پیشنهادهای Ahmad mehrabi (٨٣)
اصولا تاریخ را قوم فاتح می نویسد. اگر به کتاب شاهنامه فردوسی رجوع کنیم ساخت شهر خرم آباد توسط اسیران رومی را چنین بیان می کند: ز بهر اسیران یکی شه ...
به زبان لری بالا گریوه میشود آلوو کردن
به لری میشه ری یک رته
اگر به شخصیت های داستان ویس و رامین بنگریم به مناطق زیر در لرستان مواجه می شویم: به منطقه غرب و جنوب غربی شهر خرم آباد ویسیان یا مردم و بچه های ( وی ...
شاید کلمه ویس اشاره با داستان ویس و رامین باشد ویسیان اشاره به محل زندگی ویس خواهر ویرو و رامین بود رومشکان اشاره به محل عبادت رامین با توجه به پس ...
مشبه به یا مانند شده به لری میشه ( چی یِنِ )
مشبه یعنی تشبیه شده به لری میشه چی چینه
مشبه و مشبه به به لری می شه چی چه ( مانند چه چیز ) : مشبه چی یه ( مثل این ) : مشبه به
در لری لرستان به تقلب میگفتن موسکاری و متقلب میشد موسکار
به لری به معنی بی مادری است
به لری بالا گریوه میگن موسکار
به لری به معنی شیب و سربلندی است
لک لک به لری میشه الرک حواصیل میشه قاز قلنگ
به لری بعنی لک لک
ضرب المثل لری پا پتی بیتره تا پَلا تنگِ پای یرهنه بهتر از کفش تنگ است
پا پتی بیتره تا پهلای تنگی پا برهنه بهتره از پوشیدن کفش تنگ ضرب المثل لری بالاگریوه
دوست بسیار شفیق و همدل به لری
آتشدان، تون یا مزبله بخشی از حمام های قدیمی بود که در آن خس و خاشاک یا فضولات حیوانی را آتش می زدند تا گرمای مورد نیاز خزینه را ایجاد کند. تون سوزی ...
آتشدان، تون یا مزبله بخشی از حمام های قدیمی بود که در آن خس و خاشاک یا فضولات حیوانی را آتش می زدند تا گرمای مورد نیاز خزینه را ایجاد کند. این اصط ...
بالاگریوه در زبان لری همان میانکوه است
به لری یعنی هم سن
به لری یعنی فریاد همراه با غلط خوردن روی زمین
به لری یعنی فریاد
به لری میشه حاس که
به لری یعنی ابرو
به لری میشه لِنگ لَغِ ضربه با پا در دعوا
به لری بالاگریوه ای معنی باسن است
کسی که با پیرزن ها در ارتباط جنسی است
به لری میشه تِو
داوَت به زبان لری یعنی عردسی یا ازدواج
به لری میشه کشکاور
به لری یعنی مژدگانی
اولین تحقیق در خصوص کلمه ( لر ) توسط حمد الله مستوفی ( قرن هشتم ) انجام شده است که وی علاوه بر استدلال های شخصی ، بیان می کند که خود مردم ( لرها ) می ...
نهات به لری یعنی: بدبختی مشکل بدشانسی ای مهات هی
به لری یعنی عصای دست
Kelm به لری یعنی آشغال دماغ
به لری میشه پروانه
اشکفت به لری یعنی غار
کاملا لریه واژه هناسه سرد بین لرها بیشتر عمومی تره
دیس به لری یعنی چسب ناک بودن
ختی متی به لری یعنی قلقلک
به لری یعنی لجوج
به لری میشه لنجو
زنبور به لری میشه گونج زنبور به لری در حالت شوخی میشه ( زا و زور ) یا زن ذلیل
ستی
کد
مگسک
یخ زدن به زبان لری
لی
چو
نل
جعد
کک
بک
در زبان لری به شدت و ناگهانی ضربه خورد
بشدت فراوان از سر بی عقلی ضربه خورد در زبان لری
تعمیرکارای قدیمی به خودشون میگن یعنی خوب خوب
نشت
ائتلاف
فرفره
فرفره
در زبان لری کلمه ( لیوه ) به معنی احمق ، ابله و روانی است
بالستیک یا بالیستیک
پیوندگاه
نوروساینس یا عصب شناسی
به لری یعنی اندازه یا مقدار دوست دادم نه چن خومی دوستت دارم نه به اندازه خودم
جنجال
جلب
ساچمه
تنوین
عنوان
شهناز
کنکور
زل
سنا
مننژ یا مننژیت
به زبان لری همان گربه است
سو به لری یعنی باسن
پل به زبان لری یعنی بلندی مثل تپه و . . . ولی پله یا پهله یعنی کوه
در لری بالاگریوه ای به ( برادر عزیز ) گاگه می گویند که عربی آن کلمه کاکه یا کاکا می شود
پل در زبان لری بالا گریوه به معنی بلندی است مثلا میگن : ( روییم و قی ای پل ) یعنی به این بلندی برویم
پهله در زبان لری مخصوصا بالا گریوه یعنی بلندی ، کوه و. . .