occiput

/ˈɑːksəpʌt//ˈɒksɪpʌt/

معنی: پشت گردن، استخوان قمحدوه، استخوان پس سر
معانی دیگر: (کالبد شناسی) پس سر، قفا، پشت کله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: occipita, occiputs
• : تعریف: the back of the head or skull, esp. the lower portion.

جمله های نمونه

1. Proportions: Measurement from occiput to stop and stop to end of nose, equal or slightly shorter.
[ترجمه گوگل]تناسب: اندازه گیری از اکسیپوت تا توقف و توقف تا انتهای بینی، مساوی یا کمی کوتاهتر
[ترجمه ترگمان]Proportions: اندازه گیری از occiput برای توقف و توقف در انتهای بینی، برابر یا کمی کوتاه تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Distance from occiput to stop equal to distance from stop to tip of nose.
[ترجمه گوگل]فاصله از پس سری تا توقف برابر با فاصله از ایست تا نوک بینی
[ترجمه ترگمان]فاصله از occiput تا فاصله برابر با فاصله از نوک بینی را متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The skull is massive with a strongly defined occiput and marked stop.
[ترجمه گوگل]جمجمه حجیم با اکسیپوت کاملا مشخص و توقف مشخص است
[ترجمه ترگمان]جمجمه با یک occiput به شدت تعریف شده و نقطه توقف مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion:Occiput has the feasibility of screw fixation via its diploic bone.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اکسیپوت امکان تثبیت پیچ را از طریق استخوان دیپلوییک خود دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: occiput امکان تثبیت fixation از طریق استخوان diploic را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its length from occiput to muzzle is greater than the width at the brow.
[ترجمه گوگل]طول آن از اکسیپوت تا پوزه بیشتر از عرض ابرو است
[ترجمه ترگمان]طول آن از occiput به پوزه بزرگ تر از عرض پیشانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Measurement from occiput to stop and stop to end of nose, equal or slightly shorter.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری از اکسیپوت تا توقف و توقف تا انتهای بینی، مساوی یا کمی کوتاهتر
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری از occiput برای توقف و توقف در انتهای بینی، برابر یا کمی کوتاه تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Occiput anterior is usually the easiest position for the fetal head to traverse the maternal pelvis.
[ترجمه گوگل]اکسیپوت قدامی معمولاً راحت ترین موقعیت برای عبور سر جنین از لگن مادر است
[ترجمه ترگمان]occiput قدامی معمولا راحت ترین وضعیت برای سر جنین است تا از لگن مادر عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Occiput not accentuated, the skull forming a gentle curve where it fits well into the neck.
[ترجمه گوگل]اکسیپوت برجسته نیست، جمجمه یک انحنای ملایم را در جایی که به خوبی در گردن قرار می گیرد تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، جمجمه یک منحنی آرام تشکیل می دهد که در آن به خوبی در گردن قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The brain lies underneath the sinciput ; the occiput is hollow.
[ترجمه گوگل]مغز در زیر سینسیپوت قرار دارد پس سری توخالی است
[ترجمه ترگمان]مغز در زیر sinciput آرمیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The length from nose to stop is approximately the length from stop to occiput.
[ترجمه گوگل]طول از بینی تا توقف تقریباً طول از توقف تا اکسیپوت است
[ترجمه ترگمان]طول از بینی به توقف تقریبا طول توقف تا occiput است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. COLOUR : Dark steel blue (not silver blue), extending from occiput to root of tail, never mingled with fawn, bronze or dark hairs.
[ترجمه گوگل]رنگ: آبی تیره فولادی (نه آبی نقره ای)، از اکسیپوت تا ریشه دم، که هرگز با موهای حنایی، برنزی یا تیره مخلوط نمی شود
[ترجمه ترگمان]COLOUR: آبی فولادی تیره (نه آبی نقره ای)، که از occiput تا ریشه دمش کشیده می شود و هرگز با موهای قهوه ای، برنزی یا سیاه مخلوط نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Skull - The skull is arched gently over the occiput from ear to ear.
[ترجمه گوگل]جمجمه - جمجمه به آرامی روی پس سری از گوش به گوش قوس می شود
[ترجمه ترگمان]جمجمه - جمجمه به آرامی از بالای سر تا گوش قوس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Muzzle length is 40% of the total head length from occiput to nose tip.
[ترجمه گوگل]طول پوزه 40 درصد طول کل سر از اکسیپوت تا نوک بینی است
[ترجمه ترگمان]طول muzzle ۴۰ % کل طول سر از occiput تا نوک بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The maneuver consists of rotation of the head to occiput anterior. The head is then flexed and pushed back into the vagina, followed abdominal delivery.
[ترجمه گوگل]مانور شامل چرخش سر به اکسیپوت قدامی است سپس سر خم شده و پس از زایمان شکمی به داخل واژن فشار داده می شود
[ترجمه ترگمان]این مانور شامل چرخش سر تا occiput جلویی است سپس سر خم شد و به مهبل برگشت و بعد از زایمان شکمی به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشت گردن (اسم)
noddle, nape, occiput

استخوان قمحدوه (اسم)
occiput, occipital bone

استخوان پس سر (اسم)
occiput

تخصصی

[زمین شناسی] پشت سر. عقبی ترین بخش سر تا غشاء گردن.

انگلیسی به انگلیسی

• back part of the head or skull (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس