تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زغال افروخته. در زبان مازندرانی به آن انگشت گویند ( با کسره حرف گاف )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالاً از ساره ( یا سارا ) همسر ابراهیم پیامبر گرفته شده است که نازا بوده است. ابراهیم همسر دیگری اختیار می کند ( هاجر ) تا بچه دار شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فهمیدن و پذیرفتن چیزی تازه ( جا افتادن آن ) It will take time to assimilate all these facts. These changes were gradually assimilated into everyday ...

پیشنهاد
٠

do not mince words

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی شکارچی نیز است. برای مثال fish harvester به معنی ماهیگیر است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : 1. مترو 2. metropolis صفت: metropolitan

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعی نشده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیر چوبی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی زیاده روی است اما مفهوم منفی ندارد. "دل سیر کاری را انجام دادن" معنی مناسبی برای آن است. I was downtown, so I decided to indulge in a little ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

It is used when something is in your way and you need to go past it. Example: Excuse me, we need to get by you but you are taking up all of the spac ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین به دستگاه آبمیوه گیری یا روغن گیری گفته می شود مانند fruit press یا olive press.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر من باید آن را سیم تیغ دار معنی کرد. کمی با سیم خاردار تفاوت دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

extradition