پیشنهادهای لیلا رضایی (٢٩)
( در جایگاه فعل ) : تهیه کردن، تامین کردن، خریدن، ( سند ) مراجعِ ( چیزی را ) مشخص کردن، مستند کردن، خرید کردن
( محاوره ای ) ( همراه با اضهار نظر یا پیشنهاد ) درست یا غلط؛ خوب و بدش را نمی دانم
( منطق ) فرمول بندی کردن، صورت بندی کردن
دامنه ربایش
( درمورد چیزهای مشابه ) دست، مجموعه، سری دسته، گروه برای مثال در ترجمه این جمله: The study of what hunter - gatherers had to learn about and reason ...
نوپدید
در حدودِ، تقریباً. به مقیاسِ، به اندازه ی - به سبکِ، در مایه ی، شبیهِ
احتمالاً، به هر صورتی
تعدد، فراوانی
کروی شدن
چرخه ماهانه
به لحاظ باستان شناختی از نظر باستان شناختی
عصب دیرین شناس
حافظه سرگذشتی
حافظه پیش نگر
معنی advocating هم می ده مثلاً در این جمله: some linguists have touted recursion as the key to modern language touted به معنای advocating به کار رفته
translate into ( روانشناسی و مدیریت ) : تبدیل کردن، به صورت . . . درآمدن
از نظر صوتی، به لحاظ صدا با سر و صدا؛ بی پروا، با صراحت
حافظه موقت رویدادی
= Syntactic: ( زبان شناسی ) نحوی؛ ( مربوط به ) نحو
ایثارگر
حرکات بازو، بازو پیمایی ( جابه جا شدن درمیان شاخه های درختان با استفاده از دست )
( در پزشکی ) پیامد
پیامد ( در پزشکی )
تحت تاثیرِ
معنی این عبارت اشتباه ثبت شده است. معنی صحیح استدلال استقرایی است. معنی deductive reasoning : استدلال قیاسی است.
همه فن حریف کسی که قادر است کارهای مختلف را به بهترین نحو انجام دهد.
کارورز در عبارت homo ergaster که یک گونه ی انسانی است به معنی انسان کارورز است.