turn round

جمله های نمونه

1. The bus had to back up and turn round.
[ترجمه بهاران] گشتن
|
[ترجمه گوگل]اتوبوس مجبور شد عقب نشینی کند و بچرخد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس دوباره بالا رفت و برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Life sometimes, always is ironic. A turn round is probably I.
[ترجمه گوگل]زندگی گاهی، همیشه طعنه آمیز است دور چرخشی احتمالا من هستم
[ترجمه ترگمان]زندگی گاه، همیشه مضحک است یک چرخش، احتمالا من هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She paused, but did not turn round.
[ترجمه Hesam] او متوقف شد اما برنگشت
|
[ترجمه گوگل]مکث کرد، اما چرخید
[ترجمه ترگمان]مکث کرد، اما سر برنگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is inescapably clear that they won't turn round.
[ترجمه گوگل]به طور اجتناب ناپذیری واضح است که آنها دور نخواهند شد
[ترجمه ترگمان]واضح است که دور و برش نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The teeth on the gears mesh as they turn round.
[ترجمه گوگل]دندانه های روی چرخ دنده ها در حالی که گرد می شوند مشبک می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به دور خود می چرخند، دندان های on به هم ساییده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think I'll take a turn round the garden.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم دور باغچه بچرخم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یک دور باغ بگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you think our housing sales will turn round during this year?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید فروش مسکن ما در طول سال جاری تغییر خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید فروش مسکن ما در طول امسال تغییر خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had reached over to turn round a bottle of champagne so that the label didn't show.
[ترجمه گوگل]دستش را دراز کرده بود تا بطری شامپاین را بچرخاند تا برچسب آن مشخص نشود
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرده بود تا بطری شامپاین را دور بزند تا برچسب آن نشان ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These cruise ships can turn round in two days.
[ترجمه گوگل]این کشتی‌های کروز می‌توانند در دو روز بچرخند
[ترجمه ترگمان]این کشتی های تفریحی می توانند در عرض دو روز گرد هم آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Turn round and let me look at your back.
[ترجمه گوگل]بچرخ و بگذار به پشتت نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]برگرد و بگذار به پشتت نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He couldn't even be bothered to turn round.
[ترجمه گوگل]او حتی حوصله چرخیدن را نداشت
[ترجمه ترگمان]او حتی نمی توانست به خودش زحمت بدهد که برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are delivering on our commitment to turn round Britain's public services.
[ترجمه گوگل]ما به تعهد خود برای چرخش خدمات عمومی بریتانیا عمل می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال ارائه تعهد خود برای دور کردن خدمات عمومی بریتانیا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And don't turn round when you talk to me.
[ترجمه گوگل]و وقتی با من صحبت میکنی برنگرد
[ترجمه ترگمان]و وقتی با من حرف می زنی برنگرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You only had to turn round, and another one popped up.
[ترجمه گوگل]فقط باید بچرخید و یکی دیگر ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]تو فقط باید برگردی و یکی دیگه پیدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rotate in a circular path; surround, encircle

پیشنهاد کاربران

۱ ) چرخیدن. . . دور زدن. . . برگرداندن
Turn round and let me look at your back
بچرخ و بذار یه نگاه به پشتت بندازم
۲ ) بهتر شدن. . بهبود یافتن
After I met him, my whole life turned round
بعد از اینکه او را دیدم کل زندگیم بهتر شد
روی برگرداندن
رونق گرفتن _بهتر شدن
دور زدن، برگشتن
دور بزن_بچرخ

بپرس