پیشنهادهای Amir Manzoori (١١٩)
جذابیت برای عموم مردم مثال This movie was successful because of popular appeal این فیلم موفقی بود به خاطر محبوبیتی که بین عامه مردم داشت.
چیزی را دم دست داشتن تا در صورت نیاز به راحتی در دسترس باشه مثال You should keep a flashlight handy in case of a power outage.
به شکل شبیه دونات گفته میشه، شکل حلقوی
به عنوان صفت معنای گذرا و موقت میده به عنوان اسم میشه تغییرات معنیش کرد، مثلا در متن های مهندسی pressure transient به معنای تغییرات فشار معنی میشه
این قدر هَوَل نباش
مانع شدن مانع کار یا پیشرفت شدن عقب انداختن کسی مثال Don't let fear hold you back from chasing your dreams. She felt like her lack of confidence ...
در مورد غذا: وقتی بو و طعم تند و نامطبوعی داشته باشه
احساس سرگشتگی و سردرگمی کردن
آشتی کردن با مساله ای یا حقیقتی کنار آمدن آشتی دادن
تیله
فقط محض اطمینان من فقط محض خاطر من مثال Just for my benefit, could you explain that concept one more time? فقط برای این که من متوجه بشم ممکنه دوباره ...
حرف هایی را دوباره/چندباره زدن مثال Go back the to our previous chat so I don't have to repeat myself به چت قبلیمون مراجعه کن تا مجبور نباشم دوباره ...
در فوتبال گل زدن را score و گل خوردن را concede میگن مثال My team scored two goals and conceded one
میشه " نمونه عالی" یا " الگو" ترجمه اش کرد. مثال "This textbook is an exemplar of clear and concise writing.
ممکنه شاید برای تاکید بیشتر بر عدم قطعیت possibly به کار رفته است مثال It may possibly be raining later today.
به عنوان صفت برای یه شخص به کار میره که به صورت افراطی رفتاری رو نشون میده و غیرعادی رفتار می کنه که آزاردهنده است. بسته به موضوع بحث می تونه جوگیر، ...
اتفاق بدی که نمیشه فراموشش کرد، مثل استخوان توی زخمه و توی ذهنت می مونه و هر از گاهی تداعی میشه، میشه سوهان روح کسی بودن معنی کرد مثال Accusing her ...
یعنی فوق العاده عمل می کنه ( بسیار موثر و اثربخش ) مثال The new stain remover works wonders
tenting a building فرآیند کاور کشیدن روی یک ساختمون برای سم پاشی علیه آفات و حشرات
یک سبک آوازخوانی خاص
تندتر پیش رفتن تندتر کاری را انجام دادن کاری را با عجله بیشتر انجام دادن مثال To meet the deadline, we need to go faster on this project. Dinner's ...
توی چیزی چرخیدن و کاوش کردن navigate the website/code
توی چیزی چرخیدن ( اینستاگرام، شبکه های مجازی، گالری گوشی، یک مقاله ) ، چک کردن و نگاه انداختن به شبکه های مجازی مثل اینستاگرام مثال When I'm bored, ...
بصورت لحظه ای و آنلاین بصورت همزمان مثال The stock market data is streamed in real - time, allowing traders to make quick decisions based on up - t ...
سخت گرفتن به کسی و نامهربان رفتار کردن مثال My boss is always hard on me about meeting deadlines. I try not to be too hard on my students, but I wa ...
کار درستی نکردی، کار خوبی نکردی، حرکتت قشنگ نبود
یکی از معانیش میشه در نظر گرفته می شود، معادل be considered مثال The measurements were taken to be accurate within a margin of error. Her silence ...
در طی گذر زمان با گذشت زمان اشاره به چیزی که به مروز زمان و در یک دروه زمانی رخ داده یا تغییر کرده مثال Through time, I've become more confident in ...
برای برداشتن چیزی دستت را دراز کنی مثال Could you please reach that book on the top shelf for me?
در ریاضیات، به مساله ای که منتهی به جواب یکتا می شود گفته می شود. این یکی از شروط حل یک مساله در ریاضیات است.
کاری که ساده و سرراست نیست، کار دشوار و نیازمند وقت گذاشتن
در حل یک معادله ریاضی، به معنای جواب غیربدیهی ( غیرصفر ) هست
یکی از معانی hold داشتن یا دارا بودن هست. معادل have یا posses مثال I hold a master's degree in economics. من ارشد اقتصاد دارم She holds a lot of ...
در والیبال معنی سرویس زدن میده server کسی که سرویس می زنه
گروه نظامی نیابتی گروه نظامی که توسط کشوری دیگری حمایت مالی و نظامی و کنترل می شود.
حمایت شدن، پشتیبانی شدن، تحت حمایت واقع شدن مثال Ukraine is backed by the US
به کسی که هیکل تنومند و عضلانی داره مثال He has a stocky build, just like a rugby player
خویشاوندی که مدت زیادی میشه باهاش در تماس و ارتباط نیستی
به خاطر این که توی زحمت افتادی به خاطر این که اذیت شدی مثال I know it was a long journey to get here, so please accept this small gift for your tro ...
با چیزی کنار اومدن و پذیرفتن مثال He struggled to come to terms with what happened when he got raped.
به معنای غلت زدن توی تخت هم معنی میده، وقتی کسی نمی تونه بخوابه و از این پهلو به اون پهلو میشه مثال I couldn't sleep, so I spent the night tossing a ...
آخر شب یا خیلی دیر ( زمانی که از نیمه شب هم گذشته )
زیاده گویی ( معمولا با احساسات، شکایت یا صدای بلند همراه هست )
شانه بالا انداختن ( به معنای نمی دانم معمولا ) مثال When I asked about his plans for the weekend, he just shrugged
غبارآلود یا مه آلود مثال It's hazy outside مبهم مثال hazy memory hazy future
باید برم ( کار دارم )
الان صداش می کنم وقتی شخصی با کسی کار داره این عبارت به کار میره و به معنای صدا کردن هست.
میگن که، معروفه که ( برای به کار بردن یک نقل قول معروف ) مثلا میگن سلام گرگ بی طمع نیست مثال They say don't meet your heroes
حدسی که شانسی درست از آب در میاد ( پیشبینی که بر اساس علم و تحلیل نیست، از روی شانس درست از آب درمیاد )
تهیه دارو از داروخانه بر اساس نسخه دارو گرفتن