تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکمیلی: برزو مصوت بلند در آخر کلمه پسوند قیدساز و شبیه ساز یا اسم ساز و . . . است مثل شکمو، چاقو ، بارو ، بازو و. . . برز از همان برزه گرفته شده که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرانگیس = برانگیز = یعنی برانگیزاننده و دلربا برانگیختن یعنی بالا آوردن و تحریک نمودن احساسات بر = بالا و بلندا انگیز = انگیزه، انگیزش، انگیخته شدن ح ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیلوفر از دو بخش نیلو فر فر همان بر است یعنی بالا و بلندی و بلندا مثل فرنگیس که برانگیز بوده نیلو هم نیلی یعنی آبی مثل نیلگون در نتیجه نیلوفر یعنی ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعبارتی ترازو یعنی وسیله سنجش بین دو چیز ( کالا و پارسنگ ) ترا = بینابینی ارز= سنجش و مصوت بلند او پسوند فاعل ساز یا حالت ساز یا اسم ساز مثلا در چاق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عبارتی ترازو وسیله ای که بین دو چیز ( کالا و پارسنگ ) ارزش و سنجش فراهم میکند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ر. ک جوان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ر. ک جوان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان، جوان، جاندار، جانی ( اسم فاعل ) ، جنایت جنون ( صیغه مبالغه ) مجنون ( اسم مفعول ) جانور همه عربی از یک ریشه است ر. ک جوان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

جوان از جان و کسی که جون دار هست گرفته شده جوندار به معنی قوی اصل کلمه عربی هست جانی اسم فاعل: کسی که با جان مردم بازی می کند جنایت : تعرض پ به جان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه: ابرو را نوشتم از بَر ماخوذ است چون بالای چشم است مجاز با علاقه محلی و توضیحات دیگر ولی در انگلیسی ابرو ayebrow ( ایبرُو ) که aye چشم و brow پ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلاحیه در مورد فراز پایانی پدافند: "ند" در پایان کلمه پدافند یعنی وارد شونده و آینده ( اسم فاعل ) یعنی کسی یا چیزی که داره میاد ) مثل خواننده و نوا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

دمر منظور "در" بود سهو قلم شد دایره و دوران و دُور گفتم عربی و احتمالا از همان در ماخوذ شده و نسبت هم دارد چون دور و دُوران و دَوَران منظور گردیدن و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعبارتی شاید ترازو یعنی وسیله سنجش بین دو چیز دو چیز را با هم مقایسه و هم وزن کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در پست اینجانب ابتدا می خواستم بگویم مونث خان میشود خانم و مونث بیگ میشود بیگُم و مونث بَگ میشود بگُم در قدیم بعد از حمله مغولها خان بزرگ قبیله و بزر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اابته بر ریشه ی روزنه از روز اصرار هم ندارم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعدا پنج دری یا پندری دیگه اسم خاص شده و اگر سه روزن هم داشته میگفتند پندری در ضمن روزن از همان روز و روشنایی گرفته شده است و روز از ؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشنه وسیله ی بد نهادن یا، سخت گونه منظور بود اگر چه ممکن است این تعبیر اشتباه باشد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

دِش معنی سخت و بد میدهد دشمن = مرد بد و سرسخت دشوار = سخت گونه دشنام = بد نام دشنه= وسیله ای بد نهادن ( که البته این مفهوم دور از ذهن است )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

دشمن = دِش من دش = بدی هم حانواده دژ من = مرد - انسان دشمن = مرد بد دش مثل دشنام ( نام بد ) دشنه من مثل: اهریمن = مرد شیطان صفت هومن= مرد خدا صفت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این سایت بعضا پستها را منتشر نمیکند یا ابتدا منتشر و بعد حذف میکند در مفهوم بار من ابتدا مطالب اصلی را نوشتم که منتشر شد و بعد توضیحات بعدی را ولی مط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراز = ترا ارز ترا= بین ارز = سنجش تراز= تلفیق ترا و ارز = سنجش بینابینی ر . ک ترازو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدآفند فکر کنم: آف همان آفت است پد همان پاد ( ضد و مدافع ) است یعنی ضد آفت و "ند" در پایان کلمه یعنی وازد شوند آینده ( اسم فاعل ) پدافند یعتی ضد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر کنم ترازو ریشه از ارز و ارزش دارد. ارز که پول خارجی است از ارزیدن و ارزش ماخوذ است تراز بودن هم از همین ارزش است ارزش یعنی سنجش ترازو ماخوذ از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اابته دایره و دوران هم به نظر میاد از همان "در "باشد و در برگیرنده داخل است منظور اینست که دوردان دور چیزی است که اون چیز مفهومش داخل است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان پسوند مکان ساز است که گان بوده و با ورود اعراب جان شده مثل سیرجان برازجان رفسنجان لاهیجان لاریجان اسفرجان ارسنجان زنجان و. . . اما در مورد برازج ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم و دمبه و دمبلان از ریشه دنبال است که در بیان دمبال هم خوانده می شود حسن رفت دمبال فلانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ر. ک : بار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باران ماخوذ از بار است بار یعنی بالا و بلند و بلندی و بلندا و بلندمرتبه و از این خانواده مثلا کلمات بارگاه، بارالها ، دربار ، برج و بارو و میز بار ( ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرسش یا پرسیدن ریشه آن پرس است احتمالا از تداوال و تحول پرسه زدن برای یافتن چیزی استخراج شده پرس و جو یعنی پرسه زدن و جستجو کردن برای دریافتن چیزی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش یعنی مراقب و مراقبه جهت توضیحات کامل ر. ک به پرستش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش از یک ر یشه است و از مراقبه و مراقبت گرفته شده است مراقبه یعنی با خدای خود خلوت کردن و همان عبادت و معادل پارسی آن پرستش است پرستار هم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمیرم از تبدیل زمهریران به سمیران و سمیرون و سیمیرون و سیمیروم ( در محاورات ) و نهایتا سمیرم که کتابی آن است و هم ریشه با شمیران است که آنجا هم در دا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایست، ایستایی ، ایستادن ، استاپ در انگلیسی ، استوانه ، استوار ، ستوان، ستون همه از یک ریشه است همان " است" هم از همان ریشه است و شاید کلمه مادر باشد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیوست= پی بست پی = دنبال پیوست یعنی چیزی که به دنباله چیزی بسته شده است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاد به مفهوم دفاع و ضد و مقاومت است پادشاه = مدافع بزرگ پادگان = محل دفاع پادزهر= ضد زهر ، مدافع در برابر زهر و پهپاد= مدافع پرنده پدآفند ؟ و. .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گذشته وقتی در رابطه با تعلق چاه های قنات به مالکین اختلاف میشد از بالا کاهداخل آن جاه میریختند و بعد بررسی میکردند که کاه از خروجی کدام قنات خارج ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر، پرواز ، پریدن، پرچین، ابرو، ابر ، بارو، بارگاه، دربار، باردار، برتر، پرش، برنده و . . . از ریشه بَر و بار است که این دو یعنی بالا و بلندا ابرو = ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بردبار = برد بار برد= توان، برای سنجش توان و طول است بار= بالا ( ر. ک بار ) بردبار= دارای توان بالا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجره منظور بود نوشتم پمجره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شید رو نوشتم یعنی نور و در پایان پرسیدم ریشه شید چیست با ملاحظه فرهنگ لغت شید یعنی شعاع دایره بر این اساس خورشید یا خرشید هم یعنی تشعشع ( شعاع ) بزرگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

خورشید به نظر میرسد، از تلفیق خر شید ایجاد شده است خر یعنی بزرگ مثلا خرگاه که جایگاه بزرگان است یا خرمگس یا خرمهره یا خرگوش شید یعنی نور و تابش اسم ش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجره از پنج دره ( دری ) اتخاذ شده است یعنی پنج دربی بعضا ۵ تا روزن بوده به پنجدره ( پمجره ) مسمی شده است و قدیما پَندَری هم میگفتند یادت میاد تو پند ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ر . ک "دَر"

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهخدا مفاهیم متداول را بیان کرده است دهخدا با حروف الفبا که جلو رفته به دَر که رسیده باید دُ را هم میگفت و این درست نیست که اینجا بدون تفکیک همه مفاه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست عزیز درب و در از یک ریشه است و هردو از مفاهیم درون و داخل ( محل ورود به درون و داخل ) اخذ شده است و اون دوست دیگه که در رو با دوران از یک ریشه م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دَر کلمه ای جدا از دُر هست ولی در آبادیس همه را با هم نوشته است درب باب دردانه گوهر. . و این روش در غربالگری لغات ایراد دارد دَ مر یعنی داخل و تو درز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن > نبشتن> انباشتن =گردآوری، گردآوردن، گردآوری کردن انبار= محل انباشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ر ک به توضیحات اینجانب در مفاهیم پر و فر که از بر و بار به مفهوم بالا و بلند مشتق شده است پرداخت و پرچین یعنی برداخت و برچین پر= بر > بلندی و بالا پر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر در پرواز مثل پر در پرچین همان بر است که بر یعنی بالا و بلندا پرواز یعنی برفراز جهت اطلاع بیشتر ر ک به توضیحات مفصل در کلمه بار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلاحیه: پرواز احتمالا از بر فراز مشتق شده باشد و بعید است که پر باز ( گشوده ) باشد پرواز کن یعنی برفراز شو نه اینکه پر باز کن اگر چه فراز خود مشتق ا ...

١