تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محلول موضعی مثل بتادین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از این روزها، یکی از همین روزها Ex. come again one day soon یکی از این روزها دوباره بیا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدرت نظامی Ex. Once again germany flexed its military muscles یک بار دیگر آلمان قدرت نظامی خود را نمایش داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Impressionistic things�: �originate from a person's impressions — their personal feelings, opinions, or instincts. You can also use this adjective to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقاط قوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسمت اعظم ِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنوان یکی از فیلم های کوتاه لورل و هاردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از این قاعده مستثنی نیست Ex. To do research is not an exception انجام دادن تحقیق از این قاعده مستثنی نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودت را گول نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دم در/ در آستانه ی در Ex. He greeted me at the door او دم در به من خوشامد گفت Ex. The man at the door مردی در آستانه ی در

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Definition: The quadrille is a dance that was fashionable in late 18th and 19th century Europe and its colonies

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قصه شب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معادل های این واژه می تواند "ویران" باشد. شهر ویران Ex. Broken city

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نی قلیون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

☆ دقت شود که حرف اضافه ی این کالوکیشن "on" است و به همراه این حرف اضافه به صورت زیر ترجمه می شود: در مورد چیزی نظر دادن Ex. I would like to make a c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[به قول] عمل کردن Ex. Don't make a promise that you cannot keep قولی ندهید که نمی توانید به آن عمل کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاتل سنگ دل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همدست بودن خصوصا در ساختار be in with someone Ex. You are also in with them توهم همدست آنها هستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با قیافه ای کریه Ex. a withered old female pauper, hideously ugly پیرزنی فقیر با صورتی پر چین و چروک و قیافه ای کریه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

! Happy studying این اصطلاح می تواند در پایان مقدمه ی یک کتاب آورده شده باشد و به این صورت ترجمه شود: مطالعه ی لذت بخشی داشته باشید! از مطالعه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادگاه طلاق

پیشنهاد
١

بخش زیادی از چیزی A good proportion of of my library بخش زیادی از کتابخانه ی من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[دادگاه] اعضای هیئت منصفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره ی نویسندگی

پیشنهاد
٠

جای تاسف است که . . . مایه تاسف است که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حوزه تحقیق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعا افتضاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزاد منشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

و البته ( برای تاکید آورده می شود ) [خصوصا در متون مذهبی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اداره کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوارک جان پناه دیوارهای دور بام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه سنی / محدوده ی سنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دائمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرتاسر جهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظام آموزشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

To foster. . . موجب ِ . . . شدن Ex. To foster political unification موجب یکپارچگی سیاسی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

* به شکل کامل تر ". . . a cluster of" نوشته می شود و" تعدادی. . . " ترجمه می شود: Ex. A cluster of states تعدادی کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چادرنشینان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطابق با سلیقه خودتان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در برابر چیزی مقاومت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به خود آمدن Ex. 20 minutes later you come round بیست دقیقه بعد به خود می آیید.

پیشنهاد
١

چیزی را عملی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( قید ) با شک و تردید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مزارع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنردرمانی ( Art therapy ) از دیدگاه فیلیپ ویلیامز: انجام فعالیت های خلاق با استفاده از مواد و روش های ( هنری - دیداری - شنیداری ) را هنردرمانی گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انرژی درمانی