تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاشرت کردن رفت و آمد داشتن

پیشنهاد
٠

رفتن سر اصل مطلب [to discuss the most important issues]

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولایت داشتن، صاحب اختیار بودن، حرف اول و آخر را زدن، تصمیم گیرنده بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یهو از کار افتادن، ناغافل خراب شدن یهو مُردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در American Slang Dictionary ، به معنی نمایش یا فیلم ملودرام هست

پیشنهاد
٠

( همیشه در قالب منفی به کار میرود ) Not to know beans about sth سررشته ای از . . . . نداشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحاً همه چیز رو بندازی بیرون! ( لباس کوتاه و لختی پوشیدن و پُز بدن رو دادن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پُز بدن خود رو دادن، خود نمایی کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضمن احترام به نظر دوستان regurgitate بیشتر به معنای رفلاکس و بالا آوردن ناخواسته محتویات مری و معده هست تا استفراغ. برخلاف Vomit که حالت تهوع و حس نا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dry heave

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( ناخواسته و بدون قصد و غرض ) عصبانی کردن یا آزردن [این عبارت از کشیدن یا مالیدن مو یا خز حیوان در جهت خلاف رویش، گرفته شده]

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس جمع بودن، مسلط بودن به خود SYN: Pull it together ANT: To be in daze

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

با اختلافْ آخرین ( در یک رقابت یا رده بندی با اختلاف زیاد نسبت به نفر قبلی، آخر شدن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

[Completely decided] مصمم، کمر همت بسته