پیشنهادهای علی (٤٧)
از ترس یا شوک مثل گچ رنگش سفید شده اصطلاح مترادف این میشه as white as a ghost که به جای ghost کلمه ی sheet رو میشه جایگزین کرد و در فارسی ما اصطلا ...
موضوع مناقشه بر انگیزی که بهتره ازش اجتناب بشه
he is no spring chicken دیگه سنی ازش گذشته و از جوانی در اومده و عبور کرده
آرام خندیدن به اتفاقی در گذشته . . . از درون مشعوف شدن to become inwardly elated : congratulate oneself secretly
frivolous risk ریسک نابه جا
از این راه واسه همین ( خودمونی یا به صورت محاوره )
این کار واسش بچه بازیه . . . کاری نداره واسش
از قفس پرید ( خودش رو نجات داد ) . . . . فلنگ رو بست . . . . جونش رو آزاد کرد
آدم مایه دردسر
کسی که دوست داره بیشتر وقتش رو تو خونه سپری کنه
حرف الکی زدن. . . حرف مفت زدن idle talk
زیادی خوش بینی. . . تو عالم خیال سیر میکنی
خوره ی مسافرت رفتن داره ( عشق وافر داره و خیلی علاقه به سفر داره )
تک پر ( تنهایی میپره و زیاد قاطی دیگران و جمع ها نمیشه )
شگفتی ساز مسابقات ( کسی انتظار نداشته که اون فرد برنده بشه )
بند رو به آب دادن و قضیه رو لو دادن . . . . از دهنش پرید . . . راز رو برملا کرد. . . دهن لقی کرد و قضیه رو برملا کرد
از کاه کوه ساختن. . . یه اصطلاح معادل این storm in a tea cup
معادل انگلیسی اش میشه he is under the cloud
blow them away بزن بترکونشون . . . بزن تار و مارشون کن ( مثلا برای مسابقه آرزوی موفقیت در اون مسابقه رو برای کسی داشتن ) ( یه جورایی معادل good lu ...
chase rainbow, milk the ram
milk the ram
دو سبکی . . دو وجهی ( موضوعی که دو وجه داره )
ظاهر و چهره ای داری که میشه واسش مُرد. . کشته مرده ی جذابیتت هستم
الکی واسه خودت نگرانی درست کنی . . . استرس الکی . . . دردسر واسه خودت درست کنی
برای بررسی دقیق از هم تفکیک و جدا کردن
شناخت درست از چیزی. . . . perception
مثال she wants to ( ingratiate ) herself with the teacher میخواد خودشو تو دل معلمش جا کنه
خلاصه می شود در ( مثلا یه مبحث طولانی تر خلاصه می شود در یک جمله ی کوتاه )
مثال this time you get off the hook این دفعه رو قصر در رفتی
the multiplicity of courses available to language students در این مثال به معنای ( تعددو تعداد زیاد )
face like thunder از عصبانیت چهره اش سرخ شده و خیلی عصبانیه
خلاف فطرت معمولی فرد . . . . خلاف جریان رودخانه شنا کردن
خارج از گود نشسته میگه لنگش کن . . . غرغروی بی خاصیت
هم معنی این عبارت when pigs fly
معادلش میشه hit the pillow یعنی سر بر بالش یا سر بر بالین گذاشتن
مثال " she handed her share on a silver platter مفت و مجانی سهمشو داد . . . سهماش واسه ی کسی دیگه لقمه ی حاضر و آماده بوده . . . مفت مفت از چنگش در ...
کسی که سر کردن باهاش سخته . . . آدم بیخودیه . . . سرو کله زدن باهاش مصیبته
misunderstanding سوتفاهم . . برداشت اشتباه
از متوسط افراد و افراد معمولی و بقیه جلو تر بودن . . . . . جلوتر بودن از جریان های فکری معمولی مرسوم
خیلی سریع بودن . . . مثل صاعقه تند و فرز بودن
اگه رفتارهای عجیبی داری، همونی که هستی باشی و خود واقعیتو نشون بدی
یهو دود شد رفت هوا. . . بی اثر شد
خیلی سیگار کشیدن . . . مثل چی سیگار میکشه طرف
یکی مثل خودش از پسش برمیاد ، مثلا یه آدم کلاه بردار یا زبر و زرنگ که فقط یکی مثل خودش حریفش میشه
از روی برنامه . . . . طبق برنامه پیش رفتن
رسیدگی کردن به کاری . . . اطمینان حاصل کنی که انجامش بدی یا درست انجام شده باشه . . . . حواست باشه که فلان کارو انجام بدی
day dreaming . . having impractical ideas or dreams تو خیالات خودشه . . . . رویاهای غیرواقع بینانه داره