تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناحق ، اشتباه ، خطا ، گناه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرب انگیز ، باعث شادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسمت بیهوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال: Pearls Of Admonition معنی : نصیحت ها ، موعظه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمر بسته ، با تمام توان ، با تمام قدرت و زور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پشت سر گزاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اندیشه ، فکر ، عقل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

دقیقا همان Does هست. فقط در زمان های قدیم استفاده میشده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آرمان ها ، آرزو ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مال تو ، تُ ، اَت مترادف : Thee

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر مقدار جزئی ، هر نشانه یا نمادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نشان ، نماد ، راهنمایی ، نشانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنس ، نوع ، دسته ، قسم ، طبقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذات ، جوهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لباسی که در مهمانی میپوشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوسته ی زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

التماس ، استدعا ، خواهش ، تمنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Vail به معنای به دردخوردن ، سودمند بودن ، به کار آمدن Veil به معنای پرده ، پوشش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهربان ، بخشنده ، رحمان ، رحیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی بخشایندگی ؛ با مهربانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سربلند ، شکوهمند ، فرهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شایسته ، درخور ، مستعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو ، تو را

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُجب : خودپسندی ، غرور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطاعت ، فرمانبرداری ، حرف شنوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقف کردن ، فدا کردن ، اختصاص دادن ، صرف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خاک بر سرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاکی ، افتاده ، سر به زیر ، متواضع ، خاکسار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدیه ، نعمت ، جایزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعطا کردن ، بخشیدن مثال : God Bestowed All these tokens upon him. معنی : خداوند تمام این کرامات را به او اعطا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

میش ، گوسفند ماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جایزه ای که برای دستگیری یا کشتن یک فرد یا افراد خلافکار گزاشته میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبر کردن ، تحمل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تهیه کردن ، فراهم کردن ، بدست آوردن ، خرید کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تهیه کردن ، خرید کردن ، بدست آوردن ، فراهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستورات آسمانی ، احکام الهی ، فرمان خدا ، خواست خداوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خواست خدا ، دستور الهی