پیشنهادهای برایان (١٤)
معاشرت کردن رفت و آمد داشتن
رفتن سر اصل مطلب [to discuss the most important issues]
ولایت داشتن، صاحب اختیار بودن، حرف اول و آخر را زدن، تصمیم گیرنده بودن
یهو از کار افتادن، ناغافل خراب شدن یهو مُردن
در American Slang Dictionary ، به معنی نمایش یا فیلم ملودرام هست
( همیشه در قالب منفی به کار میرود ) Not to know beans about sth سررشته ای از . . . . نداشتن
اصطلاحاً همه چیز رو بندازی بیرون! ( لباس کوتاه و لختی پوشیدن و پُز بدن رو دادن )
پُز بدن خود رو دادن، خود نمایی کردن
ضمن احترام به نظر دوستان regurgitate بیشتر به معنای رفلاکس و بالا آوردن ناخواسته محتویات مری و معده هست تا استفراغ. برخلاف Vomit که حالت تهوع و حس نا ...
dry heave
( ناخواسته و بدون قصد و غرض ) عصبانی کردن یا آزردن [این عبارت از کشیدن یا مالیدن مو یا خز حیوان در جهت خلاف رویش، گرفته شده]
حواس جمع بودن، مسلط بودن به خود SYN: Pull it together ANT: To be in daze
با اختلافْ آخرین ( در یک رقابت یا رده بندی با اختلاف زیاد نسبت به نفر قبلی، آخر شدن )
[Completely decided] مصمم، کمر همت بسته