تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( در جایگاه فعل ) : تهیه کردن، تامین کردن، خریدن، ( سند ) مراجعِ ( چیزی را ) مشخص کردن، مستند کردن، خرید کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محاوره ای ) ( همراه با اضهار نظر یا پیشنهاد ) درست یا غلط؛ خوب و بدش را نمی دانم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( منطق ) فرمول بندی کردن، صورت بندی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دامنه ربایش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( درمورد چیزهای مشابه ) دست، مجموعه، سری دسته، گروه برای مثال در ترجمه این جمله: The study of what hunter - gatherers had to learn about and reason ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوپدید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حدودِ، تقریباً. به مقیاسِ، به اندازه ی - به سبکِ، در مایه ی، شبیهِ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالاً، به هر صورتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعدد، فراوانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کروی شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرخه ماهانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لحاظ باستان شناختی از نظر باستان شناختی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عصب دیرین شناس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظه سرگذشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظه پیش نگر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی advocating هم می ده مثلاً در این جمله: some linguists have touted recursion as the key to modern language touted به معنای advocating به کار رفته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

translate into ( روانشناسی و مدیریت ) : تبدیل کردن، به صورت . . . درآمدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر صوتی، به لحاظ صدا با سر و صدا؛ بی پروا، با صراحت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظه موقت رویدادی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

= Syntactic: ( زبان شناسی ) نحوی؛ ( مربوط به ) نحو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایثارگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکات بازو، بازو پیمایی ( جابه جا شدن درمیان شاخه های درختان با استفاده از دست )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در پزشکی ) پیامد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیامد ( در پزشکی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت تاثیرِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی این عبارت اشتباه ثبت شده است. معنی صحیح استدلال استقرایی است. معنی deductive reasoning : استدلال قیاسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه فن حریف کسی که قادر است کارهای مختلف را به بهترین نحو انجام دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارورز در عبارت homo ergaster که یک گونه ی انسانی است به معنی انسان کارورز است.