پیشنهادهای اسکندر شهبازی گهرویی (١٤٤)
آرک برک به گویش بختیاری یعنی کسی که حرف های دو نفر را برای هم می برد و می آورد یا همان نمام و سخن چین
ریواتی به گویش بختیاری یعنی ظاهری، صوری
ترنه به ضمه ت به گویش بختیاری یعنی موهای بافته شده که جلو سینه انداخته می شود
ره پات به گویش بختیاری یعنی ریخته شده به پای تو فردا فلان کار پات هست یعنی نوبت تو است
سرگه به گویش بختیاری یعنی سرچشمه مانند سرگه کارون
شردادن به گویش بختیاری یعنی پاره کردن و جر دادن است
پیا به گویش بختیاری یعنی مرد لایق
خورزمار به گویش بختیاری یعنی خواهر زاده
بلست به گویش بختیاری یعنی وجب مانند یک بلست زمین یعنی یک وجب زمین
تاته زا در گویش بختیاری بمعنای عموزاده هست
سرباره در فرهنگ بختیاری یکی از رسوم مراسم عزاداری است که مدعوین مبلغی یا کالای را جهت مشارکت در هزینه های مراسم تقدیم صاحبان عزا می کنند
سی چنمه به گویش بختیاری یعنی برای چی می خواهم
نهنگ با کسره ن و ه به گویش بختیاری یعنی نزدیک متضاد دور
بلاتش به گویش بختیاری یعنی بلا تشبیه، غیر قابل قیاس
پرچل به گویش بختیاری یعنی کثیف
برخی دیگر اعتقاد دارند کیار ابتدا کیارا بوده و از دو کلمه تشکیل شده است یکی کی به معنای پادشاه و دیگری آرا به معنای آراستن و زینت و زیبایی است که معن ...
انسان پیرامون خود با اسامی مکان های رو برو می شود که علت و انگیزه نام گذاری آنها برای وی پوشیده و پنهان است و یکی از مسائلی که ذهن بشر کنجکاو را به خ ...
دشگه در گویش بختیاری به معنای نخ خیاطی است، دشکه و سوزن
لامردون به گویش بختیاری یعنی مهمان خانه مانند مضیف شیوخ عرب
مندیر به گویش بختیاری یعنی منتظر ماندن
بندار به کسره ب در گویش بختیاری یعنی بلندی، سربالایی
ور به گویش بختیاری یعنی تن و بدن
بنگ با ضمه ب به گویش بختیاری یعنی اذان و صدای خروس
هف کردن به گویش بختیاری یعنی فوت کردن، دمیدن
دراهه به گویش بختیاری یعنی در می آید
شیم به گویش بختیاری یعنی نحس و بد یمن
آرمون به گویش بختیاری آرزو
نرفین به گویش بختیاری همان نفرین هست
منال به گویش بختیاری یعنی سر و صدا مکن
به گل زدن به گویش بختیاری همان به زمین زدن هست
تیغشت افتوبه گویش بختیاری همان اشعه خورشید است
بالنده به گویش بختیاری یعنی پرنده
تش و برق به گویش بختیاری یعنی رعد و برق
پار و پیرار به گویش بختیاری یعنی پارسال و سال های گذشته
نیدراه به گویش بختیاری یعنی در نمی آید
آسمون غرومنه به گویش بختیاری یعنی صدای رعد و برق
غرمنیدن به گویش بختیاری یعنی صدا کردن داد زدن
شوخین به گویش بختیاری یعنی شبیخون
آلازنگی یعنی دیو سیاه یا موجود اساطیری که برای ترساندن بچه های بکار می رود مانند اینکه آلایندگی سایه ونده یعنی آلازنگی دارد می آید
به داره به گویش بختیاری یعنی پا برجاست در حال انجام هست مانند مجلس بداره یعنی مجلس در حال انجام هست
چوپی به گویش بختیاری نوعی رقص با دستمال است که توسط زنان ایل در مراسم عروسی است
دینم به گویش بختیاری یعنی دنبالم مانند: غم وسته دینم
چمستن به گویش بختیاری یعنی درد گرفتن مانند: شاهد چمستن زحم کلار آویدمه یعنی شاهد درد و رنج زخم کوه کلار شده ام
خین به گویش بختیاری یعنی خون
لار به گویش بختیاری یعنی لاش و تن
چوبار ابزاری است از جنس چوب، مانند دسته بیل که بوسیله آن بار یا بنه بوته های خار را بار چهارپایان می کنند تا خار دستشان نرود
خش به گویش بختیاری یعنی خوب حالم نه خشه یعنی حالم خوب نیست
در گویش بختیاری به سر شیر قیماق گفته می شود
پل با کسر پ به گویش بختیاری یعنی گوساله نر دو ساله
سی چینو به گویش بختیاری یعنی چرا، به چه علت