تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمن= مرد بد و سرسخت دشنه = چیزی که بد نهاده میشود هومن مرد خدایی اهریمن= مرد شیطانی دژخیم ( دشخیم ) = بدخیم دشنام= نام بد من در اسپایدر من و بَت من ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تصحیح توضیحات چندماه پیش در مقوله ترازو عرض میشود ز در پایان تراز همانطور که در مقوله پرواز عرض شد ظاهرا پسوند اسم ساز است مثل پرواز و آواز . ترا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز مفهومی تاسیسی به نظر میرسد ولی پسوند "ز" در کملات فراز و پرواز قابل بررسی است به نظر حرف اضافه باشه حرف ز در پایان کلمات دیگر ی هم مثل شیراز - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکمیل نظر قبلی بنده: نیلو = نیل ( نیلی در مفهوم آبی ) مصوت بلند "او" که پسوند مبالغه ساز است مثل بارو و شکمو و اخمو روی هم مفهومش میشود خیلی آبی یا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیس به معنای همانند و مانند است شکل که محسن نقدی می گویند مفهوم خودش را دارد ولی در این توضیحی که دادی همان معنی همانند را به آن داده ای مثلا: حبابی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

دنیا کلمه عربی است و صیغه مبالغه از دنی به مفهوم پست در مفاهیم دینی، دنیا را پست و آخرت را برتر میگویند دنیا یعنی خیلی پست😅 صیغه مبالغه مونث مثل صغر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کلمات پرستار و پرستش و سرپرست ریشه آنها پرست یعنی مراقبت است پرستار و پرستش رو که در پست قبلی توضیح دادم سر پرست هم یعنی کسی که در راس امور مراقب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

پادشاه یعنی مدافع بزرگ پاد و پد از یک خانواده یعنی دفع و مدافع و دفاع و مقاومت پادزهر یعنی مقاوم و مدافع در برابر زهر پاد و پد و پا از یک ریشه است پا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

پادشاه یعنی مدافع بزرگ پاد یعنی دفاع و مراقبت پادگان یعنی محل دفاع و مراقبت پادزهر یعنی مدافع ومقاوم در برابر زهر پاد و پَد ( مثل پدآفند ) از یک ریشه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک چیزی بگم شاید متعجب بشوید و همه دیس لایک کنید حوزه کلمه انگلیسی و همان house هست. اینو منم نمیدونستم ولی یک نفر معتبر بهم گفت . حوزه علمیه هم توسط ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر در مفهوم" شیر آب" من تصورم بود از شِیر در انگلیسی بوده ولی ظاهرا چون اولین شیر آبها در ایران سری مثل حیوان شیر داشته اون وسلی دیگه به شیر مسمی شد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پست من توضیحات خاندر قسمت مربوط به "آقا" اینجا اشتباهی پیس شده عذرخواهی می کنم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به کاربر محترم، پسوندهای "ور" و "وار" و "واره" با واژه های "بر" و "بار" و بُنواژه ی "بردن[باردن]" همگی از یک ریشه نیستند. در مورد بر و بار ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضمن عذرخواهی مصوت بلند" او " دربارو پسوند مبالغه ساز است یعنی خیلی بلند و خیلی بالا و مرتفع بار= بلند و بالا ر ک: بار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

من یعنی مرد و انسان مثلا هومن یعنی انسان خدایی یا مرد خدایی خدا پرستهو یعنی خدا مثل دراویش که میگن یاهو هوفر =هوبر= هو بر یعنی خداوند بالایی خدای آسم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عبارتی برنده یعنی کسی که جایگاه بالاتر را به دست آورده است ( بر شده، بالاتر شده )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الیته ژیان که جان هم از آن ماخوذ شده خود به معنای قدرت و زور هست همان جوان که میگوییم یعنی زور دار و قوی یا شیر ژیان یعنی شیر قوی پس جان و ژیان شاید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر میرسد برنده کلمه تاسیسی معاصر باشد و کسی که جایزه رو میبرد برنده ی جایزه اسم فاعل بردن بردن ریشه از بر و بار دارد بر یعنی بالا و بلندی برتر ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ببینید عزیزانی که مخالب بودند با نظر بنده توضیحی عرض شود اینکه: اصالتا جان از ژیان فارسی ماخوذ شده و معرب ژیان است خیلی از کلمات عربی ریشه از فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارش یعنی مرور کردن و گزار کردن گزار کردن هم از همان گذر کردن ماخوذ است و عبور کردن گزاردن امروز یعنی قراردادن و گذاشتن هم از همان معناست وقتی گزارش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارش و گذشتن به نظر از یک ریشه است ولی در فارسی کلمات گذشتن و عبور کردن با گزاردن و قراردادن با تغییر در ظاهر به صورت وضعی متفاوت لحاظ شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماجرا = ما جرا ( عربی ) ما= آنچه جرا ( فعل ) = از جَرَیَ و جاری یعنی گذشتن ماجرا= آنچه گذشت ماجرا - جریان - جاری - اجرا - مُجری - مَجرا و مجاری از ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکمیلی: برزو مصوت بلند در آخر کلمه پسوند قیدساز و شبیه ساز یا اسم ساز و . . . است مثل شکمو، چاقو ، بارو ، بازو و. . . برز از همان برزه گرفته شده که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فرانگیس = برانگیز = یعنی برانگیزاننده و دلربا برانگیختن یعنی بالا آوردن و تحریک نمودن احساسات بر = بالا و بلندا انگیز = انگیزه، انگیزش، انگیخته شدن ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیلوفر از دو بخش نیلو فر فر همان بر است یعنی بالا و بلندی و بلندا مثل فرنگیس که برانگیز بوده نیلو هم نیلی یعنی آبی مثل نیلگون در نتیجه نیلوفر یعنی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بعبارتی ترازو یعنی وسیله سنجش بین دو چیز ( کالا و پارسنگ ) ترا = بینابینی ارز= سنجش و مصوت بلند او پسوند فاعل ساز یا حالت ساز یا اسم ساز مثلا در چاق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عبارتی ترازو وسیله ای که بین دو چیز ( کالا و پارسنگ ) ارزش و سنجش فراهم میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر. ک جوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ر. ک جوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جان، جوان، جاندار، جانی ( اسم فاعل ) ، جنایت جنون ( صیغه مبالغه ) مجنون ( اسم مفعول ) جانور همه عربی از یک ریشه است ر. ک جوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جوان از جان و کسی که جون دار هست گرفته شده جوندار به معنی قوی اصل کلمه عربی هست جانی اسم فاعل: کسی که با جان مردم بازی می کند جنایت : تعرض پ به جان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

توجه: ابرو را نوشتم از بَر ماخوذ است چون بالای چشم است مجاز با علاقه محلی و توضیحات دیگر ولی در انگلیسی ابرو ayebrow ( ایبرُو ) که aye چشم و brow پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اصلاحیه در مورد فراز پایانی پدافند: "ند" در پایان کلمه پدافند یعنی وارد شونده و آینده ( اسم فاعل ) یعنی کسی یا چیزی که داره میاد ) مثل خواننده و نوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دمر منظور "در" بود سهو قلم شد دایره و دوران و دُور گفتم عربی و احتمالا از همان در ماخوذ شده و نسبت هم دارد چون دور و دُوران و دَوَران منظور گردیدن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعبارتی شاید ترازو یعنی وسیله سنجش بین دو چیز دو چیز را با هم مقایسه و هم وزن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در پست اینجانب ابتدا می خواستم بگویم مونث خان میشود خانم و مونث بیگ میشود بیگُم و مونث بَگ میشود بگُم در قدیم بعد از حمله مغولها خان بزرگ قبیله و بزر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اابته بر ریشه ی روزنه از روز اصرار هم ندارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعدا پنج دری یا پندری دیگه اسم خاص شده و اگر سه روزن هم داشته میگفتند پندری در ضمن روزن از همان روز و روشنایی گرفته شده است و روز از ؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشنه وسیله ی بد نهادن یا، سخت گونه منظور بود اگر چه ممکن است این تعبیر اشتباه باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دِش معنی سخت و بد میدهد دشمن = مرد بد و سرسخت دشوار = سخت گونه دشنام = بد نام دشنه= وسیله ای بد نهادن ( که البته این مفهوم دور از ذهن است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دشمن = دِش من دش = بدی هم حانواده دژ من = مرد - انسان دشمن = مرد بد دش مثل دشنام ( نام بد ) دشنه من مثل: اهریمن = مرد شیطان صفت هومن= مرد خدا صفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این سایت بعضا پستها را منتشر نمیکند یا ابتدا منتشر و بعد حذف میکند در مفهوم بار من ابتدا مطالب اصلی را نوشتم که منتشر شد و بعد توضیحات بعدی را ولی مط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تراز = ترا ارز ترا= بین ارز = سنجش تراز= تلفیق ترا و ارز = سنجش بینابینی ر . ک ترازو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدآفند فکر کنم: آف همان آفت است پد همان پاد ( ضد و مدافع ) است یعنی ضد آفت و "ند" در پایان کلمه یعنی وازد شوند آینده ( اسم فاعل ) پدافند یعتی ضد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر کنم ترازو ریشه از ارز و ارزش دارد. ارز که پول خارجی است از ارزیدن و ارزش ماخوذ است تراز بودن هم از همین ارزش است ارزش یعنی سنجش ترازو ماخوذ از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اابته دایره و دوران هم به نظر میاد از همان "در "باشد و در برگیرنده داخل است منظور اینست که دوردان دور چیزی است که اون چیز مفهومش داخل است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان پسوند مکان ساز است که گان بوده و با ورود اعراب جان شده مثل سیرجان برازجان رفسنجان لاهیجان لاریجان اسفرجان ارسنجان زنجان و. . . اما در مورد برازج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دم و دمبه و دمبلان از ریشه دنبال است که در بیان دمبال هم خوانده می شود حسن رفت دمبال فلانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر. ک : بار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باران ماخوذ از بار است بار یعنی بالا و بلند و بلندی و بلندا و بلندمرتبه و از این خانواده مثلا کلمات بارگاه، بارالها ، دربار ، برج و بارو و میز بار ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسش یا پرسیدن ریشه آن پرس است احتمالا از تداوال و تحول پرسه زدن برای یافتن چیزی استخراج شده پرس و جو یعنی پرسه زدن و جستجو کردن برای دریافتن چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش یعنی مراقب و مراقبه جهت توضیحات کامل ر. ک به پرستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش از یک ر یشه است و از مراقبه و مراقبت گرفته شده است مراقبه یعنی با خدای خود خلوت کردن و همان عبادت و معادل پارسی آن پرستش است پرستار هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمیرم از تبدیل زمهریران به سمیران و سمیرون و سیمیرون و سیمیروم ( در محاورات ) و نهایتا سمیرم که کتابی آن است و هم ریشه با شمیران است که آنجا هم در دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایست، ایستایی ، ایستادن ، استاپ در انگلیسی ، استوانه ، استوار ، ستوان، ستون همه از یک ریشه است همان " است" هم از همان ریشه است و شاید کلمه مادر باشد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوست= پی بست پی = دنبال پیوست یعنی چیزی که به دنباله چیزی بسته شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاد به مفهوم دفاع و ضد و مقاومت است پادشاه = مدافع بزرگ پادگان = محل دفاع پادزهر= ضد زهر ، مدافع در برابر زهر و پهپاد= مدافع پرنده پدآفند ؟ و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته وقتی در رابطه با تعلق چاه های قنات به مالکین اختلاف میشد از بالا کاهداخل آن جاه میریختند و بعد بررسی میکردند که کاه از خروجی کدام قنات خارج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر، پرواز ، پریدن، پرچین، ابرو، ابر ، بارو، بارگاه، دربار، باردار، برتر، پرش، برنده و . . . از ریشه بَر و بار است که این دو یعنی بالا و بلندا ابرو = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بردبار = برد بار برد= توان، برای سنجش توان و طول است بار= بالا ( ر. ک بار ) بردبار= دارای توان بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنجره منظور بود نوشتم پمجره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شید رو نوشتم یعنی نور و در پایان پرسیدم ریشه شید چیست با ملاحظه فرهنگ لغت شید یعنی شعاع دایره بر این اساس خورشید یا خرشید هم یعنی تشعشع ( شعاع ) بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خورشید به نظر میرسد، از تلفیق خر شید ایجاد شده است خر یعنی بزرگ مثلا خرگاه که جایگاه بزرگان است یا خرمگس یا خرمهره یا خرگوش شید یعنی نور و تابش اسم ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنجره از پنج دره ( دری ) اتخاذ شده است یعنی پنج دربی بعضا ۵ تا روزن بوده به پنجدره ( پمجره ) مسمی شده است و قدیما پَندَری هم میگفتند یادت میاد تو پند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر . ک "دَر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دهخدا مفاهیم متداول را بیان کرده است دهخدا با حروف الفبا که جلو رفته به دَر که رسیده باید دُ را هم میگفت و این درست نیست که اینجا بدون تفکیک همه مفاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست عزیز درب و در از یک ریشه است و هردو از مفاهیم درون و داخل ( محل ورود به درون و داخل ) اخذ شده است و اون دوست دیگه که در رو با دوران از یک ریشه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دَر کلمه ای جدا از دُر هست ولی در آبادیس همه را با هم نوشته است درب باب دردانه گوهر. . و این روش در غربالگری لغات ایراد دارد دَ مر یعنی داخل و تو درز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن > نبشتن> انباشتن =گردآوری، گردآوردن، گردآوری کردن انبار= محل انباشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر ک به توضیحات اینجانب در مفاهیم پر و فر که از بر و بار به مفهوم بالا و بلند مشتق شده است پرداخت و پرچین یعنی برداخت و برچین پر= بر > بلندی و بالا پر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر در پرواز مثل پر در پرچین همان بر است که بر یعنی بالا و بلندا پرواز یعنی برفراز جهت اطلاع بیشتر ر ک به توضیحات مفصل در کلمه بار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلاحیه: پرواز احتمالا از بر فراز مشتق شده باشد و بعید است که پر باز ( گشوده ) باشد پرواز کن یعنی برفراز شو نه اینکه پر باز کن اگر چه فراز خود مشتق ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلام مجدد بعد از چند روز یک چیزی برایم از مفاهیم بر و بار احراز شد اینکه بر با پر از یک ریشه هست پر در کلمات پرواز ، پرنده، پرش و پریدن و پروانه هم م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی: "رو به رو" و "رو در رو" از همان ریشه ی "رو" به معنی بالاتر از سطح گرفته شده و بعدا مفهوم تقابل پیدا گرده است رو در رو یعنی روی دو نفر مقابل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو یعنی بالا و در اخص کلمه بیشتر به معنی قسمت بالاتر از سطح است روییدن یعنی بالاتر از سطح آمدن رو در مفهوم صورت یعنی قسمتی که بالاتر از سطح بدن است " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر . ک به نبشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نتیجه نوشتن و انبار از یک ریشه است ( و این نظرات تماما شخصی و تراوشات ذهنی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ضمن نبشتن و انباشتن که از یک ریشه است در نتیجه انباشت و انبار هم از یک خانواده است انبار محل انباشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفت به نظر سوم شخص از صَرف با مصدر گویش هست که در محاوره با حرف "اف" ترکیب شده و "ت" هم که علامت سوم شخص مفرد هست و تبدیل به کلمه ای خاص شده است مثل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشتن > نبشتن > شاید از ریشه انباشتن = گردآوردن گردآوری ( نظر کاملا شخصی و صرفا فرضیه است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خان و خاقان و قاآن از یک ریشه و مغولی هست ر. ک به توضیحاتم در واژگان خان در همین منبع خان یعنی بزرگ و مونث آن خانم هست مثل بیگ و بیگُم و بَگ و بَگُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یک نکته دیگر هم در این فراز یادم رفت و حیفه نگم اینم بگم و تمام و آن کلمات اَبر ، اَبرو و اَبَر هم از خانواده بار و بر به معنای بلند و بالاتر است اب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باران مثل دوران بنظر قید حالت است اشتباهی نوشتم اسم فاعل ممکنه در نوشته های من ابراداتی ناشی از کم توجهی و خستگی باشد و در پایان عذرخواهی بابت تصدیع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی عرض شد بار معنی اجازه نمی دهد مثلا در لغات بار ِعام و بارنامه بارعام یعنی تشرف عوام بر بارگاه ( دربار ) بارنامه یعنی نوشته ای که دال بر اجاز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی: پرچین = بر چین = چینش بالای دیوار باغ برجسته = بالا جسته = بیرون زده برازنده = بر آزین یعنی آزین و زینت قویتر و برتر و بالاتر همان برتر = بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ضمن" بار " و "بر " از یک خانواده است بر و بار به معنای میوه هم یعنی آنچه بر فراز و بلندای درخت هست بر فراز کوه زبردست برنامه ( یعنی نامه هایی که ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خان����� ( مرد ) خانم ( زن ) بیگ ( مرد ) ������ بیگُم ( زن ) بَگ ( مرد ) �������� بگُم ( زن ) خان، خانم، خانه، خانوار، خانواده، خاندان ریشه از خان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان بار به معنای میوه هم منظور آنچه درخت حامل شده در مفهوم بار توضیح دادم که ریصه از بلند هست . بار به معنای اجازه هم مثل بار عام که از سوی پادشاه ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بار = بلند ، بالا، والا بلند و بالا از یک ریشه و یک خانواده هستند در نتیجه بارالها = خدای بلند مرتبه ( والا، بالا ) مرتبه بارگاه = جایگاه بلند ( وال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بار = بلند ، بالا، والا بلند و بالا از یک ریشه و یک خانواده هستند در نتیجه بارالها = خدای بلند مرتبه ( والا، بالا ) مرتبه بارگاه = جایگاه بلند ( وال ...