پیشنهادهای فر کیانی (٦٩)
ریشه ی واژه ی ترکیب ( به اهتمال زیاد پارسی ایرانی ) ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژگان پارسی ایرانی یتیم و صغیر ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژه ی پارسی ایرانی خطه ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژه ی پارسی ایرانی صف. ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژه ی پارسی ایرانی مرکز ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژه ی پارسی ایرانی حیطه ( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
واژه ی پارسی ایرانی عرصه
واژه ی وادی
واژه ی پارسی حلال
واژه ی پارسی آریایی خلیج
نور یک واژه ی پارسی است که در پارسی پهلوی به شکل نیرا Nira در چَمِ روشنایی آمده است.
کرامند یعنی؛ اهمیت
واژه ی منطق در اصل عربی و بیگانه نیست، زیرا ما در فرهنگ واژگان پارسی پهلوی واژه ی مَنْتیک Mantik را داریم که درچَمِ اندیشه و اندیشه ها به کار برده می ...
این واژه ( عزیز ) از واژه ی پارسی و اَئُزه aoza در اوستایی به عربی راه پیدا کرده و در اصل عربی نیست. ازیز
کارکرد ✅
چرخه
آخه عرب وحشی اون زمان جنابش کجا بود؟!
نزله در طب سنتی یعنی؛ خلط پشت حلق.
آرتا یا ارتا هم ریشه با واژگان ارت و ارد در پارسی پهلوی و باستان و نیز die Erde و eart در آلمانی و انگلیسی به چَمِ زمین هست. آرتادخت را می توان از ای ...
در گویش مردمان استان پارس واژه ی ( زَگ Zag ) به چَمِ ( آغوز ) است.
واژه ی �زَگ� در گویش مردمان استان پارس می تواند به چَمِ �آغوز� باشد!
یه جاهایی پس از هم معنی میده
در گویش شیرازی هم یعنی شخص کثیف
ورطه واژه ای پارسی ایرانی هست
ساخته شده به وسیله ی زنده یاد محمد حیدری ملایری فیزیک دان و اخترشناس
واژه ی اگ Egg که در انگلیسی یعنی تخم مرغ نیز از همین واژه ی خاویار خایگ گرفته شده است.
نه واژه ی قلیه و نه واژه ی قرمه هیچکدام ترکی نیستن. ما در پارسی پهلوی واژه ی قرمه را به شکل غَرمَج یافتیم
واژه ی خاویار خودش پارسی هست، بعد برابر پارسیشو نوشتن تخم ماهی!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟ باید معنیشو مینوشتین تخم ماهی. به هر روی واژه ی خاویار از زبان پارسی به زب ...
واژه ی رود به جز معنی رودخانه و این ها در برخی از گویش ها مانند شیرازی به چَمِ فرزند و جگرگوشه و کودک هست. مانند نمونه ی واسونک شیرازی که پاسخ مادر ...
مردم شیراز به گوشت کوبیده شده ی آبگوشت، میگن یخنی. ولی با این فرق که آبگوشت شیرازی به جز گوشت و نخود و سیب زمینی، لوبیا هم داره. یخنی در کنار آبِ گوش ...
توسعه و رشد
واژگان شخص و شخصیت عربی نیستن
به گمان من واژه ی شخص و شخصیت عربی نیستن
واژه ی تُرد و برشته
ما شیرازیا به گیاه، مو و . . . که جوانه می زند میگیم تنجه زدن.
گاهی واژه ی شَمال در چَمِ ( به معنی ) نسیم و باد خنک هست.
ما چیزی به نام زبان لاری، لارستانی و اچمی نداریم. تمام گویش های ایرانی شاخه ای از پارسی پهلوی ساسانی یا پارسی پهلوی اشکانی هستند. نه اچم معنای ویژه ا ...
همان گونه که کاربر گرامی آرش نوشته اند، واژه ی سفر گویش دیگری از واژه ی سپری کردی است.
ریشه ی واژه ی پارسی _ ایرانی ظرف. واژه ی پارسی آوند هم همون ظرف هست.
در گویش شیرازی، واژه ی شاباجی ( شاه/بزرگ خواهران ) به خواهر بزرگتر و عزیز می گویند.
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی ایضاً:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آریایی قریب:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آرایی تاریخ:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی متین:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آریایی صفحه:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی قرص:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی شجاعت:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی راضی در چَمِ خشنود:
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی وجد:
ریشه ی واژه ی سِر در چَمِ راز: