا نمیشه He is oracle on fine arts او خدای ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروریزی فروپاشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مناقشه مجادله

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

The Aha! moment جرقه ناگهانی در ذهن ( که معمولا فرد را به هیجان می آورد ) مانند لحظه ای که ارشمیدس فریاد زد "یافتم!"

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

افسانه های قومی و میتولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هر ننه قمری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ننه قمر Any schmo off the street can do it هر ننه قمری میتونه این کار رو انجام بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جار و جنجال و هیاهوی تبلیغاتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منازعه برای بدست آوردن چیزی !Dispute your right حقت رو بگیر!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ازبر کردن حفظ کردن مطلب بدون درک یا فهمیدن مفهوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طفره رفتن پیچاندن کلام دوپهلو حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسخره همراه با مسخره بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ننگ خفّت بی آبرویی بی حرمتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدح و ثنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح در زمان مخاطره یا احساس ناامنی بکار می رود و این معانی را دارد: - خود را جمع و جور کردن - زرت و پرت زیادی نکردن - محتاطانه تر رفتار کردن

پیشنهاد
٣

!Don't try to rub me the wrong way = کفرم رو در نیار!

پیشنهاد
١

صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ملغمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آلت دست قرار گرفتن بعنوان آلت دست A person used as a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم ک*خل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نکته جالب در مورد livid این است که دارای دو معنی متضاد است که با توجه به مفهوم کلی جمله باید به آن پی برد. معانی livid: 1. رنگ پریده pale مثال . Her ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که نمیشه باهاش بحث کردو فوری عصبانی و پرخاشگر میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انشقاق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به وسوسه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجهاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Yes man

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جان کندن تا آخر برج