پیشنهادهای شقایق (١,٢٤٢)
جهانِ بصری
تیره و روشن
در جایی کار کردن . Ex. Robin is still on the staff of his hospital رابین هنوز در بیمارستان کار می کند.
خیلی زود
اغلب برای شمارش کتاب به کار می رود: A high volume of books تعداد زیادی کتاب
برای اشیاء می تواند به معنی "جاگیر" باشد.
چنین می نما ید که. . .
رسانه های نوین
عادات خرید
( دانشگاه/مدرسه و . . . ) نمره الف
با کسی بدرفتاری کردن
برای سال های متمادی
مرد خیر انسان نیکوکار
دو ساختار insist on sth و insist upon sth موازی هستند و هر دو می توانند به این صورت ترجمه شوند: ☆ دقت شود که sth می تواند یک گروه اسمی یا اسم مصدر ...
اصرار نکن! دست از سرم بردار!
کسی را از خنده روده بُر کردن
پیچ و خم های روزمره ی زندگی
با بی ادبی با وقاحت
به عنوان صفت، می توان معادل" سالخورده " را در نظر گرفت: Ex. The old man uncle عموی سالخورده
بیهوش Ex. A patient etherized upon a table بیماری بیهوش بر تخت عمل
باشگاه نوجوانان
تحمل نژادی
پیش درآمدی بر. . .
فاصله گرفتن از چیزی
باهوش بودن Ex. David has brains دیوید باهوش است.
به سمت جایی به راه افتادن Start for somewhere ▪︎ Ex. I started for school very late that morning آن روز صبح، خیلی دیر به سمت مدرسه به راه افتادم.
تشکیل خانواده دادن Ex. You should have the guts to start a family باید دل و جیگرشو داشته باشی که تشکیل خانواده بدی.
خیلی عصبی ام
صفات افراد دوستدار محیط زیست
فعالیت های زیست محیطی
دمت گرم رفیق
میوه ی فاسد
یکی از معادل های فارسی برای این واژه "در آن سویِ . . . " است: Ex. Alice through the Looking Glass آلیس در آن سوی آینه
کار دلخواه من Ex. writing is my cup of tea نگارش کار دلخواه من است.
داستان نویسی
درخواستی ( صفت ) Ex. Sorry, we don't have your requested book متأسفیم، ما کتاب درخواستی شما را نداریم.
نامه ی شکایت
نویسنده داستان کوتاه داستان کوتاه نویس
درباره ی چیزی رای دادن درمورد چیزی قضاوت کردن چیزی را نقد کردن
پنداشتم
رنگ واژه
اقلیم جهانی
تصاویر ماهواره ای
در مجموع Ex. Totaling up to 14 times در مجموع تا ۱۴ برابر
رویداد های بارشی فعالیت های بارشی
☆ دقت شود که در این ساختار ، کلمه ی بعد از from و to باید هم مقوله باشند مثلا اگر بعد از from از عدد استفاده شود، بعد از to نیز باید یک عدد گذاشته شو ...
در شرایط مناسب / در شرایط مطلوب
☆ این عبارت معمولا با فعل cost همراه می شود و به معنی زیر است: هزینه ی زیادی داشتن، خرج زیادی برداشتن Ex. It costs a pretty penny to boot بهره بردن ا ...
یه جورایی دردسر داره / به نوعی دردسره
تا حدود Ex. By as much as 10 to 20 percent تا حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد