تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Someone cannot/can’t help it if" I couldn’t help it if I burst into tears all of a sudden. این ساختار عنوان می کند که نمی توان کسی را به خاطر موض ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

به دو مثال زیر دقت کنید: ?Why did you miss your plane ?How come you missed your plane در ارتباط با معنی، اگر توجه کنید می بیند که هر دو کلمه Why و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاربرد Not Until not until بر این نکته تأکید می کند که عملی قبل از زمان مشخصی انجام نمی شود و به صورت زیر در جمله به کار می رود: ?A: Can I go out a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

میدونید که Compare یعنی مقایسه کردن و از این فعل برای مقایسه استفاده میشه . Compare ( sth ) to زمانی استفاده میشه که شما بخواهید دو چیز که اساس و ما ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ ) در ارتباط نبودن. . . خارج از دسترس بودن We've been out of touch for a couple of years ما یکی دوساله که دیگه با هم در ارتباط نیستیم ۲ ) بی خبر بود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ ) خارج از جای خود Nothing is out of place in my father's office هیچ چیز در دفتر پدرم خارج از جای خود نیست ( همه چیز درست سر جای خودش است ) ۲ ) وصل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be crazy, to do something insane/crazy Like being out of your mind :For example Bob: I'm going to go jump off that bridge Frank: You must be out ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر متصدی. . . خارج از خدمات دهی Out of Office ( OoO ) is a message that replies automatically to any incoming emails. People use OoO messages whe ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ ) لگام گسیخته. . . مهار نشدنی. . . سرکش. . . غیر قابل کنترل Unemployment is getting out of hand بیکاری داره غیر قابل کنترل میشه ۲ ) بدون فکر. . . ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ ) چرخیدن. . . دور زدن. . . برگرداندن Turn round and let me look at your back بچرخ و بذار یه نگاه به پشتت بندازم ۲ ) بهتر شدن. . بهبود یافتن After I ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

۱ ) وارونه کردن. . . برگرداندن ( صفحه و. . . ) . . . زیر و رو کردن Turn over the box and look at the bottom این جعبه رو وارونه کن و یه نگاه به زیرش ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱ ) آمدن. . . حضور پیدا کردن To turn out for sth=برای چیزی آمدن To turn out to do sth=برای انجام کاری حضور پیدا کردن ۲ ) از آب در آمدن. . پیش رفتن ?H ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ ) رد کردن. . . نپذیرفتن. . . قبول نکردن ۲ ) کم کردن ( صدا و . . . )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 ) کنار کشیدن 2 ) طفره رفتن. . . اجتناب کردن She turned aside the questions she didn't want to answer او از پرسشی که نمی خواست پاسخ دهد طفره رفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Give it your best shot نهایت تلاشت رو بکن. . . از جان و دلت مایه بذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چکمه پلاستیکی. . . چکمه بارانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شورت هفتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیبا همانند یک کودک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Lovey - dovey ( Adjective ) عشقولانه. . . عاشقانه. . . پر عشق و علاقه ( نسبت به هم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Bae ( تلفظ می شود مانند bay ) عمدتا توسط نسل های جوان استفاده می شود. این مخفف عبارت Before Anyone Else است که به اهمیت طرف مقابل برای شما اشاره دارد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رابطه عشقی نامشروع. . . رابطه عاشقانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پسوند ( اسم ساز ) : ( جراحی ) _گشایی. . . _دهانه گذاری Hepaticostomy:ایجاد فیسبوک در مجرای کبدی Hepaticoenterostomy:آناستوموز و اتصال دادن مجرای کب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ ) خرابی. . . از کار افتادگی ۲ ) فروپاشی. . . فرو کافت. . . تلاشی. . . فرو ریزش ۳ ) شکست. . . پایان ۴ ) اختلال. . . از دست دادن سلامت ( جسمی و روانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hypertension

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Unusual thickening, enlargement or stiffening of your heart muscle.

پیشنهاد
٠

معلم آموزش کودکان استثنایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صورت دایره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 ) ( اوضاع ) آرام شدن. . . فروکش کردن 2 ) سر و سامان گرفتن. . . تشکیل خانواده دادن 3 ) نشستن. . . ولو شدن 4 ) ( در محل، شغل، . . . ) سکنی گزیدن. . . ...

٢