پیشنهادهای برایان (٢٩)
Pastoral Care یا Pastoral Support به خدمات مراقبتی ای اطلاق میشود که از طرف مدارس به دانش آموزان داده میشود تا عملکرد جسمی و ذهنی و احساسی دانش آموزا ...
[سخن] پر طمطراق
در British English: به نان این شکلی bap میگن. روش هم مقداری آرد پاشیده میشه. جمعش هم میشه baps. البته baps در حالت رکیک و زننده به معنی سینه خانمها ...
منظور این خط است
یکم بیشتر زور بزن!
قاطی کردن، عصبانی شدن و مثل بچه ها رفتار کردن ( داد زدن، پرت کردن وسایل، هل دادن و بد و بیراه گفتن و رفتارهایی شبیه اینها که موقع عصبانیت از بچه ها س ...
خارج از محدوده نرمال ( خیلی زیاد یا خیلی کم ) ، پرت
همونطوری که دوستان نوشته اند به معنی شرارت و شیطنته مثلاً پدری که خوابه و دختر کوچیکش با وسایل آرایش، صورت پدر رو خطی خطی کرده! میگن بچه mischief کرد ...
قماش، دسته of that ilk: از این قماش
ترکیبی از دو تا احساس آزار دیدن و مستأصل شدن به خاطر اینکه نمیتونی شرایط رو تغییر بدی. میشه گفت �کلافه کننده� این مفهوم رو میرسونه
عشق دنیا را کردن، بر اسب مراد تاختن ( به رفتارهای دوره جوانی معمولاً قبل از ازدواج که پُر است از پارتی کردن و مشروب و دراگ و بی بندوباری جنسی و رفیق ...
۱ - ماست مالی کردن ۲ - گربه شور کردن
جیم شدن، فلنگ رو بستن
خط رویش موی قلبی شکل در پیشانی
نشان لیاقت، نشان شایستگی
معاشرت کردن رفت و آمد داشتن
رفتن سر اصل مطلب [to discuss the most important issues]
ولایت داشتن، صاحب اختیار بودن، حرف اول و آخر را زدن، تصمیم گیرنده بودن
یهو از کار افتادن، ناغافل خراب شدن یهو مُردن
در American Slang Dictionary ، به معنی نمایش یا فیلم ملودرام هست
( همیشه در قالب منفی به کار میرود ) Not to know beans about sth سررشته ای از . . . . نداشتن
اصطلاحاً همه چیز رو بندازی بیرون! ( لباس کوتاه و لختی پوشیدن و پُز بدن رو دادن )
پُز بدن خود رو دادن، خود نمایی کردن
ضمن احترام به نظر دوستان regurgitate بیشتر به معنای رفلاکس و بالا آوردن ناخواسته محتویات مری و معده هست تا استفراغ. برخلاف Vomit که حالت تهوع و حس نا ...
dry heave
( ناخواسته و بدون قصد و غرض ) عصبانی کردن یا آزردن [این عبارت از کشیدن یا مالیدن مو یا خز حیوان در جهت خلاف رویش، گرفته شده]
حواس جمع بودن، مسلط بودن به خود SYN: Pull it together ANT: To be in daze
با اختلافْ آخرین ( در یک رقابت یا رده بندی با اختلاف زیاد نسبت به نفر قبلی، آخر شدن )
[Completely decided] مصمم، کمر همت بسته