تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شتر دیدی ندیدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درباره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از دیرباز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1️⃣🖍 بررسی کردن با دقت و جزییات Examples: The security personnel will go through your bags at the airport. نیروهای حراست همه چمدان ها را در فرودگاه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمجمه شناسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از ازل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت فردی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارآمدی شخصی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اظهارِ وجود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابرازِ وجود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحققِ ذات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حبِ نفس، حبِ ذات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

صیانتِ ذات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صیانت نفس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خویشتن نگری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرکز بر خویشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خویشتن باوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انکارِ خویشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود رهبر، خودگردان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودآموزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 ) به ویژه 2 ) به طور ویژه 3 ) بسیار 4 ) بیش از حد معمول 5 ) به طور مفصل، با جزییات 6 ) صرفاً، فقط

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودپژوهی، خودشناسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As for= about درباره یِ. . . . Example: As for the thief, I am sure that he will soon be caught. اما درباره یِ دزد، [باید بگویم که] به زودی دستگیر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تا. . . Example: During the floods, the water came up to the bottom of the windows. در جریان سیل، آب تا پایینِ پنجره ها بالا آمد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر . . . Example: He promised to give us a prize over and above our usual wages. قول داد که افزون بر مزدمان، پاداشی نیز به ما بدهد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Over against= near by نزدیک ( به ) . . . Example: The cupboard is over against the window. کمد نزدیکِ پنجره است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

But for=without بدونِ. . . . ، اگر. . . . نبود Example: But for your help, I should have failed. اگر کمک شما نبود، مردود شده بودم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Along with= together with همراه با - در معیت کسی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مثل بچهٔ آدم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره نیرو بخشیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوبار گنجاندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره گنجاندن صحیح است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهت دهی دوباره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناحیه بندی دوبار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازپیوستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازپس گویی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازآزمایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بازنگری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرطی سازی مجدد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازآموزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال مجدد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازماندهی مجدد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجدید قوا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تجدید نظر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجدید انتخاب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون روان شناسی به معنای واپس رانی است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عکس العمل، واکنش