تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Pastoral Care یا Pastoral Support به خدمات مراقبتی ای اطلاق میشود که از طرف مدارس به دانش آموزان داده میشود تا عملکرد جسمی و ذهنی و احساسی دانش آموزا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[سخن] پر طمطراق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در British English: به نان این شکلی bap میگن. روش هم مقداری آرد پاشیده میشه. جمعش هم میشه baps. البته baps در حالت رکیک و زننده به معنی سینه خانمها ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منظور این خط است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکم بیشتر زور بزن!

پیشنهاد
٠

قاطی کردن، عصبانی شدن و مثل بچه ها رفتار کردن ( داد زدن، پرت کردن وسایل، هل دادن و بد و بیراه گفتن و رفتارهایی شبیه اینها که موقع عصبانیت از بچه ها س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارج از محدوده نرمال ( خیلی زیاد یا خیلی کم ) ، پرت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همونطوری که دوستان نوشته اند به معنی شرارت و شیطنته مثلاً پدری که خوابه و دختر کوچیکش با وسایل آرایش، صورت پدر رو خطی خطی کرده! میگن بچه mischief کرد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قماش، دسته of that ilk: از این قماش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٨

ترکیبی از دو تا احساس آزار دیدن و مستأصل شدن به خاطر اینکه نمیتونی شرایط رو تغییر بدی. میشه گفت �کلافه کننده� این مفهوم رو میرسونه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق دنیا را کردن، بر اسب مراد تاختن ( به رفتارهای دوره جوانی معمولاً قبل از ازدواج که پُر است از پارتی کردن و مشروب و دراگ و بی بندوباری جنسی و رفیق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - ماست مالی کردن ۲ - گربه شور کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جیم شدن، فلنگ رو بستن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط رویش موی قلبی شکل در پیشانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان لیاقت، نشان شایستگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاشرت کردن رفت و آمد داشتن

پیشنهاد
١

رفتن سر اصل مطلب [to discuss the most important issues]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولایت داشتن، صاحب اختیار بودن، حرف اول و آخر را زدن، تصمیم گیرنده بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یهو از کار افتادن، ناغافل خراب شدن یهو مُردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در American Slang Dictionary ، به معنی نمایش یا فیلم ملودرام هست

پیشنهاد
٠

( همیشه در قالب منفی به کار میرود ) Not to know beans about sth سررشته ای از . . . . نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحاً همه چیز رو بندازی بیرون! ( لباس کوتاه و لختی پوشیدن و پُز بدن رو دادن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُز بدن خود رو دادن، خود نمایی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضمن احترام به نظر دوستان regurgitate بیشتر به معنای رفلاکس و بالا آوردن ناخواسته محتویات مری و معده هست تا استفراغ. برخلاف Vomit که حالت تهوع و حس نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dry heave

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( ناخواسته و بدون قصد و غرض ) عصبانی کردن یا آزردن [این عبارت از کشیدن یا مالیدن مو یا خز حیوان در جهت خلاف رویش، گرفته شده]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حواس جمع بودن، مسلط بودن به خود SYN: Pull it together ANT: To be in daze

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اختلافْ آخرین ( در یک رقابت یا رده بندی با اختلاف زیاد نسبت به نفر قبلی، آخر شدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[Completely decided] مصمم، کمر همت بسته