پیشنهادهای آرش ایرانپور (١,٦٦٥)
شربت
در پارسی میانه: رَغ
در پارسی میانه به معنی فوری
نراوه
نرژه
آمرغ
ریم به معنی چرک است و آس به معنی برآمدن چنین نامی روی فرزندتان نگذارید
گزینگر ( در دانش برق )
هوبو
لپت شناسی
مخفف
کهیده
فرجافته
دشگیری
ویژاد
رفع کردن
جَگان می تواند برابر پارسی خوبی برای مکان باشد، نخست برای این که مانند مکان با زمان جفت می شود و دوم این که جَ کوتاه شده جا است و گان پسوند مناسبی اس ...
جَگان می تواند برابر پارسی خوبی برای مکان باشد، نخست برای این که مانند مکان با زمان جفت می شود و دوم این که جَ کوتاه شده جا است و گان پسوند مناسبی اس ...
فصل منطقی
وادادن یعنی ول کردن در گویش تهرانی وختی میگن وا بده یعنی ول کن در گویش بانشی وختی میگن چسب وا داده یعنی ول کرده
در گویش بانشی به معنی گویش است.
در گویش بانشی: آریس
در گویش بانشی: خِل دررفتن
در گویش بانشی: دولاغ
در گویش بانشی به معنی غبار است. ( دیلاغ هم گویند )
در گویش بانشی به این تخم مرغ تیل گفته می شود.
در گویش بانشی به این تخم مرغ تیل گفته می شود.
دستکم از سده ششم داره استفاده میشه
آب وازدن یعنی چیزی را از آب پر و خالی کردن ساده ترین نوع شوییدن است
این واژه تازی از واژه فَخیز در پارسی میانه گرفته شده
در گویش بانشی: خاگ ( Xāg )
در گویش بانشی: اوشا ( Owšā )
مَهَند = مه ( ماه ) ــَــند ( پسوند ) = پاره ای از ماه مِهَند = مهم مُهَند = تیغ هندی
هسته
پوشش
هستومند
فریزیده
فریزه
تکلیف
پوسه
بیریزه
بیشینگی
اکثریت
اقلیت
کمینگی
عادی
در پارسی میانه: شونیک در پارسی نو: شونی