تاریخ
١ سال پیش
متن
Take the incurably sick dog to the veterinarian and ask him to put it away.
دیدگاه
٠

سگ بیمار مردنی رو پیش دامپزشک ببر و ازش بخواه خلاصش کنه. ( put away در اینجا به معنای کشتن یا خلاص کردن به دلیل بیماری و سن بالا معنا می دهد. )

تاریخ
١ سال پیش
متن
If you fall into this trap, it will be all your own doing.
دیدگاه
٠

اگر به این دام بیفتی ( دم به تله بدی ) ، همه ش تقصیر خودته ( مسببش خودتی ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
A fall into a pit, a gain in your wit.
دیدگاه
٠

هر بار که بیفتی تو گودال، عاقل تر بار میای

تاریخ
١ سال پیش
متن
A friend in need is a friend indeed.
دیدگاه
٠

رفاقت در وقت نیاز یک دوستی واقعی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Scotland Yard had assured him he was not under suspicion.
دیدگاه
٠

اسکاتلندیارد به او اطمینان داده بود که در مظان اتهام نیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He felt he was still under suspicion.
دیدگاه
٠

او احساس می کرد که هنوز مورد سوء ظن/در مظان اتهام است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The whole family is currently under suspicion of her murder.
دیدگاه
٠

در حال حاضر تمام خانواده مظنون به قتل او هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Because of you, your fellow officers have fallen under suspicion!
دیدگاه
٠

به خاطر تو، افسران همکارت مورد سوء ظن قرار گرفته اند/در مظان اتهامند!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Even her loyalty came under suspicion because of his activities.
دیدگاه
٠

حتی وفاداری او به دلیل فعالیت هایش مورد سوء ظن قرار گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Everybody in the Summerdale station was under suspicion, and the scandal was spreading faster than the plague.
دیدگاه
٠

همه در ایستگاه سامردیل مورد سوء ظن بودند و رسوایی ( شایعه پراکنی ) سریعتر از طاعون در حال گسترش بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a bat mitzvah to celebrate her coming-of-age
دیدگاه
٠

یک جشن تکلیف دخترانه برای به سن بلوغ رسیدن او

تاریخ
١ سال پیش
متن
He became estranged from his family after the argument.
دیدگاه
٠

او پس از مشاجره از خانواده اش جدا شد/قطع رابطه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She felt estranged from her former existence.
دیدگاه
٠

او احساس می کرد از وجود قبلی خود فاصله گرفته است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She felt estranged from her former existence.
دیدگاه
٠

او حس می کرد از وجود سابق خود دور شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She felt estranged from her former existence.
دیدگاه
٠

او نسبت به زندگی قبلی خود احساس بیگانگی می کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She attempted reconciliation with her estranged brother.
دیدگاه
٠

او سعی کرد با برادر قطع رابطه کرده اش آشتی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او شوهر قطع رابطه کرده اش را لو داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او چغلی شوهر قطع رابطه کرده اش را کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او غیبت شوهر قطع رابطه کرده اش را کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Alice was a woman of indomitable spirit.
دیدگاه
٠

آلیس زنی با روحی رام نشدنی ( سرکش، استوار، سرسخت ) بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Self-confident, individualistic, indomitable and highly respected, they used to be the kings and queens of photography.
دیدگاه
٠

خودمطمئن، مستقل، تسلیم ناپذیر و بسیار مورد احترام، آن ها درگذشته پادشاهان و ملکه های عکاسی بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه برای حرکت بیش از حد باریک و کم عمق شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه

رودخانه به حدی باریک و کم عمق شد که قابلیت پیشروی نداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه باریک و کم عمق تر از آن شد که بتوان در آن حرکت کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه به حدی تنگ و کم عمق شد که نمی شد پیش رفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'll drive, and you can navigate.
دیدگاه
٠

من رانندگی می کنم و تو می تونی مسیریابی کنی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما توانستیم راه خود را از طریق جنگل پیش ببریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما موفق شدیم راهمان را در جنگل پیدا کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما موفق شدیم مسیر خود را در جنگل طی کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Those who successfully navigate this social minefield are accepted by the royal family.
دیدگاه
٠

کسانی که با موفقیت این شرایط سخت اجتماعی را از سر بگذرانند، توسط خانواده سلطنتی پذیرفته می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Those who successfully navigate this social minefield are accepted by the royal family.
دیدگاه
٠

کسانی که با موفقیت از پس این موقعیت های غیر قابل پیش بینی اجتماعی بر بیایند، توسط خاندان سلطنتی پذیرفته می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Is the my ability lucky to fructify national well-known novelist?
دیدگاه
٠

آیا استعداد من بخت ( شانس ) این را دارد تا به یک رمان نویس معروف ملی تبدیل شود؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Reconnaissance revealed not a single large ship.
دیدگاه
٠

یافته ها نشان داد که هیچ کشتی بزرگی وجود ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Corporate owners often find themselves strapped for cash to pay taxes.
دیدگاه
٠

صاحبان شرکت ها اغلب جهت پرداخت مالیات خود را محتاج پول نقد می یابند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Tom is out of step with the times.
دیدگاه
٠

تام با این زمانه جور نیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's out of step with modern ideas.
دیدگاه
٠

او با اندیشه های جدید سر سازش ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's out of step with modern ideas.
دیدگاه
٠

او با طرز تفکرات امروزی مخالف است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was out of step with her colleagues.
دیدگاه
٠

او در بین همکارانش وصله ناجور بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He murdered her in cold blood.
دیدگاه
٠

او در کمال خونسردی وی را به قتل رساند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Evans had been murdered in cold blood .
دیدگاه
٠

ایوانز در نهایت سنگدلی به قتل رسیده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They killed the harmless old man in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت سنگدلی پیرمرد بی آزار را بهقتل رساندند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They would have been murdered in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت سنگدلی به قتل رسیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He shot them in cold blood .
دیدگاه
٠

او در کمال خونسردی به آن ها شلیک کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He murdered the old man in cold blood.
دیدگاه
٠

او در نهایت سنگدلی پیرمرد را به قتل رساند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They shot him down in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت خونسردی او را به گلوله بستند ( به او شلیک کردند ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The best ideas at these meetings are always his.
دیدگاه
٠

بهترین اندیشه ها ( نظرات ) در این جلسات همیشه از آنِ اوست ( مال اوست ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The stallion injured his leg.
دیدگاه
٠

اسب نر ( نریان ) پایش را زخمی کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Are adequate records maintained? What is the retention period?
دیدگاه
٠

آیا سوابق به اندازه ی لازم نگهداری می شوند؟ دوره نگهداری چقدر است؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
This example assumes a default retention period of 30 days, and allows longer periods.
دیدگاه
٠

این نمونه یک دوره نگهداری پیش فرض ۳۰ روزه را در نظر می گیرد و اجازه دوره های طولانی تر را می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This information includes start date, retention period, and business justification.
دیدگاه
٠

این اطلاعات تاریخ شروع، دوره نگهداری و توجیه تجاری را شامل می شود.

١