پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٦٠)
آباج: همیشه ها، همیشگی ها
آباژور: تابش افکن، پرتوافکن، شیدتاب، سایه شکن، سایبان
آبا عُلوی: هفت آسمان، پدرانِ برّین
آباءِ عُلوی: هفت آسمان، پدرانِ برّین
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
آب مَعدَنی: آب کانی، آبِ کانی، آبِ کان، آب کان
آب نَبات: شکرینه، شکربسته، بپرمه ( در گویشِ زرند )
آبِ مُقَطَّر: آبِ چکیده، چکیدآب
آبِ قَنات: آبِ کاریز/کهریز، آبِ کناد، پَرَشک
آبِ طَرَب: مِیِ انگوری، بادەیِ رامش
آبِ قَصیل: آبِ خید/خوید
آبِ صَفا: آبِ سازش، آبِ یک رنگی؛ ( در درویشی ) روراستی و راستیتِ پارسایی
آب صِفَتی: آب سرشتی ۱. سودمندی، سودبخشی، سوددهی، پُرسودی ۲. فروتنی، افتادگی
آبِ خَسَق: آبِ گُلِ کاویشه
آبحُوضی: آبکِش، آبکِشِ آبگیر، آبگیربان
آبِ حَیات: آبِ زندگی، زیست - آب؛ آبِ جاودانگی؛ جانفَزا
آبِ حَسرَت: آبِ افسوس، اشک، آبِ رسانه
آء: درختِ کَرنا
آبِ تَبَلوُر: گِناب، آبِ درخشان، آبِ بُلوری
آبِ بَقا: آبِ بازماندگی، آبِ زندگی، آبِ زندگانی؛ آبِ جاودانگی، آبِ نامیری
جَلبِ تَوَجُّه کَردَن: آگاه کردن، واکشیدن، واکشی، توی چشم خوردن، به چشم آمدن، به نگر آمدن، چشمگیر بودن/ شدن، خودنمایی کردن
چشمگیر، گیرا، دیدنی، آگاەکننده، خودنما
در دست بررسی/بازبینی بودن
باورپذیر، درست، راست و درست، جایِ باور، استوان
قابِلِ - اِتِّکا: باورپذیر، استوان
شهروندی، وابستگی کشوری/میهنی
به ردەی رویداد، برپایەی رخداد
به ردەی الفبا، برپایەی الفبا
( خودرو، ترَن، هواپیما، کَشتی و دیگری ) کارگاهِ بازسازی، کارگاهِ نوسازی
ایمنی، درپناه - بودگی، درپناه - ماندگی، دَراَمان - بودگی، دَراَمان - ماندگی
ایمن، درپناه، دَراَمان، دَراَمان - بوده، دَراَمان - مانده
سرگرداننده، سرپرستِ کارگذار، سرپرستِ انجامی
۱. شناسه، کیستی ۲. چیستی
با آمادگی زیاد
به شمار نیاوردن، نادیده گرفتن، بیرون کردن، جدا کردن، سوا کردن
۱. جدا، جداگانه، سوا؛ جدا کردن ، بیرون آوردن؛ به شمار نیاوردن، نادیده گرفتن. ۲. ( در اسلام ) انشاالله گفتن
خشکسارواره، خشکادواره
خشکسار، خشکاد
سپاەسان، سپەگون، ارتشواره
آیینِ پذیرایی / مهماننوازی، سورِ پیشوازی
برادرپدر، کاکو، اَمو، آمو
تَسویه حِساب کَردَن: ١. پاک از پاک کردن، پاکسازی / برابرسازی / تراز کردن، ارزیابیِ دارایی کردن ٢. تاوان گرفتن؛ تاوان دادن
فرازونشیب/بالاپایین - شدگی/کِشندِ آب
به خدمت کَسی رسیدن
دندەی آزاد رفتن
دندەی آزاد
تازنده، تازشگر، یورشگر، یورشبر، آفندگر، تکاور
قَد: درازا، اندام، بالا، بلندی، بلندا قُد: یکدنده، سرسخت، لجباز
تا آگاهی دیگر/دوم، تا آگاهی دیگر/دوم در آینده