پیشنهادهای philosopher (٣٥)
واقعیتِ بَحت
بِما هو
گزینهٔ روی میز گزینهٔ جاری و مرتبط
در معنای وصفی: شسته ورُفته - از آب درآمده
نمونه ( یا مثال ) عملی
مجذوبِ چیزی شدن تحت تأثیر چیزی قرار گرفتن
چیزی از جنسِ
ملوّث نشده آلوده نشده
قرائت کردن
بُرهه
حافظهٔ چندفقره ای: توانایی یادآوری و تجربهٔ مجدّد فقره ای از زندگی خودمان ( Tulving 1972 ) .
عیان کردن
علی الفرض
بحت
بنیادی
زبانِ عرفی
پر طمطراق
فاصله گرفتن از چیزی ( به منظورِ تأمل کردن در بارهٔ آن )
هجوم آوردن
از حیث از جهت
اکتناه نشدنی، غیرقابل اکتناه یعنی امری که به کُنه آن نمی توان دست یافت.
به مذاق . . . خوش آمدن
به مذاق . . . . خوش آمدن
سهل الوصول سهل المعامله
در منطق یا فلسفه: تقسیم ثُنائی به تقسیمی گفته می شود که بین نفی و اثبات است و حالت سومی ندارد. از این رو، جامع و مانع است.
بازآراستن، بازآرایی کردن
تطوّر
به نقل از وبستر: مطلقاً، کاملاً ( معمولاً به جهت تأکید استعمال می شود )
اختصاصی، نادر، مرموز
اصل مسلّم
به نحو حداکثری
ایجاب
فی الجمله
عامّه فهم کننده
علی الاصول