تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسش یا پرسیدن ریشه آن پرس است احتمالا از تداوال و تحول پرسه زدن برای یافتن چیزی استخراج شده پرس و جو یعنی پرسه زدن و جستجو کردن برای دریافتن چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش یعنی مراقب و مراقبه جهت توضیحات کامل ر. ک به پرستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستار و پرستش از یک ر یشه است و از مراقبه و مراقبت گرفته شده است مراقبه یعنی با خدای خود خلوت کردن و همان عبادت و معادل پارسی آن پرستش است پرستار هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمیرم از تبدیل زمهریران به سمیران و سمیرون و سیمیرون و سیمیروم ( در محاورات ) و نهایتا سمیرم که کتابی آن است و هم ریشه با شمیران است که آنجا هم در دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایست، ایستایی ، ایستادن ، استاپ در انگلیسی ، استوانه ، استوار ، ستوان، ستون همه از یک ریشه است همان " است" هم از همان ریشه است و شاید کلمه مادر باشد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوست= پی بست پی = دنبال پیوست یعنی چیزی که به دنباله چیزی بسته شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاد به مفهوم دفاع و ضد و مقاومت است پادشاه = مدافع بزرگ پادگان = محل دفاع پادزهر= ضد زهر ، مدافع در برابر زهر و پهپاد= مدافع پرنده پدآفند ؟ و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته وقتی در رابطه با تعلق چاه های قنات به مالکین اختلاف میشد از بالا کاهداخل آن جاه میریختند و بعد بررسی میکردند که کاه از خروجی کدام قنات خارج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر، پرواز ، پریدن، پرچین، ابرو، ابر ، بارو، بارگاه، دربار، باردار، برتر، پرش، برنده و . . . از ریشه بَر و بار است که این دو یعنی بالا و بلندا ابرو = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بردبار = برد بار برد= توان، برای سنجش توان و طول است بار= بالا ( ر. ک بار ) بردبار= دارای توان بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنجره منظور بود نوشتم پمجره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شید رو نوشتم یعنی نور و در پایان پرسیدم ریشه شید چیست با ملاحظه فرهنگ لغت شید یعنی شعاع دایره بر این اساس خورشید یا خرشید هم یعنی تشعشع ( شعاع ) بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خورشید به نظر میرسد، از تلفیق خر شید ایجاد شده است خر یعنی بزرگ مثلا خرگاه که جایگاه بزرگان است یا خرمگس یا خرمهره یا خرگوش شید یعنی نور و تابش اسم ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنجره از پنج دره ( دری ) اتخاذ شده است یعنی پنج دربی بعضا ۵ تا روزن بوده به پنجدره ( پمجره ) مسمی شده است و قدیما پَندَری هم میگفتند یادت میاد تو پند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر . ک "دَر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دهخدا مفاهیم متداول را بیان کرده است دهخدا با حروف الفبا که جلو رفته به دَر که رسیده باید دُ را هم میگفت و این درست نیست که اینجا بدون تفکیک همه مفاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست عزیز درب و در از یک ریشه است و هردو از مفاهیم درون و داخل ( محل ورود به درون و داخل ) اخذ شده است و اون دوست دیگه که در رو با دوران از یک ریشه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دَر کلمه ای جدا از دُر هست ولی در آبادیس همه را با هم نوشته است درب باب دردانه گوهر. . و این روش در غربالگری لغات ایراد دارد دَ مر یعنی داخل و تو درز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن > نبشتن> انباشتن =گردآوری، گردآوردن، گردآوری کردن انبار= محل انباشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر ک به توضیحات اینجانب در مفاهیم پر و فر که از بر و بار به مفهوم بالا و بلند مشتق شده است پرداخت و پرچین یعنی برداخت و برچین پر= بر > بلندی و بالا پر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر در پرواز مثل پر در پرچین همان بر است که بر یعنی بالا و بلندا پرواز یعنی برفراز جهت اطلاع بیشتر ر ک به توضیحات مفصل در کلمه بار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلاحیه: پرواز احتمالا از بر فراز مشتق شده باشد و بعید است که پر باز ( گشوده ) باشد پرواز کن یعنی برفراز شو نه اینکه پر باز کن اگر چه فراز خود مشتق ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلام مجدد بعد از چند روز یک چیزی برایم از مفاهیم بر و بار احراز شد اینکه بر با پر از یک ریشه هست پر در کلمات پرواز ، پرنده، پرش و پریدن و پروانه هم م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی: "رو به رو" و "رو در رو" از همان ریشه ی "رو" به معنی بالاتر از سطح گرفته شده و بعدا مفهوم تقابل پیدا گرده است رو در رو یعنی روی دو نفر مقابل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو یعنی بالا و در اخص کلمه بیشتر به معنی قسمت بالاتر از سطح است روییدن یعنی بالاتر از سطح آمدن رو در مفهوم صورت یعنی قسمتی که بالاتر از سطح بدن است " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ر . ک به نبشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نتیجه نوشتن و انبار از یک ریشه است ( و این نظرات تماما شخصی و تراوشات ذهنی است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ضمن نبشتن و انباشتن که از یک ریشه است در نتیجه انباشت و انبار هم از یک خانواده است انبار محل انباشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفت به نظر سوم شخص از صَرف با مصدر گویش هست که در محاوره با حرف "اف" ترکیب شده و "ت" هم که علامت سوم شخص مفرد هست و تبدیل به کلمه ای خاص شده است مثل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشتن > نبشتن > شاید از ریشه انباشتن = گردآوردن گردآوری ( نظر کاملا شخصی و صرفا فرضیه است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خان و خاقان و قاآن از یک ریشه و مغولی هست ر. ک به توضیحاتم در واژگان خان در همین منبع خان یعنی بزرگ و مونث آن خانم هست مثل بیگ و بیگُم و بَگ و بَگُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یک نکته دیگر هم در این فراز یادم رفت و حیفه نگم اینم بگم و تمام و آن کلمات اَبر ، اَبرو و اَبَر هم از خانواده بار و بر به معنای بلند و بالاتر است اب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باران مثل دوران بنظر قید حالت است اشتباهی نوشتم اسم فاعل ممکنه در نوشته های من ابراداتی ناشی از کم توجهی و خستگی باشد و در پایان عذرخواهی بابت تصدیع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی عرض شد بار معنی اجازه نمی دهد مثلا در لغات بار ِعام و بارنامه بارعام یعنی تشرف عوام بر بارگاه ( دربار ) بارنامه یعنی نوشته ای که دال بر اجاز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکمیلی: پرچین = بر چین = چینش بالای دیوار باغ برجسته = بالا جسته = بیرون زده برازنده = بر آزین یعنی آزین و زینت قویتر و برتر و بالاتر همان برتر = بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ضمن" بار " و "بر " از یک خانواده است بر و بار به معنای میوه هم یعنی آنچه بر فراز و بلندای درخت هست بر فراز کوه زبردست برنامه ( یعنی نامه هایی که ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خان����� ( مرد ) خانم ( زن ) بیگ ( مرد ) ������ بیگُم ( زن ) بَگ ( مرد ) �������� بگُم ( زن ) خان، خانم، خانه، خانوار، خانواده، خاندان ریشه از خان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان بار به معنای میوه هم منظور آنچه درخت حامل شده در مفهوم بار توضیح دادم که ریصه از بلند هست . بار به معنای اجازه هم مثل بار عام که از سوی پادشاه ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بار = بلند ، بالا، والا بلند و بالا از یک ریشه و یک خانواده هستند در نتیجه بارالها = خدای بلند مرتبه ( والا، بالا ) مرتبه بارگاه = جایگاه بلند ( وال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بار = بلند ، بالا، والا بلند و بالا از یک ریشه و یک خانواده هستند در نتیجه بارالها = خدای بلند مرتبه ( والا، بالا ) مرتبه بارگاه = جایگاه بلند ( وال ...