پیشنهادهای فرتاش (٢,٠٨٤)
پیامِ شماره 2: دخشَکومَند ( پارسیِ میانه ) = دَخشه مند ( پارسی نو ) دَخشکومندیه ( پارسیِ میانه ) = دخشه مندی ( پارسیِ نو ) دَخشَکیه ( پارسیِ میانه ...
پیامِ شماره 1: من از این پس در همین جا به واژه سازی خواهم پرداخت. . . .
من در عکسِ زیر دستکم دو یهودی را می بینم. راهنمایی: یکی از آنها به نام "شاهین مدرس" از کارکنانِ رسانه ایران اینترنشنال می باشد؛ دیگری را خودتان پیدا ...
من در عکسِ زیر دستکم دو یهودی را می بینم. راهنمایی: یکی از آنها به نام "شاهین مدرس" از کارکنانِ رسانه ایران اینترنشنال می باشد؛ دیگری را خودتان پیدا ...
liefern ( آلمانی ) = بدست دادن ( پارسی )
بدست دادن
جدا ( ی ) از . . . ، گذشته از . . . .
روی هم رفته
درود بر دلاورمردمانِ خراسانی، چه تودهنیِ زیبایی هم به اَنگلهایِ گُجسته ی اصلاح طلب* و هم به جایزه کُصشرِ نوبل زدند. دست مریزاد. * ) اصلاح طلبان: مهر ...
درود بر دلاورمردمانِ خراسانی، چه تودهنیِ زیبایی هم به اَنگلهایِ گُجسته ی اصلاح طلب* و هم به جایزه کُصشرِ نوبل زدند. دست مریزاد. * ) اصلاح طلبان: مهر ...
درود بر دلاورمردمانِ خراسانی، چه تودهنیِ زیبایی هم به اَنگلهایِ گُجسته ی اصلاح طلب* و هم به جایزه کُصشرِ نوبل زدند. دست مریزاد. * ) اصلاح طلبان: مهر ...
پیشوندهایی که در زبانِ پارسی، می توانند ویژگیِ " بنیادین و آغازین" بودن را بازنمایی کنند: 1 - نُخ ( بمانند نُخزاد ) 2 - آغ ( بمانند آغازیدن ) 3 - ف ...
برابرپارسیِ واژه یِ " to instantiate " واژه یِ " نمودار کردن" است و در فتادِ کُنیکی نیز برابر با واژه یِ " نمودار شدن" می باشد. چنانکه می دانید، واژ ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژگانِ "ظاهرا، از قرار معلوم" واژگانِ زیر از فعل " سهستن/سه - " به معنایِ " به نظر آمدن/رسیدن" می باشد: 1 - سهاوار 2 - به ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژگانِ "ظاهرا، از قرار معلوم" واژگانِ زیر از فعل " سهستن/سه - " به معنایِ " به نظر آمدن/رسیدن" می باشد: 1 - سهاوار 2 - به ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژگانِ "ظاهرا، از قرار معلوم" واژگانِ زیر از فعل " سهستن/سه - " به معنایِ " به نظر آمدن/رسیدن" می باشد: 1 - سهاوار 2 - به ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژگانِ "ظاهرا، از قرار معلوم" واژگانِ زیر از فعل " سهستن/سه - " به معنایِ " به نظر آمدن/رسیدن" می باشد: 1 - سهاوار 2 - به ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژگانِ "ظاهرا، از قرار معلوم" واژگانِ زیر از فعل " سهستن/سه - " به معنایِ " به نظر آمدن/رسیدن" می باشد: 1 - سهاوار 2 - به ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بررسی واژگانِ " نرفسیدن، نرفسانیدن، نیرفسیتن، نیرفسیدن، نیرفسینیتن، نَرپ، نرفسَ، نَرپیش، نرفسَس'تات" در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه - نو: در زبان ...
بایاوار، به بایستگی، به بایایی
بایاوار، به بایستگی، به بایایی
واژه ی " ناس" در عربی، از ریشه یِ " نَس" اوستایی است که به " میرا بودن" نشانِش دارد؛چنانکه "مرد، مردم" نیز به ریشه یِ اوستاییِ " مَر" به معنایِ " مُر ...
واژه ی " ناس" در عربی، از ریشه یِ " نَس" اوستایی است که به " میرا بودن" نشانِش دارد؛چنانکه "مرد، مردم" نیز به ریشه یِ اوستاییِ " مَر" به معنایِ " مُر ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
بررسیِ فعلهایی در زبانِ پارسیِ نو که در بخشی از پیشوندِ آنها " ضمیرهای اشاره" نقش دارند؛ سپس پیشنهادِ واژه ی "هاردَن/هار - " در پارسیِ نو: ما در زبان ...
در برخی جاها، می توان از واژگانِ " ارزایی، ارزایِش" بهره گرفت. " - آیی" برآمده از پسوند " - آ ( ی ) " و پسوند " - ی" است. " - آیی" در پارسیِ نو برآ ...
قاطع = بُرا قاطعانه = بُراوار ، به بُرایی ( به پیامهای شماره 2 و 3 از زیرواژه "قیدها در زبان پارسی" در همین تارنما بنگرید. )
قاطع = بُرا قاطعانه = بُراوار ، به بُرایی ( به پیامهای شماره 2 و 3 از زیرواژه "قیدها در زبان پارسی" در همین تارنما بنگرید. )
قاطع = بُرا قاطعانه = بُراوار ( به پیامِ شماره 3 از زیرواژه "قیدها در زبان پارسی" در همین تارنما بنگرید. )