پیشنهاد‌های آرش ایرانپور (١,٦١٧)

بازدید
١,٦١١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Groot نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوغبا = آش دوغ

پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلچر چرسی = چرخ کرسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَرسی چرخ کرسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس چشایی ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بساوایی ( لامسه ) ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس چشایی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بویایی ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بساوایی ( لامسه ) دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بویا یعنی کسی که حس بویایی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جارختی Wardrobe

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بانشی به جوجه تیغی زوزک ( Zuzuk ) می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرنگ ( Ĥorong ) در گویش بانشی به معنای زغال برافروخته است. نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. گداخته یعنی ذوب شده ذوب یعنی تبدیل جامد به مایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. گداخته یعنی ذوب شده ذوب یعنی تبدیل جامد به مایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشت ( Rašt ) در گویش بانشی به معنای خاکستر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردپا [در گویش بانشی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بز جوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بانشی دوگون ( Dowgun ) به معنای مرغ مادر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای بزغاله ( یا بز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای بز نر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بز نر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی گیاه خودرو خوراکی در دشت و کوهستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بشمه ( Bošme ) آبچکی از جنس نی که بر دیوار های خشتی می سازند تا باران دیوار را نخورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدی ( Zodi ) شیره درخت بادام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیچی بزرگ بدون محور ثابت برای پشم چینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریخت درست این واژه چاکو است چاکو یعنی ابزاری برای چاک دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان چلاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از بخش های شهرستان انشان ( بیضا ) است که مرکز آن روستای بانش می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاسه کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان پارسی است که در روستای بانش و برخی از روستا های دیگر بخش بانش بدان سخن می گویند. بسیاری از واژه ها که در گویش معیار با واژه هاز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در برخی گویش های پارسی به حیاط اوشا ( Owšā ) می گویند. این واژه پارسی می تواند جایگزین واژه تازی حیاط نیز باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هسواچ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

استوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صعب: دشوار عبور: گذر دشوار گذر = دشگذر ۱ - واژه دشگذر را استاد دهخدا تایید کرده ۲ - واژه سخت متضاد نرم است و دشوار متضاد آسان، سخت را نباید به جای د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - واژه قرمه به واژه گرم نزدیک است شاید ریشه نخست آن گرمه بوده است. ۲ - شاید این واژه از گُر آمده باشد، ( گر گرفتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَمه: رزم افزاری که از کارد بزرگ تر و از شمشیر کوچک تر است. قمه دولبه و بدون خمیدگی است،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه قاشق برگرفته از واژه کفچک بوده است که در این واژه زدایشِ آوایی ف رخ داده است و به دیسه کچک در آمده و سپس با دگرگونی آوایی ک←ق به قاشق دگرریخته ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوابگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناوردایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وردا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وردایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وردش